• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4450 -
  • ۱۳۹۸ چهارشنبه ۶ شهريور

سيدمحمد صدر از خاطرات اول انقلاب مي‌گويد

ماجراي تذكر امام به رجايي

سيدمحمد صدر، عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام در جريان اظهاراتي به توضيح خاطرات خود از شهيد رجايي پرداخته و اظهار كرد: «من گفته‌ام كه افراد به سه دسته تقسيم مي‌شوند؛ افرادي كه نمودشان بيش از وجودشان است، افرادي كه وجودشان بيش از نمودشان است و افرادي كه وجودشان مساوي نمودشان است. معمولا افرادي كه ظاهر زيبا و مرتبي دارند، خوب حرف مي‌زنند و احيانا خوب مي‌نويسند، نمودشان به‌گونه‌اي است كه يا تمام وجودشان به نمايش گذاشته مي‌شود يا بيش از وجودشان نمايش داده مي‌شود. يعني وقتي كه بررسي مي‌كنيم مثلا فرد يك سخنراني مي‌كند كه جذاب هم هست ولي بعدا كه بررسي مي‌كنيم ممكن است اين فرد به لحاظ علمي داراي عمق نباشد؛ البته ممكن است باشد. اما كساني كه اين ويژگي‌ها را ندارند كساني هستند كه نمود بالايي ندارند و وجودشان بيش از نمودشان است؛ اين امر بعضي وقت‌ها ارادي و بعضي وقت‌ها غيرارادي است.» او ادامه داد: «ارادي يعني اينكه فرد مي‌خواهد كه نمود نداشته باشد. اين ويژگي عرفاست؛ آدم‌هاي عارف اصلا دنبال اين نيستند كه خودشان را نشان دهند يا به‌گونه‌اي عمل كنند كه ديده شوند. بعضي وقت‌ها هم غيرارادي است؛ مثل اينكه بعضي افراد كم‌حرف هستند و به دليل اينكه احيانا ويژگي‌هاي ظاهري خوبي ندارند، اجتماعي نشده‌اند. آقاي رجايي گرچه نمودهايي داشت اما وجودش خيلي بيشتر از نمودش بود. اولا آقاي رجايي از طبقه پايين جامعه بود. در خاطراتش مي‌گويد كه من مدتي در قزوين كاسه و بشقاب فروش بودم. در عين حال، او چون استعداد بسيار بالايي داشت ابتدا از نظر علمي بالا آمد. آقاي رجايي در دبيرستان علوي معلم رياضي بود و شما مي‌دانيد درس دادن رشته رياضي استعداد بالايي مي‌خواهد. بعد از آن ايشان وارد نهضت آزادي مي‌شود و از اعضاي اصلي نهضت آزادي بودند و تا آخر به نهضت آزادي و مهندس بازرگان وفادار بود.»

اين ديپلمات سابق ايراني در بخش ديگري از اظهارات خود با اشاره به ويژگي‌هاي شخصيتي شهيد رجايي بيان كرد: «آقاي رجايي اصلا اجازه چاپلوسي يا تعريف كردن به كسي نمي‌داد. يك نفر در نخست‌وزيري با آقاي رجايي كار مي‌كرد و از قديم با هم بودند (اسمش هم يادم هست ولي نمي‌گويم). آن فرد بعد از اينكه آقاي رجايي نخست‌وزير شد به ايشان «آقا» مي‌گفت. آقاي رجايي به آقاي عزيزي گفت كه به ايشان بگوييد به من آقا نگويد. آقاي عزيزي به او گفت و او گوش نكرد و دست آخر آقاي رجايي عذر او را خواست. شهيد رجايي به خوبي اين را درك كرده بود كه اين حرف‌ها مقدمه خراب شدن انسان است. انسان يك‌شبه خراب، ديكتاتور يا حق‌مردم‌خور نمي‌شود ولي متاسفانه با فرهنگ چاپلوسي كه ميان برخي از ما وجود دارد، آسيب‌هاي جدي به وجود مي‌آيد.» او درباره نوع رابطه بين امام و شهيد رجايي نيز گفت: «اولا واقعا امام را قبول داشت. بسياري از سياسيون قبل از انقلاب، چه انقلابيوني كه طرفدار مبارزات مسلحانه بودند و چه سياسيون ديگر، امام را به آن شيوه‌اي كه جوان‌‌ترها قبول داشتند، نمي‌نگريستند.»

صدر در پاسخ به اين سوال كه بنابراين سياسيون آن زمان تاثير كاريزماي امام قرار نمي‌گرفتند، اظهار كرد: «بله. مثلا مجاهدين خلق (منافقين) حتي قبل از انقلاب هم امام را قبول نداشتند، چون مي‌گفتند امام مبارزات مسلحانه را تاييد نمي‌كند. خود نهضت آزادي مثلا مهندس بازرگان، دكتر سحابي و حتي آقاي طالقاني از نظر سياسي خودشان را هم‌اندازه يا جلوتر از امام مي‌دانستند و به‌گونه‌اي كه ما عاشق امام بوديم، نبودند. اين نكته، مشابه قضيه علماست. يكي از جاهايي كه امام كمترين اثر را داشت حوزه علميه قم بود. يعني اثر وجودي امام در همه ‌جا بالاي 90درصد بود ولي در حوزه اين‌گونه نبود.»

او تصريح كرد: «آقاي رجايي واقعا امام را قبول داشت و مي‌گفت من مقلد امام هستم. نمونه‌اي هم در اين قضيه داريم كه نشان مي‌دهد واقعا مقلد امام و پذيرنده نظريات امام بود و آن زماني بود كه امام با ايشان برخورد كرد. زماني كه رييس‌جمهور شد، رسم است كه روساي‌جمهور كشورهاي مختلف تبريك مي‌گويند، فرانسوا ميتران، رييس‌جمهوري فرانسه براي ايشان پيام تبريك فرستاد و اين همزمان با فرار بني‌صدر و رجوي بود و فرانسه هم آنها را تحويل گرفت. آقاي رجايي در پاسخ پيام تبريك از مواضع دولت فرانسه انتقاد كرد. بعد از اين قضيه يك روز آقاي رجايي پيش امام رفت و برگشت و گفت «امام امروز گوش من را كشيد» و سپس تعريف كردند كه امام گفتند، «مطالب درستي را در پاسخ به رييس‌جمهوري فرانسه گفته‌اي، ولي اين زبان گفت‌وگوي يك رييس‌جمهور با رييس‌جمهوري ديگر نيست.» صدر يادآور شد: «البته اين تذكر امام رسانه‌اي نشد و حتي در صحيفه امام نيست. يعني اگر آقاي رجايي اين مطلب را در جمع دوستان نگفته بود اصلا منعكس نمي‌شد؛ اينكه منعكس شد نشانگر صداقت و پاكي آقاي رجايي است، يعني قبول مي‌كند كه يك اشتباه ديپلماتيك كرده و امام به ايشان تذكر داده و اين را علني مي‌كند و مي‌گويد من اشتباه كردم؛ اين هم صداقت و هم علاقه و ارادتش به امام را نشان مي‌دهد.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون