• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4499 -
  • ۱۳۹۸ پنج شنبه ۹ آبان

نگاهي به نمايشگاه خودنگاره‌هاي اكرم بيرامي در گالري نگر

گزارشي از جست‌وجوي خود در خانه

راييكا خورشيديان

 

 

نگاره‌هاي اكرم بيرامي در حكم يادداشت‌هاي نقاش هستند؛ يادداشت‌هايي كه او را آينه به دست، در جست‌وجوي خود در خانه نشان مي‌دهد. چنين برداشت مي‌شود كه نقاشِ اين خودنگاره‌ها به دنبال هويت يا چيزي كه آرامش و امنيت را به چهره‌اش بازگرداند، در هزارتوي خانه، مقابل قاب آينه‌ها، ساعت‌ها خودش را نگريسته و كاوش كرده است. تمامي آثار او، چه آنهايي كه درون خانه است و چه موارد معدودي كه از سرك كشيدن او اطراف خانه حكايت مي‌كند، پرسه‌ها و جست‌وجوهاي پرچالشي براي بازيابي خود هستند. نقاش در بي‌نهايتِ آينه‌ها، خيره به خودش، خودش را جست‌وجو مي‌كند؛ بدون تلاش براي چيزِ ديگري بودن. ما نااميدي‌ها، كلافگي‌ها و گاه عصبانيت‌هاي او در برابر خودش را مي‌بينيم
و البته سرسختي‌اش را براي استمرار اين جست‌وجو. چيزي كه در تمامي اين موارد مشهود است روند مداوم و پيگير او براي مستندنگاري احوالات خودش به شيوه‌اي شخصي است؛ روندي عذاب‌آور اما گريزناپذير كه نتيجه‌اش در آنچه برگ برگ مستند شده است، قابل رويت است. نقاش با پاستل‌ها و ابزار نقاشي‌اش ردپاي حضور خودش را در خانه برجا مي‌گذارد. حضور ابزارهاي نگاشتن او در نقاشي‌ها، تلاش او را براي پرهيز از هرگونه سانسور و خودسانسوري ناخودآگاه در جريان اين مستندنگاري به رخ مي‌كشد. نقاش هم در تابلوهايش هست و هم نيست. ردپايش هم هست و هم نيست. ما او را مي‌بينيم، اما تنها از طريق بازتاب تصويرش در آينه. ما او را شتابزده در فضاي شخصي‌اش در كنار اسباب‌هاي خصوصي و وسايل نقاشي‌اش مي‌بينيم. امري كه در بي‌ثباتي اجزاي تصوير و حس عدم امنيتِ در چهره‌اش مشهود است.

 

حس مكان

مكان‌ها، جاهايي كه ما در آن مي‌زييم يا پيش‌تر در آن زيسته‌ايم، مراكز مهم تجربه ما از جهان هستند. مشابهت تجربه‌هاي ما از يك مكان موجب مي‌شود حس فردي و جمعي ما نسبت به آن مكانِ مشخص شكل بگيرد. اين امر موجب مي‌شود هم در ذهن ما و هم در ذهن افرادي كه زماني را در آن مكان گذرانده‌اند حس كم‌وبيش يكساني نسبت به يك مكان ايجاد شود؛ حسي كه آن مكان را از سايرين جدا و متفاوت مي‌سازد؛ به ديگر سخن، در حالي كه هر فردي خودآگاه يا ناخودآگاه ممكن است هويتي را براي مكان‌ِ مشخصي قائل شود، اين هويت‌ها به صورت بين‌الاذهاني يك هويت مشترك براي آن مكان خواهد ساخت. شايد اين امر بدين خاطر اتفاق مي‌افتد كه ما در يك مكان مشخص، تقريبا اشيا و فعاليت‌هاي مشابهي را تجربه مي‌كنيم و شايد ما آموخته‌ايم كه به كيفيات مكان، برابر با آنچه فرهنگ ‌ما به ما آموزش داده يا حقنه كرده است، بنگريم. در مجموع، حس مكان
«A Sense of Place» از ارتباط متقابل بين عوامل مختلفي از جمله: زبان، هنر، مذهب، زندگي اجتماعي و نگاه ما نسبت به طبيعت شكل مي‌گيرد. اين حس از يك جهت به تجربه سوبژكتيو و دروني ما از مكان بازمي‌گردد؛ يعني خاطرات، سنت‌ها، تاريخ، فرهنگ و اجتماع ما.
از سويي ديگر، اين حس منتشي تجربيات ابژكتيو و بيروني ما از جهان است، يعني مناظري كه مي‌بينيم، بويي كه احساس مي‌كنيم و صداهايي كه مي‌شنويم، اشيايي كه لمس مي‌كنيم و طعم‌هايي كه مي‌چشيم.

