• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۱۲ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4480 -
  • ۱۳۹۸ شنبه ۱۳ مهر

كوتاه درباره جهان شعر و طنز «عمران صلاحي» به مناسبت سالروز درگذشتش

ذهن زيباي مرد نيلوفري

رسول‌آباديان

 

 

عمران صلاحي را مي‌توان يكي از بهترين استعدادهاي شعر و طنز ايران معرفي كرد؛ چهره‌اي كه در دوران جواني توانست با انتشار كتاب «گريه ‌در آب» جايگاه خود را به عنوان شاعري جست‌وجوگر به اثبات برساند. يكي از ويژگي‌هاي جهان شاعرانه صلاحي اين ‌است كه به راحتي آب خوردن طنز مي‌نوشت. روحيه هميشه طناز صلاحي و استعداد ذاتي‌اش، تلفيقي از دانش و آگاهي‌ پيرامون زندگي ايجاد كرده بود و بر همين اساس با انتشار هركتاب جهشي رو به جلو را شاهديم كه نشان‌دهنده نگاهي عميق يك شاعر جست‌وجوگر‌است. صلاحي در بيست و چندسالگي همراه با نابساماني‌هاي سياسي- اجتماعي در دهه 40، با شعري نسبتا بلند تعلق خود به بدنه جامعه خواهان تحول را اعلام كرد. شعري كه تا حدودي برايش دردسرساز هم شد اما نامش را بر سرزبان‌ها انداخت: «كمك كنين هلش بديم چـــرخ ســـتاره پنچره/ رو آســمون شـهري كـه سـتاره بـــرق خنجره/ گلــــدون ســرد و خــالي رو بذار كنــــار پنجره/ بلكه با ديدنش يه شب وا بشه چن تا حنجره/ به ما كه خسته‌ايم بگه خونه باهار كدوم وره؟/ تو شهرمون آخ بميرم چشم ستاره كور شده/ بــرگ درخــت بــاغمــون زبــالـه سـپــور شـده/ مســـافر اميــدمـون رفـتـه از اينجــــا دور شده/ كاش تو فضاي چشممون پيدا بشه يه شـاپره/ به ما كه خسته‌ايم بگه خونه باهار كدوم وره؟...» صلاحي علاوه بر توانايي و تجزيه و تحليل اوضاع زمانه و گنجاندن آن در شعر، حافظه‌هاي غير قابل انكار در ثبت و ضبط لحظه‌هاي ناب و انتقال آن در قالب طنز داشت: «به زمين و زمان بدهكاريم/هم به اين، هم به آن بدهكاريم/ به رضا قهوه‌چي كه ريزد چاي/دو عدد استكان بدهكاريم/ به علي ساربان كه معروف است/شتر كاروان بدهكاريم/ شاخي از شاخهاي ديو سفيد/به يل سيستان بدهكاريم/مثل فرخ لقا كه دارد خال/ به اميرارسلان بدهكاريم/ نيست ما را ستاره‌اي، اي دوست/ كه به هفت آسمان بدهكاريم/ مبلغي هم به بانك كارگران/ شعبه طالقان بدهكاريم/ اين دوتا ديگ را و قالي را/به فلان و فلان بدهكاريم/ دو عدد برگ خشك و خالي هم/ ما به فصل خزان بدهكاريم/ هم به تبريز و مشهد و اهواز/ هم قم و اصفهان بدهكاريم!/ به مجلات هفتگي، چندين/ مطلب و داستان بدهكاريم...» شعرهاي جدي و طنزهاي صلاحي آنقدر به بدنه و لايه زيرين جامعه نزديك ‌است كه او را به شاعري مردمي و پرخواننده تبديل كرده ‌است. شاعري كه هم زبان مردمان محروم آذري‌زبان است و هم فارسي‌زبان. عمران صلاحي گرچه خيلي زود از ميان ما رفت اما حاصل زحمت‌هايش و آثاري كه برجا گذاشته نشان‌دهنده اين امر مهم است كه هيچ‌گاه از كاركردن روي خود غافل نبوده و مدام درحال انطباق ذهنيت‌ خود با تحولات اجتماعي بوده‌است: «به هوا نيازمندم/ به كمي هواي تازه/ به كمي درخت و قدري گل و سبزه و تماشا/ به پلي كه مي‌رساند يخ و شعله را به مقصد/ به كمي قدم زدن كنار اين دل/ و به قايقي كه واكرده طناب و رفته رقصان/ به كرانه‌هاي آبي/ به كمي غزال وحشي/ به شما نيازمندم....»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون