• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4488 -
  • ۱۳۹۸ دوشنبه ۲۲ مهر

گفت‌وگو با فرح اصولي

هيچ هنري مثل مينياتور در زندگي ما حضور ندارد

فاروق مظلومي

 

 

خيلي‌ها را از جمله شارل بودلر- شاعر فرانسوي كه نسخه رستگاري‌اش معروف است- عقيده بر اين است كه مدرنيسم با فراموشي و تعليق و تعطيل گذشته نسبت دارد و مدرن‌ها همواره حال‌زي و رو به آينده‌اند. اما لرد چستر فيلد سياستمدار قرن هجدهم انگلستان- كه اتفاقا هم‌نامش كاناپه‌اي هم داريم- در نامه‌هاي معروفش به پسرش مي‌گويد: از مدرن‌ها بدون تنفر سخن بگو و از قدما بدون ستايشگري. هر يك را به خاطر شايستگي‌شان قضاوت كن و نه به دليل قدمت‌شان. وقتي از سوژه مدرن حرف مي‌زنيم دقيقا از چه سخن مي‌گوييم تعريف بودلري سوژه مدرن درك زيبايي مدرن و بازنمايي حال است – رامين جهانبگلو. كتاب مدرن‌ها. نشر مركز – فرح اصولي يك سوژه مدرن است البته نه با تعريف بودلري. اگر كلمه سوژه را در مقام‌هاي فاعل و موضوع در نظر بگيريم خانم اصولي و آثارش سوژه مدرن هستند. او با شناسايي مدرنيته و آوردن عناصر، اشيا و احوال مدرن در مينياتور به نوعي دست به بازنمايي حال در گذشته يا گذشته در حال زده است. اكنونيت جاري در فضاي مينياتورهاي خانم اصولي تعريف خاصي از مدرنيسم است كه رسيدن به مدرنيسم را توسعه و تسليح گذشته با حال مي‌داند.

زماني كه خانم اصولي به پاي مينياتور نشست عنوان مينياتوركش از طرف بعضي نقاشان مدرنيست ايران براي تخطئه به كار مي‌رفت اين نقاش كه قبل از نقاشي هزار راه نرفته ديگران را در عرصه‌هاي ديگر هنري رفته بود، با اين شهادت هنري روح مينياتور ايران را معاصرسازي نمود و اكنون علاوه بر آثار مينياتور قرون متاخر در موزه‌هاي دنيا آثار معاصر فرح اصولي هم قيامتي رستگار دارند.

با فرح اصولي در آتليه‌اش به گفت‌وگو نشستم. بر آنم كه نقاش‌ها در آتليه‌شان و با آتليه‌شان نقاشي ‌كنند و قلم‌مو فقط ابزار انتقال جهان معنوي فشرده شده در آتليه روي بوم است.آتليه خانم اصولي فضاي كوچكي است كه انتها ندارد.

 

اولين و مهم‌ترين سوال براي من اين است؛ با اينكه ساختارشكني‌هايي مانند خروج از پرسپكتيو كه در قرن هفتم در نقاشي مينياتور ايران يعني نزديك پنج قرن زودتر از امپرسيونيست‌هاي غربي شروع شده است چرا نقاشي ايراني از نقاشي غرب جا ماند؟

شبيه خيلي از اتفاقات ديگر كه در ايران رخ نداد مينياتور هم خوب پيش نرفت. ما يك روحيه سنتي داريم كه به سختي از آن دست مي‌كشيم و زماني كه سراغ يك موضوع جديد مي‌رويم آنقدر روي آن مي‌مانيم كه تبديل به يك سنت جديد مي‌شود و دوباره از آن دست برنمي‌داريم.

يعني ذهن ما سنت‌ساز است؟ البته گاهي هم يك دفعه و بي دليل سنت‌ستيز مي‌شويم. پس راه سختي براي مدرن شدن داريم يا داشته‌ايم.

دقيقا. اما در جاهاي ديگر دنيا اين اتفاق باعث زايش اتفاق‌هاي ديگر مي‌شود. من خودم از شيفته‌هاي مينياتور قديم هستم و اتفاقات جديد در كارم به همان عشقم به آثار قديمي مربوط مي‌شود.