بدين ترتيب، از منظر نگارنده، مجموعه حاضر بازنمايي يك حس مكان است؛ حس مكاني كه از ديد يك زن جوان نقاش ايراني در دهه نود شمسي، در جايي كه ايران باشد، حول محور خانه خود تصوير شده است. اين تصاوير در عين دم‌دستي و خودماني بودن‌شان، بازگوكننده خاطرات، سنت‌ها، فرهنگ و جامعه معاصر ما و تجربه زيسته ما در «خانه» هستند. همچنان كه نقاش در ميان كارتن‌ها، مبل‌هاي استيل پرنقش و نگار و بي‌قواره، جعبه ‌نوشابه، قاب‌هاي پرزرق و برق، پشتي‌ها و روفرشي پرخط وخال و تابلوهاي دعا خودش را و سير تغييرات خودش را نگريسته، ما نيز با او همراه مي‌شويم و خاطرات خودمان را از خانه، بوي خانه، طعم‌هايي كه در آن چشيده‌ايم، صدايي كه در آن شنيده‌ايم و رنگ‌هايي كه در آن ديده‌ايم به خاطر مي‌آوريم. او در ميان بوي ناي زيرزمين، نسيم تفرجگاه، بوي خاك انباري، بر آفتاب پشت‌بام خودش را و خانه‌اش را و حسش از اين مكان نشان مي‌دهد و ما خودمان را در خانه خودمان تجسم مي‌كنيم. او در ميان ترك‌هاي ديوار خانه كه گواه از كهنگي مي‌دهند، در جايي كه بلندگو و ساعت و جاروبرقي همزمان هست، زندگي روزمره‌اش را روايت مي‌كند؛ زيستي كه بي‌شباهت به زندگي روزمره ما نيست.

 

جمع‌بندي

نمايش زنانگي و ايراني بودن در اين تصاوير، متفاوت از عمده آثار هنري معاصر ايراني، نه از كليشه مشخص جنستيي زنِ خاورميانه‌اي حكايت مي‌كند و نه از ميل به بازنمايي جهاني مُثُلي يا در قطب مقابل ويران‌شهري. او را در خانه در لباس‌هاي راحتي‌ و در حالت‌هاي عادي مي‌بينيم؛ نه چيزي بيش و نه كم. در اين آثار ما با زني جوان مواجهيم كه -فارغ از فريادها و اعتراض‌هاي كليشه‌اي پرمخاطب- بي‌تكلف، با ابزارهاي دوروبرش، بي‌اعتنا به قيل‌وقال جهان در درون خانه خودش، خودش را واكاويده است. اين تصاوير پر از نقصند، شلوغند، پر از وسايل متناقض و بي‌ارتباط كه بدون هيچ‌گونه هماهنگي كنار هم قرار گرفته‌اند. اما با اين وجود، اين تصاوير آشنا هستند و خاطرات هر بيننده‌اي را از خانه، وضعيت امروز خانه و وضعيت اينجاي خانه، خانه‌اي كه مي‌توان آن را تا مرزهاي مليت گستراند، تداعي مي‌كند و زشتي‌اش را لو مي‌دهد. نقاش خودش را در خانه‌اي كه در آن كهنگي، پوسيدگي و تخريب همراه با تكنولوژي، تناقض زيستن در اين زمان و مكان را فاش مي‌كند تصوير مي‌كند.

او صادقانه، بي‌سليقگي جهان زيسته‌اش را و استيصالش را از بي‌شكل بودن در مقابل آينه‌ها انعكاس مي‌دهد. اين خودنگاره‌هاي در خانه، تناقض حضور همزمان حس مكان و بي‌مكان‌شدگي «displacement» را به تصوير مي‌كشند. خانه، نماد امنيت، آسودگي و آرامش، همزمان با تخريب و اضطراب با كمترين دستكاري، بسيار شفاف، رك و گاهي كج‌ومعوج و از ريخت‌افتاده ديده مي‌شود. به عبارتي ديگر، اشيا و فضاي روزمره زندگي او مانند اغلب ما نه هارمونيك است، نه خوشايند، اما هر چه هست براي ما كه در اين زمانه و جغرافيا زيست مي‌كنيم آشنا و خاطره‌برانگيز است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون