به بهانه عرضه مجموعهاي از آثار و اموال جان استاينبك
تقدم ادبيات بر آنچه ميگويد
بهنام ناصري
51 سال پس از مرگ جان استاينبك، بازماندگان او مجموعهاي از آثار و اموالش را به مزايده گذاشتند. انتشار اين خبر ديروز نام اين نويسنده فقيد امريكايي را به رسانهها احضار كرد و به نويسنده اين سطرها بهانهاي داد براي نوشتن درباره او.
واقعگرايي سوسياليستي «Socialist Realism» به عنوان سبك هنري اگرچه پاي در دوره حكومت شوروي سابق و ديگر كشورهاي كمونيستي دارد اما آنچه در امريكا به عنوان جنبشي تحت اين عنوان مطرح شد، كاركردي متفاوت داشت و اين اقتضاي تفاوتهايي بود كه جامعه امريكايي با شوروي و كشورهاي كمونيستي بلوك شرق داشت. تاثير عميق سوسيال رئاليسم امريكايي بر ادبيات امريكا ويژگي مهم اين جنبش است. در اين ميان، جاناستاينبك يكي از مهمترين نويسندگان جنبش سوسيال رئاليسم امريكاست؛ جنبشي كه تاثير زيادي بر ادبيات معاصر امريكا گذاشت.
جاناستاين بك در دانشگاه استنفورد ادبيات انگليسي خواند اما بيآنكه مدركش را دريافت كند، دانشگاه را رها كرد و به نيويورك رفت و جذب مطبوعات شد. دو سال در نيويورك دوام آورد و بعد كه دوباره به كاليفرنيا برگشت، در جاهايي چون داروخانه، ميوهفروشي و ... مشغول به كار شد؛ تجربهاي كه زمينهساز آشنايي بيشتر او با طبقات فرودست جامعه امريكايي شد و او را جذب زندگي همراه با سختي كارگران و برزگران كرد. تجربهاي كه بعدها مواد خام ارزشمندي را در اختيار اين نويسنده مهم تاريخ ادبيات داستاني جهان قرار داد و سبب درخشش نامش بر بلنداي جهان ادبيات شد.
با اين حال شغلي كه بيش از همه به او فرصت خواندن و نوشتن داد، نگهباني از يك خانه بود، آن هم درست همزمان با تحولاتي كه مدرنيته در جامعه امريكايي پديد آورده بود. جاناستاينبك در اين زمان در انديشه كساني بود كه با روي كار آمدن ادوات و تجهيزات مدرن در مشاغلشان اعم از كشاورزي يا كارگري در زمينههاي مختلف دچار ركود ميشدند. اين دغدغه طبقه به اصطلاح پرولتاريا را داشتن در كتابهايي چون «موشها و گربهها» و مهمتر از همه «خوشههاي خشم» تبلور دارد. او همچنين نگاه ويژهاي به محيط اجتماعي و زادگاه خود دارد. اين عُلقه خصوصا در «راسته كنسروسازي» كه يكي از كتابهاي اخيرا بازنشر شده او در نشر نگاه و قصه زندگي كارگران و طبقات فرودست در شهر بندري مونتري است، آشكارا ديده ميشود؛ داستاني كه در متن وقايعي كميك، حرفهاي تاثربرانگيزي ميزند و نگونبختي و فلاكت مردماني را تشريح ميكند كه گويا تاوان نظام سرمايهسالار امريكا را ميپردازند. كتابي براي مردمان بندر مونتري چنان محبوب كه نام آن را بر يكي از خيابانهاي موازي ساحل گذاشتهاند: «راسته كنسروسازي.»
نام جاناستاينبك در متن جنبش سوسيال رئاليسم اهميت ويژهاي دارد. آثار اين امريكايي فقيد بيش از همتايان روسياش درخشيده و او اين درخشش را مرهون توجهي است كه جداي از دغدغههاي اجتماعي و سوداي طبقات فرودست به خود ادبيات دارد. او به هر قيمتي اثرش را به خدمت مانيفستهاي سياسي چپگرا قرار نداده، چون - بنا به آنچه در خطابه نوبلش آورده- ادبيات را نيازي جداييناپذير از سرشت آدمي ميداند كه سابقهاي به ديرينگي تكلم انسان دارد.