حق با شماست. ما آدم‌هاي عبوري نيستيم، بيشتر ايستگاهي هستيم. يعني مي‌توانيم مدرنيسم سنتي را ابداع كنيم. شما بعد از تجربه هنرهاي مختلف به مينياتور رسيديد. درست است؟

من در هنرستان و دانشگاه گرافيك خواندم. عكاسي را دوست داشتم و با تكنيك‌هاي مختلف عكاسي و چاپ كار كردم. تجربه انيميشن كمك بزرگي به من بود. شش هفت سال درگير تئاتر بودم كه خيلي مفيد بود چون خود مينياتور هم فضا و قصه تئاتر را دارد.

جهان روايي تئاتر خيلي مشترك با مينياتور است، فقط در مينياتور تاكيد روي لباس از چهره به نسبت تئاتر بيشتر است.

بله چون آنها فقط يك نماد هستند و كمتر به اشخاص خاص دلالت دارند. به هر حال همه اين هنرها به من كمك كرد كه راه شخصي براي خودم در مينياتور داشته باشم. هم در محتوا و هم در قالب. اسطوره برايم جالب بود چون اسطوره يك زبان عام دارد كه به بشر مربوط است نه يك فرد يا گروه خاص. و زمان و مكان و جغرافيا ندارد. من به اين نتيجه رسيدم از اسطوره براي بيان جهاني مي‌توانم استفاده كنم. از طرفي عاشق شعر بودم. لوركا را دوست داشتم و شعر برايم مهم بود. مثلا حافظ زمان ندارد و از انسان حرف مي‌زند يا روايت‌هاي شاهنامه. از نظر مفهومي اينها كمكم كردند و از نظر تصويري به اواخر دوره صفويه برگشتم كه كارها خلاصه و مينيمال بودند و ابعاد بزرگ و نزديك به نقاشي‌هاي فرسك.تك فيگورهايي هم تحت تاثير هنر اروپا نقاشي شده بود. هر چند حضور رضا عباسي در دوره صفويه عظيم بود اما دنباله نداشت و دوره‌هاي زنديه و افشاريه خلئي بود تا دوره قاجار كه نقاشي داشت شكل مي‌گرفت.

شايد از تاثيرات ترويج چاپ صنعتي در ايران آن دوران باشد.

هنر قاجار هم ارزش خودش را دارد اما دوره مورد علاقه من در مينياتور تا اواخر دوره صفويه است. نداشتن پرسپكتيو در آن دوره به هنرمندان آزادي عمل داده بود. بعد كمال‌الملك دوره‌اي را آورد كه در جهان آن زمان كمي قديمي شده بود.

يعني زماني كه دنيا به اكسپرسيونيسم رسيده بود ما به رئاليسم رسيديم.

بله. در دوره كمال‌الملك مسير مينياتور و نقاشي از هم جدا شد و مكتب تهران آغاز شد.

عجيب است كه كمال‌الملك در سفر خود به فرنگ كارهاي امپرسيونيستي را ديده بود اما همچنان راه خودش را رفت. صد البته فضاي حاكم هم هنوز ظرفيت مدرنيسم را نداشت.

مينياتوريست‌ها خواستند تحولاتي ايجاد كنند اما خيلي خوب هنر غرب و ايران را نمي‌شناختند. تاريخ هنر كه فقط نقاشي نيست بايد معماري و هنرهاي ديگر را هم شناخت.

به عبارتي تاريخِ انديشه است.

بعد دعوايي بين مينياتوريست‌ها و نقاش‌هاي مدرنيست شروع شد. البته اغلب نقاشان مدرنيست ما همه‌شان دستي در مينياتور داشتند. من در نمايشگاه «جلوه‌هاي نگارگري در نقاشي معاصر ايران» كيوريتور بودم. در تحقيقي كه در اين زمينه داشتم ديدم كه همه روي مينياتور كار كرده‌اند اما در غرب نگاه نقاشان بهتر بود. اگر امپرسيونيست‌ها نگاهي به ژاپن، فوويست‌ها نگاهي به شرق، و پيكاسو نگاهي به آفريقا داشته است همه‌شان نقاشي كشورهاي ديگر را در كار خودشان حل كرده‌اند اما ما كار خودمان را رها كرده‌ايم و خواستيم كه مثل اروپا كار كنيم.

مينياتور جزو سبك‌هاي نادري است كه مشخصاتش تبديل به استعاره شده است. استعاره هنر، ظرافت، آرامش و صلح. حتي صحنه‌هاي شكار مينياتور هم خشونت‌آميز نيستند و بيشتر شبيه قصه‌هاي تخيلي است. در نمايشگاه اخير شما هم اين استعار‌ه‌آميزي ديده مي‌شد. اين نگاه براي شما از كجا آمده است؟

از همان اول اين نگاه بود. 30 سال پيش يك فرشته عدالت كار كردم. در اصل چشمش بايد بسته مي‌بود در يك دست شمشير و در دست ديگر ترازو. اما فرشته من چشمش باز بود. آن موقع روي كادرها بازي مي‌كردم. مثلا فيگور داخل كادر بود و بخشي از فيگور خارج از كادر. در فرشته عدالت هم ترازو خارج از كادر بود به عبارتي حضور عدالت با ترديد مواجه شده بود.

