كتابخانه
در ميان آتش
عرفان حكمتي| «ما بد جايي ايستاده بوديم» رماني است كه در يك بازه دهساله و در ميانه آتش التهابهاي سياسي روايت ميشود و چالشهاي عاطفي، اجتماعي و فرهنگي جوانهايي را به تصوير ميكشد كه از شور آرمانخواهي تهياند. كتاب، نوع زندگي و تحول فكري آنها را نشان ميدهد و كاوش نسلي است كه ظاهرا به دور از اهداف والاي سياسياند اما زير و زبرهاي زيستي خود را دارند؛ دانشجوهايي فارغ از اتفاقهاي پايتخت كه اگرچه رگههايي از آن شور سياسي را در خود دارند اما زندگيشان عمدتا تحت تاثير مسالههاي ديگري است و درگير تلاطمها و بحرانهاي سهمگين خودشان هستند. كتاب قصه شورهاي جواني است و جوانه زدن اولين عاشقانهها و دگرگون شدن است و سرگشتگي و رهايي.
امكاناتي زير سنگ
رضا محمدي در اتاق كارش، پشت ميزي كه پر از طرحهاي نيمهكاره و كاغذ و مداد بود، صندلي را جلو ميكشيد و مينشست. به دوروبرش نگاه ميكرد. مدادهايش را دسته ميكرد. موهايش را با انگشت شانه ميزد و دستهايش را روي بازوهايش ميكشيد. مدادي برميداشت و ديگر گذشت ساعتها را حس نميكرد. سرش را وقتي بلند ميكرد كه كسي در اتاقش را زده بود، يا يكي از منشيها برايش چاي يا قهوهاي آورده بود. آن چاي يا قهوه را با روي باز ميگرفت و دستهايش را با آن گرم ميكرد. حس ميكرد هيچ ديواري نيست كه نتواند از آن بگذرد، ديگر چيزي او را شكست نخواهد داد. با نيرويي ناشناخته، با قبول و شناخت امكانات و تواناييهايش رويين تن شده است. مثل سنگ شده بود، اما سنگي مقاوم و درخشان و قيمتي. دست كم اين را ميدانست: كافكا در جايي گفته بود: «امكانات براي من هست، اما زير كدام سنگ قرار گرفته؟»
عشق و جدل
ايمان داوودي|كتاب «كمتر بحث كنيد، بيشتر عشق بورزيد» راهكارهاي عملي در اختيار زوجها قرار ميدهد تا به جاي تمركز بر نقطه ضعفهاي يكديگر از طريق مكالمات 5 دقيقهاي به تفاهم و عشق پايدار دست پيدا كنند چرا كه بنابر نظر نويسنده اين كتاب، ادامه رابطه عاشقانه و محبتآميز ميان همسران به تلاش و مداومت نياز دارد. اين كتاب، نگرش جديدي به خوانندگان ميدهدتا ببينند كه چگونه عادات كلامي نامناسب به رابطه آنها آسيب ميرساند. بنابراين، ميتوانند به فرد جديدي تبديل شوند و الگوي بهتري براي فرزندانشان باشند. شما خوانندگان اين كتاب اميدوار باشيد كه بهترين روزهاي زندگي مشتركتان درست پيش رويتان قرار دارد.
نظارهگر ميانسالي و اخلاقيت
بهار سرلك| «كاليپسو» تازهترين اثرديويدسداريس شامل 21 داستان كوتاهي ميشود كه اين طنزپرداز انگليسي با الهام از زندگي خود نوشته است. اغلب اين داستانها در مجلهها و روزنامههاي معتبر امريكايي منتشر شدهاند. سداريس با قدرت فوقالعاده نظارهگرياش ميانسالي و اخلاقيت را توصيف ميكند. توانايي او در شوكه كردن خوانندهاش و خنداندن او بينظير است. او مثل هميشه با نگاه تيزبينش موضوعي پيشپاافتاده را دستمايه روايتي طنز ميكند تا قدرت نظارتش را به رخ بكشد. سداريس توانايي شگرفي در تركيب روايتهاي شخصياش با سياست و موضوعات پيشپاافتاده با موضوعات متعالي دارد. در داستان اول اين مجموعه با عنوان «ميزبان» درباره اتاقهاي مهماني مينويسد كه در اختيار قوم و خويشها و دوستانش گذاشته است. در همين حين از رفتوآمد با خواهرهايش، خاطرات كودكياش و شريك زندگياش هيو هم ميگويد و خنده و خشم و زنندگي را يكجا به خواننده منتقل ميكند. «كاليپسو» نوشته ديويد سداريس با ترجمه جليل جعفري از سوي بنگاه ترجمه و نشر كتاب پارسه منتشر شده است.