همیاری در فرهنگ ایرانی
فریدون جنیدی
یکی از پدیدههای زیبای فرهنگ ایرانی آن است که مردمان را برانگیخته تا در کارها بیآنکه مزد و پاداشی در میانه باشد، به یاری یکدیگر برخیزند. امروزه با آمدن ماشین، که شیوه زندگی چندهزارساله ایرانیان را بهویژه در روستاها دگرگون کرده، برخی از پدیدههای همیاریِ پیشین از میان رفته است، اما هنوز نیز چنان نیست که خویِ همیاری یا برخی از همیاریها، از میانِ مردمان رخت بربسته باشد. نمونهای چند از همیاریها در فرهنگ ایرانی:
1- واره، 2- باغ اِسپار (بیلزدن باغها)،
3- جویروبی، 4- لایروبی قنات، 5- همیاری کاشت و برداشت و درو، 6- همیاری در برگزاری آئین زناشویی، 7- همیاری در آئین سوگ، 8- همیاری در ورزش، 9- همیاری در بافندگی و ریسندگی میان بانوان و ... . اکنون تنها به گزارشی کوتاه از دو گونه از همیاریها بسنده میکنم که از کتاب نگارنده با نام «حقوق بشر در جهان امروز و حقوق جهان در ایران باستان، نشر بلخ، 1378، رویههای 112-118» برگرفته شده:
واره: همیاری زنانهای است که هنوز در همه روستاهای ایران روایی دارد و آن چنان است که زنان روستا شیر هرروزه گوسفندان خود را با یک سنجش شگفت، میان خود بخش میکنند تا هر کس چون هنگام شیر بدو رسد، به اندازهای شیر داشته باشد که بتواند با آن ماست، کره، روغن، تَرف، کشک، دوغ و ... فراهم کند، و با این روش اگر پیرزنی یک بز یا گوسفند داشته باشد، با پیوستن به «واره»، در یک سال دستِ کم یک روز هست که او با گرفتن شیر روستا یا بخشی از شیر روستا بتواند روزیِِ سالانه خود را فراهم کند. در آن روز همه دیگها و آبگردانها و افزارهای همگانی روستا نیز در دستِ آن پیرزن خواهد بود و دختران و زنان جوان نیز برای گرفتن فرآوردههای شیری بدو یاری میرسانند. برای آگاهی از این رویداد شگفت باید به پژوهشهای دکتر مرتضی فرهادی جامعهشناس و مردمشناس پُرکار و ایراندوست نگریست که در سال 1368 مقالهای را نوشت با نام «وره نوعی تعاونی سنتی کهن زنانه در کَمَره، نامه فرهنگ ایران، دفتر سوم، بنیاد نیشابور». ایشان پژوهشهای خود را ادامه دادند و کتاب شگفتشان در 627 برگ با نام «واره: نوعی تعاونی سنتی کهن و زنانه در ایران، درآمدی به مردمشناسی و جامعهشناسی تعاون و مشارکت مردمی» در انتشارات وزارت جهاد کشاورزی چاپ گردید و در این باره، همه سخنان از همه جای ایرانِ فرهنگی گردآوری شده است.
همیاری در آئین سوگ: در آئین سوگ نیز همه کارها بر دوش همگان است، چه در شهرها و چه در روستاها؛ اما هست که در میان ایل بختیاری و کردستان، سُرنانوازان، با آهنگهای ویژه، مردمان را از روستاهای دور به روستائی که کسی در آن درگذشته باشد، فرامیخوانند.
برترین نمونه همیاری در سوگ، سوگواری برای امام حسین (ع) است که در آن همه با هم به یاری وزنِ شعر، یا آهنگ سُرنا و دُهُل دستها را بالا میبرند؛ با هم فرود میآورند و بر سر یا سینه میزنند.
پیداست که این آئین در ایران باستان ویژه چند پهلوان جانباز ایرانی چون ایرج، سیاوش، سهراب و اسفندیار بوده است و در زمان دیلمیان آن را برای امام حسین (ع) که همچنان (مظلوم) کشته شد، ویژه کردند.
بنیاد نیشابور
13 شهریور 1398 خیامی
این یادداشت به مناسبت روز مردمشناسی نوشته شده است