چرا جان بولتون وارد دولت دونالد ترامپ، رييسجمهور ايالات متحده امريكا شد و چرا رفت؟ اين دو سوالي است كه شايد براي بسياري پس از شنيدن خبر اخراج جان بولتون از سمت مشاور امنيت ملي كاخ سفيد مطرح شد. اما اگر بخواهيم به سوال اول پاسخ دهيم، جان بولتون را ميتوان نزديكترين فرد به طرح و برنامههاي دونالد ترامپ دانست. شايد بگوييم بولتون جنگطلب و ترامپ خواهان جنگ نبود. واقعيت آن است كه ترامپ هرچند خواهان جنگ نبود ولي بولتون از ديدگاه ترامپ تنها فردي بود كه ميتوانست قدم به قدم در كنار او در حوزه سياست خارجي گام بردارد. بسياري هنگامي كه دونالد ترامپ وارد كاخ سفيد شد نگران نفوذ بولتون در دولت بودند. هرچند او سمت رسمي نداشت اما محل بسياري از مشاورههاي ترامپ بود. بسياري سرچشمه ديدگاههاي ترامپ در سياست خارجي را از جان بولتون ميديدند. حتي برخي بيانيههاي او گفته ميشد از سوي بولتون نوشته ميشود به خصوص طرح و برنامههاي ترامپ در زمينه ايران كاملا در راستاي ديدگاههاي بولتون بود. هنگامي كه بولتون در سال 2018 در سمت مشاور امنيت ملي وارد كاخ سفيد شد بسياري نگران آغاز يك جنگ بودند. همه ميدانستند كه بولتون به عنوان فردي تهاجمي به دنبال وارد كردن امريكا به يك جنگ است. شايد اگر دونالد ترامپ جنگ را به نفع خود ميديد ابايي از آن نداشت و حتي در زمينه جنگ نيز با جان بولتون همراهي ميكرد. اما چه اتفاقي افتاد كه حالا دونالد ترامپ از بولتون خيلي زود نااميد شد و حتي اجازه نداد دولت به پايان برسد و او را بركنار كرد؟ جان بولتون نه در ميان جمهوريخواهان، نه در دولت و نه در ميان متحدان امريكا شخصيت محبوبي به حساب نميآمد. اما تا قبل از اينكه بولتون سمتي را به دست آورد ترامپ انتظار هيچ نتيجهاي از او نداشت، ولي وقتي كه بولتون در سمت مهمي مانند مشاور امنيت ملي وارد كار شد ديگر نميتوانست شخص پشت پرده سياستهاي ترامپ باشد، بلكه او بايد نشان ميداد سياستهايي كه ميگويد را ميتواند عمل هم بكند. بنابراين او چندين پرونده را همزمان برعهده گرفت. ايران، ونزوئلا و حتي كره شمالي همگي از جمله پروندههايي بودند كه بولتون مدعي بود ميتواند به سرانجام برساند. حتي او تا حدي ماموريت ارتباط با روسيه را نيز برعهده گرفت. او فشار زيادي براي خروج از برجام وارد كرد، دولتي خودخوانده در ونزوئلا تعيين كرد و حتي جلوي توافق ميان كره شمالي و امريكا را در هانوي ويتنام گرفت. حتي تمام تلاش خود را به كار بست تا جلوي توافق با طالبان را نيز بگيرد. او همه كار براي رسيدن به اهداف خود انجام داد، ابزارهاي زيادي از جمله اعتماد ترامپ را نيز با خود به همراه داشت. اما واقعيت آن است همه اين پروندهها يك شكست بزرگ براي بولتون بود. بولتون نيز مانند همه افراد معتمد ترامپ، بعد از مدتي رفتهرفته جايگاه خود را در كنار رييسجمهور ايالات متحده از دست داد. در دولت ترامپ يا بايد موفق شويد يا برويد. تيم سياست خارجي ترامپ پر از شكست است. بولتون آمده بود تا به شكستهاي تيم سياست خارجي ترامپ پايان دهد اما به ليست شكستهاي او اضافه كرد و تبديل به نقطهضعف ترامپ شد. شايد در ابتدا ترامپ باور نميكرد كه بولتون ميتواند تا اين حد به او ضربه وارد كند. ترامپ احساس ميكرد با بولتون ميتواند برنده باشد، اما با او به يك بازنده تبديل شد. بولتون نشان داد كه هيچ استراتژي روشني جز گزينه نظامي ندارد. با گزينه نظامي تهديد ميكرد، با گزينه نظامي مذاكره ميكرد و با گزينه نظامي به هدف فكر ميكرد. او حتي نميتوانست يك برنامه روشن براي مذاكره و حل مساله طراحي كند، چرا كه او مسالهساز بود نه حلال مسائل؛ جان بولتون با رفتن از سمت مشاور امنيت ملي امريكا به پايان راه سياسي خود رسيد. شايد هنگامي كه او در بخش خلع سلاح وزارت خارجه امريكا فعاليت ميكرد فردي حرفهاي شناخته ميشد اما هنگامي كه او ديدگاههاي خود را وارد كار حرفهاي كرد از همان ابتدا تبديل به يك بازنده شد. بولتون در هيچ پروندهاي پيروز نبود و همه فرآيندهاي ديپلماتيك را چه به عنوان سفير امريكا در سازمان ملل و چه به عنوان مشاور امنيت ملي همه را به نابودي رساند. دونالد ترامپ آخرين فردي بود كه ميتوانست به جان بولتون پس از افتضاح حضور در نمايندگي امريكا در سازمان ملل به او سمتي بالاتر در كاخ سفيد را بدهد. حالا ترامپ هم از او عبور كرده است و احتمالا بايد تا آخر عمر به تنظيم برنامههاي خود براي سخنراني در محافلي مانند نشست گروهك مجاهدين خلق (منافقين) بپردازد.