به موضوع جالب كادر اشاره كرديد. چرا اغلب آثار مينياتور كادر عمودي دارند؟ با اينكه روح صلح و روايت موجود در مينياتور با كادر افقي سازگارتر است.

چون مينياتور در ابتدا براي تصويرسازي كتاب به كار برده مي‌شد قطع كتاب‌ها اغلب عمودي بود. مثلا شاهنامه بايسنقري و كتاب‌هاي ديگر.

اين قاب شخصيت مينياتور را خيلي تحت تاثير قرار داده است. مينياتور نرم و دعوت‌كننده است ولي قاب مستطيل اغلب حاكم و قاطع است.

چون اول خطاط‌ها كار مي‌كردند و جاي كار مينياتور مشخص شده بود يعني دست مينياتورها براي انتخاب قاب باز نبود و گاهي با خروج از كادر شيطنت‌هاي جالبي مي‌كردند مثلا سر درخت سرو از كادر بيرون ميزد.

چرا فيگورهاي مينياتور به فيگورهاي شرقي شباهت دارد. منظورم مثلا نوع نشستن است.

به شباهت‌هاي رفتاري ما مربوط است.

شما از معدود زن‌هاي هنرمند هستيد كه نام‌تان مرجعي براي هنر سنتي مينياتور است، حتي اگر با المان‌هاي مدرن كار ‌كنيد.

در هنرهاي سنتي هميشه زن‌ها غايبند. مينياتوريست‌هاي معاصر آقاميري، مهرگان، تاكستاني و فرشچيان مرد هستند. در خط و تذهيب هم زن نمي‌بينيد. در طراحي فرش هم زن‌ها هميشه غايبند. زن‌ها بيشتر در هنر مدرن حضور داشتند. در اروپا هم همينطور بوده است. تا دهه پنجاه و شصت قرن بيستم نقاش شاخص زن نداريم.

خودشيفتگي در پرتره‌هاي مينياتور خيلي كمتر است. پرتره‌هاي مينياتور خود محور نيستند و بخشي از تابلو هستند.

دو سال پيش در موزه‌اي در برلين همين تواضع را در پرتره‌هاي چيني ديدم با قطع‌هاي كوچك. شما در مينياتور كه قطعش كوچك است به كار نزديك مي‌شويد در صورتي‌كه در نقاشي‌هاي با ابعاد بزرگ مجبوريد براي ديدن كار از آن فاصله بگيريد.

قرن‌هاي هفتم و چهارم و پنجم دوره‌هاي اصلي مينياتور هستند. الان كجاي كار هستيم؟

الان هيچ جا. براي من خيلي عجيب است. در خيلي جاها كه داور هستم به كارهاي مينياتور سختگيري بيشتري دارم. چون با آن تكنيك درخشان هيچ بيان و حرف جديدي ندارند. و صرفا تقليد يا كپي از گذشته هستند. در كتاب‌هاي درسي ما مينياتور درس داده نمي‌شود. حتي در دانشگاه دوره كامل مينياتور وجود ندارد. هنرمند مينياتور
شاخص نداريم.

مينياتوريست‌ها سنتي كار مي‌كنند و بعضي از مينياتوريست‌ها مينياتور كيچ را در كار انتزاعي استفاده مي‌كنند كه هويتي ندارد. ولي كسي مثل من كه از نقاشي آمده باشد نيست؛ و نكته جالب اين است هيچ هنري مثل مينياتور در زندگي ما حضور گسترده ندارد.

و اما سخن پاياني شما.

ما مهم‌ترين كشور زادگاه مينياتور هستيم در برابر تركيه، هند و پاكستان. اما يك موزه مينياتور باشكوه نداريم. در دوره آقاي سميع‌آذر يك نمايشگاه خوب از شاهكارهاي نگارگري ايران در موزه هنرهاي معاصر برگزار شد كه كارهاي مختلف جمع‌آوري شده بود. من شيفتگان مينياتور را همه جاي دنيا مي‌بينم اما جاي موزه مينياتور ايران خيلي خالي است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون