• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4477 -
  • ۱۳۹۸ سه شنبه ۹ مهر

ترامپ، چين و ناتواني در تصميم‌گيري

جفري گرتز

برخي سياست‌هاي دونالد ترامپ، رييس‌جمهور ايالات متحده امريكا به پيوستگي ژرف‌تر و برخي ديگر به گسست منتهي ‌شده است: او بايد يكي را برگزيند يا در هر دو شكست بخورد. در روزهاي آغاز ماه نو ميلادي مذاكره‌كنندگان امريكايي و چيني يك بار ديگر دور ميز مذاكره مي‌نشينند و تلاش مي‌كنند تا قطعنامه‌اي را براي پايان دادن به اختلاف‌ها در حوزه تجاري امضا كنند. اما ليست درخواست‌هاي امريكا چه خواهد بود: رفتار بهتر با شركت‌هاي امريكايي، قوانين سفت و سخت‌تر درباره يارانه‌هاي دولت چين كه به بخش صنعت ارايه مي‌شوند، خريد بيشتر كالاهاي امريكايي مانند سويا و نفت.

پرسش بنيادي اين است كه آيا دولت ترامپ خواستار پيوستگي ژرف‌تر ميان اقتصادش با چين است يا در پي گسستن درهم تنيدگي كنوني دو قدرت بزرگ اقتصادي جهان؟ اين بزرگ‌ترين پرسش سياست خارجي ايالات متحده است. از سوي ديگر مذاكره‌كنندگان تجاري امريكا از سوي ترامپ با تلاش براي هل دادن حكومت چين به گشايش تجاري، خريد بيشتر كالاهاي امريكايي و به طور كلي تسهيل تجارت براي كمپاني‌هاي امريكايي در چين مواجه هستند. در حالي كه تعرفه‌هاي ترامپ چالشي در تجارت ميان شركت‌هاي امريكايي و چين است، رييس‌جمهور امريكا اصرار دارد كه اين تاكتيك براي فشار بر چين تا به امريكا پيشنهاد يك معامله بهتر دهد، ضروري است. اگر چين در برابر خواسته‌هاي امريكا در مذاكرات تجاري تسليم شود، پيامد منطقي آن شرايط، گردش كمپاني‌هاي امريكايي بيشتري به سوي چين خواهد بود و موجب درهم تنيدگي بيشتر اقتصاد اين دو كشور خواهد شد. تيم امنيت ملي امريكا اگرچه تا حد زيادي درباره جنگ تجاري با چين ساكت هستند اما در مركز بازتعريف سياست خارجي ايالات متحده در پيرامون راهبرد بلندمدت رقابت با چين قرار دارند. آيا چين يك تهديد بنيادين امنيتي است كه در پي پيوند وخيم اقتصادي با امريكاست يا يك بازار نويدبخش كه امريكا در پي گشودن درب‌هايش است؟ به نظر مي‌رسد كه ترامپ بين اين دو گزاره نمي‌تواند تصميم بگيرد.

مورد هوآوي مي‌تواند نمونه‌اي از ناهماهنگي‌ها در سياست امريكا باشد. دولت ترامپ، شركت‌هاي ارتباطات راه دور را به عنوان تهديد امنيت ملي معرفي كرده و شوراي اطلاعات ملي
(National Intelligence Council) مشغول به ساختن بازي‌هاي جنگي درباره چگونگي واكنش به تهديد رو به رشد نفوذ هوآوي است و هنوز به طور همزمان دولت پيشنهاد مي‌دهد كه در جنگ تجاري، «هوآوي» يك برگ با ارزش براي معامله است و سرنخ‌هاي آشكاري وجود دارد كه نشان مي‌دهد، محدوديت‌هاي هوآوي در ازاي خريد بيشتر چين از كالاهاي كشاورزي امريكا قابل چشم‌پوشي است البته واشنگتن نمي‌تواند همزمان هر دو انتخاب را داشته باشد.