نياز به پيروزي
جان گارامندي، عضو كميته نيروهاي مسلح مجلس نمايندگان در گفتوگو با سيانان از رفتن بولتون استقبال كرد، اما نسبت به وجود بيثباتي در كاخ سفيد هشدار داد. او گفت: رييسجمهور ذهن خود را دارد و ما نميدانيم دقيقا چه چيزي در آن ذهن است و ترامپ بهشدت نيازمند يك پيروزي در سياست خارجي است.
استفان كالينسون،كارشناس و نويسنده سيانان معتقد است با وجود اينكه ترامپ با رهبر كره شمالي ديدار كرد اما تهديد آن كاهش نيافته است. ايران پس از خروج امريكا از توافق هستهاي بار ديگر غنيسازي خود را گسترش داده است. چين هرچه سريعتر نفوذ خود را گسترش ميدهد و روسيه پس از مداخله در انتخابات ايالات متحده بازهم به دنبال اين كار است. او در ادامه مينويسد: ترامپ علاقه بسيار زيادي به دستاوردهاي نمادين دارد، او حتي علاقه داشت تا قبل از سال 2020 به جايزه صلح نوبل دست پيدا كند.
آخرين نظرسنجيها نشان ميدهد كه دونالد ترامپ از محبوبيت 39 درصدي در ميان امريكاييها برخوردار است و تنها 36 درصد سوالكنندگان او را سزاوار انتخابات مجدد ميدانستند. كالينسون در ادامه ميگويد: تيم ترامپ به دليل اينكه از اهرم و تخصص لازم در حوزه سياست خارجي برخوردار نيست نميتواند به موفقيت بزرگ در اين زمينه دست پيدا كند. كالين كال، معاون پيشين باراك اوباما ميگويد: اين اقدام ترامپ نشان ميدهد او نااميد شده تا قبل از انتخابات 2020 بتواند در مورد افغانستان، ايران و كره شمالي دستاوردي داشته باشد و به نحوي بولتون را به عنوان سدي بر سر اين راه قلمداد ميكرد. با اين حال برخي بر اين عقيده هستند كه بولتون نه به دليل كارها و شكستهاي خود اخراج شده بلكه به دليل كارهاي درستي كه انجام داده تبديل به بهانهاي براي اخراج او شده است. گفته ميشود جان بولتون با ايده برگزاري نشست با اعضاي طالبان بهشدت مخالف بوده است. تام نيكولس در يواساي تودي مينويسد: بولتون به دليل كار خوبي كه انجام داده اخراج شده است و زماني كه كل طرح صلح طالبان از بين رفت و شكست خورد بولتون يك هدف طبيعي بود كه ترامپ ميتوانست آن را اخراج كند.
پاك كردن صورت مساله
جان بولتون علاقه زيادي به پاك كردن صورت مساله دارد. او سه توافق منع اشاعه هستهاي را كه ميتوانست بزرگترين توافق در اين زمينه باشد و تبديل به الگويي براي جهان بدل شود، بر هم زده است. او چارچوب توافق ميان بيل كلينتون و كره شمالي را در دولت بوش برهم زد، با فشار بر ترامپ، امريكا را از توافق هستهاي با ايران كه در دوره اوباما منعقد شده بود خارج كرد و همچنين توافق منع استفاده از موشكهاي بالستيك كوتاهبرد با توان حمل كلاهك هستهاي با روسيه را كه در دوره ريگان منعقد شده بود نيز از بين برد.
