• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4488 -
  • ۱۳۹۸ دوشنبه ۲۲ مهر

نگاهي به نمايش «بهارشكني» به كارگرداني فريبرز كريمي

تروماي واپاشيدن حافظه در مهاجرت

سيدحسين رسولي

 

 

نمايش «بهارشكني» به نويسندگي محمدحسين معارف و كارگرداني فريبرز كريمي در تالار مولوي روي صحنه است. داستان اين نمايش درباره شخصيتي به اسم بهار است كه تلاش مي‌كند خاطره خود را درون ذهن مردي كه در حال سقوط در لايه‌هاي تاريك و عميق نسيان‌‌ است، نگه دارد. به طور كلي نمايش كريمي سه پرسش اساسي را مطرح مي‌كند: ۱- عشق در زمانه حاضر، ۲- فراموشي و تروما در مهاجرت و ۳- يادآوري زندگي روزمره و عشق. دو كاراكتر اصلي آگاهي‌ جدايي دارند و اين آگاهي‌ها داراي كالبد هستند و در نهايت چهار بازيگر روي صحنه قرار دارند. زمان نمايش مدام در حال حركت است و برخي اوقات شاهد «فلش فوروارد» در «فلش بك» هستيم و استفاده از «جريان سيال ذهن» به خوبي مشخص است. نويسنده در ساختار روايي متن تلاش كرده تا تمام اجزا و مسائل پيرامتن و فرامتن را حذف كند و تنها به روابط يك زن و يك مرد به همراه كالبد آنان در بستري مينيماليستي بپردازد؛ بنابراين نمايش از سياست اجرايي فاصله مي‌گيرد و به سوي نوعي روايت غيرخطي پيچيده مي‌رود ولي تكرارها و بازتوليد نسيان و از هم پاشيدگي آگاهي باعث مي‌شود تماشاگر كمي آن فضاي خاص را دريابد. گاهي اين ابهام‌ها و ديالوگ‌هاي «ضد كنش» رمانتيك باعث توقف در روايت مي‌شود و گويا نويسنده توجهي به قصه‌گويي ندارد بلكه مي‌خواهد برش‌هايي مينيمال از رابطه زن و مرد خود را به تصوير بكشد. كف صحنه چيزي شبيه به پلاستيك يا پارچه سفيد رنگ هست كه فضاي نمايش را تعريف مي‌كند و از طريق ويديو پروژكتور نيز تصاويري روي كالبد و فضاي نمايش تابيده مي‌شود.

نمايش كريمي به ‌شدت مهندسي ‌شده است و از اتفاقات نابهنگام دوري مي‌جويد و تلاش مي‌كند كمترين كنش و ماجرايي را نشان بدهد. اگر از نظر بينامتينت به نمايش نگاه كنيم ردپاي آثار مارسل پروست، آلن رب‌گريه و به طور خاص فيلم «سال گذشته در مارين باد» به كارگرداني آلن رنه را خواهيم يافت. اين آثاري كه ذكر شد به مخاطب آنچنان توجهي ندارند و فضايي كاملا ذهني را بر اساس خاطرات و فلسفه آگاهي مطرح مي‌كنند. نويسنده و كارگردان در متن و اجراي خود بسيار هماهنگ عمل مي‌كنند ولي نمايش آنان خالي از ارتباط با مناسبات اجتماعي و سياست‌ورزي زيباشناسي است؛ شايد همين امر باعث فاصله‌گيري گروهي از مخاطبان بشود اما اجرايي شسته و رفته را تماشا مي‌كنيم. معمولا كارهاي فرماليستي به سوي تصويرگرايي و توجه به امر نمايشي مي‌روند و تلاش مي‌كنند مخاطب را درون يك بازي قرار بدهند.

حافظه هم كليد اصلي نمايش است و مهم‌ترين ديالوگ هم اين است كه زن به مرد مي‌گويد: «تو در اكنون زندگي مي‌كني». مرد صحنه‌اي از يك كافه را هم روايت مي‌كند كه در آن عكس خود را در كنار زني مي‌بيند و تلاش مي‌كند زن را به خاطر بياورد ولي الكن است و اين برش جزيي را نسبت به كليت اجرا بيشتر پسنديدم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون