تحليل عملكرد فرنگيكاران ايران در روز سوم مسابقات جهاني كشتي
جرقههاي خوبي در تيم ملي ديده شد
صدرالدين كاظمي
در روزهاي دوم و سوم مسابقات كشتي فرنگي ما جرقههايي از اميد را در تيم ديديم. صرفنظر از اينكه ما شايد به نتيجه خوبي نرسيم و حتي امروز هم مدالي نتوانيم به دست بياوريم، ولي اينكه ما با تيمي كه ميانگين سنياش 21-20 سال است در حال بازيابي خودمان هستيم، مهم است. ما يك چيز خيلي مهم را از دست داده بوديم و آن هم اعتماد به نفس بود. ما بعد از المپيك 2012 دچار بياعتمادي شديم. ستارههاي تيم رفتند و با اينكه در سال 2013 قهرمان جهان شديم، اما واقعا با خداحافظي عمومي ستارهها اعتماد عمومي تيم آمد پايين. ما الان در حال بازگشت هستيم. انتظار براي رنسانسي كه منتظرش بوديم رو به پايان است و گمان ميكنم دورهاي جديد با كشتيگيران جديد در حال شكلگيري است. اين كشتيگيران ضعفهاي عمده روحي و جسمي و فني دارند كه بايد مرحله به مرحله رفع شود. به اين شكل نيست كه يك شبه كاري حل شود. همين آقاي نجاتي نشان داده است كه ميتواند يك اميد نوروزي جديد حتي با كيفيت بالاتر باشد. يا حتي ناصرپور كه واقعا توانايي دارد كه بيايد و خودي نشان بدهد. ميدانم كه ضعفهايي وجود دارد و اين كشتيگيران باختهايي دادهاند، اما بايد فرصت داد. گرايي را در نظر بگيريد؛ جاهايي كه ميرود در قالب اصلي خودش و با اعتماد به نفس كشتي ميگيرد حتي قهرمان المپيك را هشت -صفر ميبرد. اما جايي از نظر روحي يا جسمي كم ميآورد. مثل ديروز كه بعد از سه كشتي سنگين به يك باره دچار افت بدني شد. اينها ريزهكاريهاي كشتي است. تلفيق علم و كشتي است كه ما در اين بخش ضعف داريم. در بخش روحيه و اعتماد به نفس ما مشكل داريم ولي در مهارت بعضي از كشتيگيران ما فوقالعاده هستند. در مسابقات امسال برخي كشتيگيران ما نيز بيشتر از حد خودشان كشتي گرفتند. همين قاسمي منجزي آمد و روس را برد و راهي نيمه نهايي شد. يا حتي ساروي كه بد كار نكرد. بايد ضعفها برطرف شود تا اينها بهترين كيفيت خودشان را نشان دهند. گرچه كه ممكن است ما حتي در المپيك هم نتيجه نگيريم اما بعد از المپيك تيم ايران با همين نفرات برميگردد به قالب يك تيم مدعي و ميتواند جزو سه تيم برتر جهان قرار بگيرد.
اگر بخواهم به چند نمونه جزيي در مورد بيتجربگي بچهها و آشنا نبودنشان به مسابقات جهاني اشاره كنم، ميتوانم به اين نكته اشاره كنم كه بچهها هنوز از نظر تجربي نتوانستهاند خودشان را با قوانين جديد وفق دهند. چند كشتيگير ما در حالي كه در خاك حريف بودند با فرار به خارج از تشك به راحتي دو امتياز از دست دادند. آنها نميدانستند سينهخيز رفتن توي تشك نبايد به شكلي باشد كه كشتيگير از تشك خارج شود. سينهخيز يك دفاع هوشمندانه است در كشتي فرنگي ولي الان محدود شده. يعني كشتيگير فقط ميتواند به شكل دوراني سينهخيز حركت كند. اينها نمونه ضعفهايي است كه به مرور بايد و در ميدانهاي مختلف و با تمرينات فراوان برطرف شود.
در رسانهها نتايج برخي كشتيگيران به شدت زير سوال رفته است كه جا دارد در اين مورد هم توضيحاتي ارايه كنم. مثلا گفته ميشود حامد تاب نتيجه وحشتناكي گرفته است. حامد تاب اولين باري است كه در مسابقات جهاني شركت ميكند؛ حتي ميتوان گفت براي اولينبار است كه در مسابقات مهمي حاضر ميشود. باخت اول حامد مقابل بوررو اصلا عجيب نبود. همين ديروز قهرمان جهان هم به اين كشتيگير كوبايي باخت. بوررو به خاطر قد كوتاه و فيزيكي كه دارد، حريف سختي براي كشتيگيران محسوب ميشود. البته او نشان داده از لحاظ فني هم بسيار قدرتمند است. اما كشتيگير رومانيايي كه تاب را در گروه بازندهها شكست داد، نيز كشتيگير درجه دويي نيست. حامد تاب يا كاوياننژاد آينده كشتي فرنگي ما هستند و نبايد با يك باخت مورد قضاوت قرار بگيرند. كما اينكه اگر به گذشته برگرديم و قهرمانان سابقمان را نگاه كنيم، ميبينيم كه آنها هم از روز اول طلا نياوردند. عبدالله موحد وقتي در سال 63 و 64 عضو تيم ملي شد، بدون مدال مسابقات جهاني را ترك كرد. ولي از سال 65 به بعد مدت 6 سال قهرمان جهان شد. شمسالدين سيدعباسي يك نخبه بود كه وقتي به مسابقات جهاني سال 1967 دهلي رفت، به شكل عجيبي حذف شد و مدال نگرفت اما همين كشتيگير سال بعد نفر سوم المپيك شد. بايد اينها را در نظر گرفت.