او را ميتوان اصليترين شخصي دانست كه باعث شد امريكا از توافق INF كه در سال 1987 به امضا رسيده بود خارج شود. ايالات متحده با اين توافق توانسته بود بخش زيادي از توانمندي هستهاي اتحاد جماهير شوروي را محدود كند. بولتون معتقد است كه اين توافقها امريكا را تضعيف ميكرد. به نوشته جوزف كرينسيون در ذهن بولتون امريكا بايد گزينههاي نظامي چندگانه داشته باشد تا بتواند از امنيت و منافع خود در سراسر جهان حفاظت كند. بولتون بر اين عقيده است كه ما بايد از ملت خود با قدرت نظامي محافظت كنيم نه تكه كاغذ. اما كرينسيون در اين تحليل معتقد است روسيه اگرچه INF را نقض كرده بود اما قانونشكني را نبايد با قانونشكني پاسخ داد. بولتون به اصلاح يك توافق اعتقاد ندارد بلكه او ميخواهد آن را از بين ببرد. همه اين موارد دست پوتين را باز ميگذارد و برنامههاي ايدئولوژيك بولتون در دولت ترامپ قطعا به روسيه پوتين صدمهاي وارد نكرد.
واقعيت آن است كه بولتون در دولت ترامپ مخالفان و دشمنان امريكا را تضعيف نكرد بلكه باعث شد آنها به اين باور برسند كه ميتوانند در برابر امريكا ايستادگي كنند. اتفاقي كه براي چين، روسيه، ايران، كره شمالي و ونزوئلا رخ داد نمونهاي از همين اتفاق است.
تماس با مشاور سابق
روز گذشته خبرگزاري NBC از تماسهاي پراكنده دونالد ترامپ با هربرت مك مستر مشاور امنيت ملي سابق امريكا پرده برداشت. به گفته دو منبع آگاه دونالد ترامپ در تماسهاي خود با مكمستر كه اولينبار در پاييز گذشته صورت گرفته بود، در خصوص دوره حضور او در كاخ سفيد سخن گفته و به نوعي عنوان كرده كه اخراج او اشتباه بوده است. حتي گفته ميشود دونالد ترامپ از مكمستر در برخي چالشهاي امنيت ملي مشاوره گرفته و حتي از او در خصوص تعيين وزير دفاع نيز نظرخواهي كرده است.
اين در حالي است كه به گفته مقامهاي آگاه در كاخ سفيد دونالد ترامپ در روزهاي آخر حضور مكمستر در كاخ سفيد به سختي با او صحبت ميكرد و در غياب وي، انتقادهاي تندي عليه مكمستر انجام ميداد.
گفته ميشود يكي از اخلاقهايي كه ترامپ دارد اين است كه گاهي اوقات زماني كه از جانشين يك نفر ناراضي ميشود، سعي ميكند با فرد قبلي تماس برقرار كند. بهطور مثال در دوره جان كلي به عنوان سرپرست كاركنان كاخ سفيد، ترامپ شروع كرده بود به تماس با رينس پريبيوس سرپرست سابق كاركنان كاخ سفيد و با او درد و دل كرده است. گفته ميشود تماسهاي تلفني ترامپ با مك مستر در پاييز سال 2018 آغاز شد يعني حدود شش ماه پس از آنكه بولتون در سمت مشاور امنيت ملي امريكا قرار گرفت.
عطش جنگ هم بايد از كاخ سفيد برود
روز گذشته محمد جواد ظريف، وزير خارجه كشورمان در دو توييت مجزا با اشاره به تروريسم اقتصادي امريكا همچنين سالروز واقعه 11 سپتامبر سال 2001 بار ديگر به تيم بي كه اعضاي آن رفته رفته كاهش پيدا ميكند، كنايه زد. ظريف در توييت اول خود نوشت: در حالي كه جهان به استثناي سه يا (حتي) دو همدست هراسان ميخواست از اخراج كارگزار سرسپرده تبهكاران گروه بي در كاخ سفيد نفس راحتي بكشد، پمپئو و منوچين تشديد تروريسم اقتصادي عليه ايران را اعلام كردند. به همراه عطش جنگ، فشار حداكثري هم بايد همراه با سردسته جنگطلبان برود. ظريف در توييت دوم خود نيز با اشاره به حملات 11 سپتامبر نوشت: همان تيم بي كه اولا بيشترين تعداد از تروريستهاي 11 سپتامبر را تامين كرد و ثانيا ايالات متحده را به باتلاقهاي افغانستان و عراق سوق داد، اكنون از طريق تروريسم اقتصادي براي جنگ با ايرانياني نقشه ميكشد كه وقتي ساختمان مركز تجارت جهاني در آتش ميسوخت به احترام آن، شمع روشن كردند. تعجبي ندارد كه ۱۱ سپتامبر هنوز براي پمپئو كابوس است.