افتخار بدون غرور
محمد كاظمي
بعد از سالها توهم و محاسبات غلط به نظر ميرسد هر چه جلوتر ميرويم و پس از فرو نشستن غبار حادثهها بازيگران مهم جهاني بيشتر از گذشته به پذيرش موقعيت جمهوري اسلامي خصوصا در خاورميانه نزديك ميشوند و مقاومت آنان در اين رابطه كمتر ميشود. آنان در تمام سالهاي پس از انقلاب بر سر هر موضوع و حادثه كوچك يا بزرگي خيال، تغيير در نظام ايران را در سر ميپروراندند و به اين جمعبندي نهايي نرسيده بودند كه بايد با جمهوري اسلامي به طريقي كنار بيايند و حقوقش را به رسميت بشناسند. البته اين تصور باطل از سوي گروهها و عناصر برانداز خارجنشين مرتبا تغذيه و گاهي چنان فضايي ساخته ميشود كه گويي ثبات ايران به مويي بند است و اگر قدرتها اندكي همت به خرج دهند در زمان كوتاهي شاهد مطلوب خويش يعني شكست جمهوري اسلامي را در آغوش خواهند گرفت. اپوزيسيون خارجي البته از اين طريق ارتزاق ميكند و با اينكه كمترين مقبوليتي ميان جامعه ايراني ندارد و از توان و برنامه و انديشه براي تغيير تهي است، صدايي بلند دارد و بوقها و خبرگزاريها و شبكههاي ماهوارهاي در انعكاس اخبارشان سنگ تمام ميگذارند. مثلا گروهي پا به سن گذاشته كه در جذب كمترين توجهها عاجز بوده حتي در مصاحبهها از عهده رساندن مقصود خود درميمانند، اخيرا دور هم گرد آمده به اصطلاح خودشان بر فراز احزاب و دستجات رنگارنگ براي دوران گذار و رسيدن به آرزوهاي خويش شورايي تشكيل دادهاند! البته تجربه تاسيس انواع تشكلها در خارج كشور كه ابتدا سر و صدايي ايجاد كرده و به سرعت در تاريكي محو شدهاند پيش روي همگان است ولي تعجب از دولتها و كشورهاي متخاصم با ايران است كه دلبستگي به آرزوها و اوهام بارها آنها را سرشكسته كرده و به ناكجا آباد كشانده ولي باز هم از آزمودن خطاها دست برنميدارند و از جيب ملت خويش، فرصتطلبان و متكديان سياسي را تغذيه ميكنند. اما از اين حقايق روشن كه بگذريم، نميتوان از آسيبهاي دروني كه از يأس كامل دشمنان و بدخواهان جلوگيري ميكند، غفلت كرد. البته حجم آگاهي و موقعشناسي مردم ما بسيار بالاست و درست به همين دليل است كه تا كنون همه توطئهها و ايرانستيزيها با شكست مواجه شده است ولي در مقابل اين سرمايه عظيم خطرهايي چون ناكارآمديها، خطاها، تنگنظريها، خودمحوريها، غرورها و عدم شناخت واقعيتها در داخل هم هست كه همه دشمنيهاي بيگانگان در مقابل آنها كوچك هستند. همواره صاحبنظران و دلسوزان و متعهدان نيك نظر گوشزد كردهاند كه اگر خطري انقلاب ما را تهديد كند از درون است.
تصور كنيم انواع بهانههايي كه در سخن و عمل همه روزه مسوولي يا شخصيتي يا آقازادهاي در گوشهاي به شبكههاي معاند ميدهند اگر نبود فقر براندازان تا چه حد تاروپودشان را تهي و حيات سياسيشان را با خطر محتوم روبهرو ميكرد؟
اگر ملاحظه مردم و تمايلات مشروع و قانوني آنها كاملا رعايت شود، ميتوان با قدرت و اطمينان دفتر همه ضدانقلابها را بسته شده تلقي و يقين كرد كه ديگر حتي دولتهاي متخاصم از خيالات عبث خود براي هميشه دست برميدارند. مگر نديدهايم هر گاه انتخابات پرشور در ايران برگزار ميشود و محدوديتها كم ميشوند و دايره انتخاب مردم وسيع ميشود، مدتها توپخانههاي رسانهاي دشمنان خاموش ميشوند و حرفي براي گفتن ندارند؟ در واقع دشمنان ايران اسلامي بيش از هر فعاليتي روي خطاها و اشتباههاي داخلي سرمايهگذاري ميكنند و اميد ميبندند. بر همين اساس ما بايد اقتدار را از درون بدانيم و هر موفقيت را ناشي از استحكام ملي ارزيابي كنيم. مسلم است كه هر جا توانستهايم در مقابل بيگانگان بايستيم از صحنههاي ديپلماسي گرفته تا ميدانهاي نظامي با پشتوانه مردمي بوده است. اگر آقاي روحاني ميتواند مقتدارانه دست رد به مذاكره نمايشي بزند و پادرمياني كشورهاي اروپايي را ناديده بگيرد، دقيقا به واسطه نمايندگي ايشان از سوي ملت ايران است. اين اقتدار وجود دارد و بايد قدر آن را بدانيم و خداي ناكرده مغرور نشويم. غرور باعث خطاي محاسباتي ميشود، دشمن را كوچك ميكند و تواناييها را افزونتر از واقعيتها نشان ميدهد. چيزي كه تاكنون انقلاب بزرگ ما را حفظ كرده است، اتكا به خداوند، حضور مردم در صحنههاي دفاع از كشور، درايت، آيندهانديشي و واقعنگري بوده است.