افتخار بدون غرور
تصور كنيم انواع بهانههايي كه در سخن و عمل همه روزه مسوولي يا شخصيتي يا آقازادهاي در گوشهاي به شبكههاي معاند ميدهند اگر نبود فقر براندازان تا چه حد تاروپودشان را تهي و حيات سياسيشان را با خطر محتوم روبهرو ميكرد؟
اگر ملاحظه مردم و تمايلات مشروع و قانوني آنها كاملا رعايت شود، ميتوان با قدرت و اطمينان دفتر همه ضدانقلابها را بسته شده تلقي و يقين كرد كه ديگر حتي دولتهاي متخاصم از خيالات عبث خود براي هميشه دست برميدارند. مگر نديدهايم هر گاه انتخابات پرشور در ايران برگزار ميشود و محدوديتها كم ميشوند و دايره انتخاب مردم وسيع ميشود، مدتها توپخانههاي رسانهاي دشمنان خاموش ميشوند و حرفي براي گفتن ندارند؟ در واقع دشمنان ايران اسلامي بيش از هر فعاليتي روي خطاها و اشتباههاي داخلي سرمايهگذاري ميكنند و اميد ميبندند. بر همين اساس ما بايد اقتدار را از درون بدانيم و هر موفقيت را ناشي از استحكام ملي ارزيابي كنيم. مسلم است كه هر جا توانستهايم در مقابل بيگانگان بايستيم از صحنههاي ديپلماسي گرفته تا ميدانهاي نظامي با پشتوانه مردمي بوده است. اگر آقاي روحاني ميتواند مقتدارانه دست رد به مذاكره نمايشي بزند و پادرمياني كشورهاي اروپايي را ناديده بگيرد، دقيقا به واسطه نمايندگي ايشان از سوي ملت ايران است. اين اقتدار وجود دارد و بايد قدر آن را بدانيم و خداي ناكرده مغرور نشويم. غرور باعث خطاي محاسباتي ميشود، دشمن را كوچك ميكند و تواناييها را افزونتر از واقعيتها نشان ميدهد. چيزي كه تاكنون انقلاب بزرگ ما را حفظ كرده است، اتكا به خداوند، حضور مردم در صحنههاي دفاع از كشور، درايت، آيندهانديشي و واقعنگري بوده است.