يك راه‌حل اصولي براي گسترده‌تر كردن اين دايره محدودكننده آن است كه اگر چين بتواند در طول مذاكرات تجاري توافقاتي كند كه نگراني‌هاي بزرگ‌تر سياست خارجي امريكا را تسكين دهد، راه را براي درهم تنيدگي ژرف‌تر اقتصادي فراهم كرده است. به هر حال در عمل اين حالت به صورت تمام و كمال ناممكن است.

موضوع اصلي كه به نگراني‌هاي راهبردي درباره درهم تنيدگي اقتصادي با چين روح مي‌بخشد-يعني نيرومندتر شدن حزب كمونيست كه هم كنترل اقتصاد داخل كشور را در دست دارد و هم از راه طرح «يك كمربند يك راه» در حال گسترش نفوذش در خارج است- از نگاه رهبران چين قابل مذاكره نيست. بيش از اينكه اميد به اين وجود داشته باشد كه فشار امريكا و ريشخند كردن سيستم سياسي و اقتصادي چين به تغيير معجزه‌گونه بينجامد، تصميم‌گيران سياسي امريكا نياز به يك راهبرد دارند تا بتوانند با چين همان‌گونه كه هست به توافق برسند. امريكا نياز دارد تصميم بگيرد كه آيا درهم تنيدگي اقتصادي ژرف با چين يك تعهد راهبردي است و اگر هست، امريكا تا چه ميزان بايد مشتاق پرداخت اين هزينه باشد تا خودش را از اين شرايط رها كند؟ تصميم ترامپ در شروع جنگ تجاري با چين پيش از پاسخ دادن به اين پرسش‌هاي بنيادين يكي از بزرگ‌ترين گام‌هاي اشتباه سياست خارجي در دوران رياست‌جمهوري او بوده است. كم و بيش جنگ تجاري مي‌تواند پايان بخش درهم تنيدگي ميان دو كشور باشد كه ممكن است در مدار منافع راهبردي بلندمدت دو كشور باشد يا نباشد. فرض آن است كه ناممكن خواهد بود تا بدانيم آيا جنگ تجاري در شرايط و مقتضيات خود موفق است يا خير. جدا از اينكه در جنگ تجاري كنوني چه رخ مي‌دهد و چه كسي برنده انتخابات 2020 مي‌شود در بلندمدت اين احتمال وجود دارد كه تا حدي از اين درهم تنيدگي اقتصادي ميان چين و امريكا كاسته شود. درهم تنيدگي ژرف اقتصادي بين دو ابرقدرت رقيب كه هر كدام نظام اقتصادي متفاوتي دارند، ناپايدار است. به هر حال جداسازي اقتصاي خروجي دوگانه‌اي ندارد و فهميدن تفاوت‌هاي جزئي آپشن‌هاي خط‌مشي متفاوت- شامل ريسك‌ها و هزينه‌هايشان- حياتي است. براي مثال دولت مي‌تواند براي جداسازي برخي از صنايع ويژه همانند تكنولوژي‌هاي فوق پيشرفته يا انرژي كه از لحاظ راهبردي مهم پنداشته مي‌شوند، دست به كار شود. برخي‌ ديگر همانند توليدهاي بنيادين يا كشاورزي ممكن است تنها رها شوند. به طور مشابه برخي از شكل‌هاي درهم‌تنيدگي اقتصادي همانند تجارت، همانند مهاجرت و سرمايه‌گذاري خارجي كم‌خطرتر به نظر مي‌آيند. حاميان جداسازي اقتصادي با چين بايد به دقت درباره اينكه چه كساني، چه كمپاني‌هايي و كارگراني و در كدام بخش از كشور بايد متحمل اين هزينه‌ها شوند و چگونه اين هزينه‌هاي سازگاري بايد كاسته شود با ملاحظه بينديشند. آنها بايد به ارزيابي اينكه چگونه هر گونه جداسازي اقتصادي چين و امريكا بر اقتصاد ايالات متحده و روابط سياسي با ديگر كشورهاي متحد و رقيب تاثير خواهد گذاشت، بپردازند.

مترجم: علي ترابي

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون