• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3229 -
  • ۱۳۹۴ يکشنبه ۶ ارديبهشت

اهميت حضور كيارستمي در جشنواره بين‌المللي فيلم فجر

تلاش براي گشودن رمز آقاي كارگردان

  شيما بيگدلي /  «كپي برابر اصل» ساخته عباس كيارستمي از پنجم ارديبهشت در سينماهاي گروه هنر وتجربه اكران مي‌شود. اين فيلم در دو نسخه دوبله فارسي و زيرنويس فارسي در سينماها به نمايش درمي‌آيد. اين اثر مهم‌ترين فيلم عباس كيارستمي است كه پس از سال‌ها در ايران اكران مي‌شود. پيش از اين دوفيلم «مسافر» و «لباسي براي عروسي» پس از 40 سال در گروه هنروتجربه اكران شده بود. وقتي درباره كيارستمي قرار است حرف بزنيم مجبور به تصوير كشيدن شخصيتي تكامل يافته از سينما هستيم. عكاسي، موسيقي، شعر و نقاشي در مردي تجلي يافت كه به سياست هم ورود پيدا كرد اما هنر را ناب‌تر و متعالي‌تر از آن يافت كه در برابرش فلسفه سياست، پوچ رخ مي‌نماييد. كيارستمي با ساخت تيتراژ فيلم به سينما پا نهاد تا با خلق سبك ويژه‌اي در هنر هفتم، پديدآورنده موج نوي سينماي ايران پس از انقلاب و يكه‌تاز اين سينما در جهان باشد؛ حضوري كه به واسطه آن جايگاه سينماي ايران در سطحي جهاني معنا پيدا كرد. مهم‌ترين ويژگي سينماي كيارستمي را مي‌توان يگانگي نگاه و روايت سينمايي او دانست و اين آن‌چيزي است كه در دنيا براي اين سينماگر، جايگاه ويژه و البته دست‌نخورده‌اي را طي چهار دهه رقم زده است. به همين دليل است كه اگر عنوان مولف را براي بسياري از سينماگران با احتياط به كار مي‌بريم، براي كيارستمي، قضيه تا حد زيادي متفاوت است. او كاري با فيلم و سينما كرده كه هم رهرو داشته و هم حتي مخالفان نگاه و سليقه سينمايي‌اش، نمي‌توانند پيشرو بودنش را نفي كنند. اين قطعيت درباره جايگاه كيارستمي، حتي از مرزها هم فراتر رفته است. شايد به او اين برچسب زده شده باشد كه در تمامي آثارش با كمترين اثرپذيري از سياست و جامعه، فيلم ساخته يا سينمايش همچون فيلم‌هايش خاموش و بي‌صدا و بي‌ارتباط با دغدغه‌هاي اجتماعي است، اما به‌هرحال در شرايطي كه كمتر مي‌توان در سينماي ايران كارگرداني را يافت كه همواره بر سبكي خاص پيش رود، كيارستمي سبك ويژه‌اي را در سينماي ايران پايه‌گذاري كرد، پيش برد و حتي رواج داد. همانطور كه خودش در مصاحبه با ماهنامه فيلم اذعان داشت: «سبك مثل چهره آدمي است. كاري كه آدم انجام مي‌دهد، خاص است. بنابراين بله تصور مي‌كنم سبك من وجود داشته است. همانطور كه تمامي كساني كه در دنياي سينما كار مي‌كنند و فيلم مي‌سازند صاحب سبك هستند. اما تصور نمي‌كنم كه قابل تقليد باشد يا دست‌كم صددرصد بتوان تقليدش كرد. گاهي در شگفتم كه حتي قسمت‌هايي از كار خودم هم به سبك من تعلق ندارد. بعضي وقت‌ها سينماي خود را هم به جا نمي‌آورم، چه رسد به سينماي ديگران.» يكي از وجوه اشتراك فيلم‌هاي كيارستمي كه شايد منجر به تلقي سينمايش به عنوان سبك شده باشد، حضور عناصر طبيعت به صورت نمادهاي اسطوره‌اي جلوه يافته در اهم آثارش است كه حتي نام‌شان نيز با اين عناصر گره خورده است.
نمايندگي سطح عالي هنر سينما
اگر سطوح مختلفي را در برخورد با پديده سينما كه وجوه هنري و صنعتي/تجاري گسترده‌اي دارد در نظر بگيريم، آثار كيارستمي در سطح بالاي آرتيستيك سينما قرار مي‌گيرد؛ نگاهي كه «مارتين اسكورسيزي» - كه سينمايش ربطي به كيارستمي ندارد- نيز در يكي از معروف‌ترين اظهارنظرهايش آن را تاييد كرده و گفته كه كيارستمي نماينده عالي‌ترين سطح هنري سينماست و همين نام او را به عنوان يكي از برترين كارگردان‌هاي تاريخ سينما ثبت كرده است.
اجراي دشوار كارهاي ساده
در سينماي كيارستمي، خبري از پيچيدگي‌هاي تكنيكي مرسوم فيلمنامه‌نويسي و كارگرداني نيست. اما آيا مي‌توان بدون برخورداري از جذابيت‌هاي رايج سينماي دنيا كه به مدد روش‌ها و قالب‌هاي امتحان‌پس داده و ابزار تكنيكي روزآمد سينمايي به وجود مي‌آيد، فيلم ساخت و در دنيا، خودنمايي كرد؟ اين را «ميشاييل هانكه» در يكي از اظهارنظرهاي خود درباره كيارستمي اذعان داشته و گفته كه كيارستمي كارهاي ساده‌اي انجام مي‌دهد كه اجراي آنها شايد ساده به نظر برسد اما بسيار دشوار است.
سليقه‌هاي مشترك زيبايي‌شناسانه
لابد مي‌دانيد كه فقط چهار فيلمساز بوده‌اند كه آكيراكوروساوا، سينماگر فقيد سينماي ژاپن را در طول دوران حياتش به وجد آورده‌اند. تاركوفسكي، جان كاساويتس، ساتياجيت‌راي و عباس كيارستمي و او علاقه به سينماي كيارستمي را در گفت‌وگوي مشهوري كه با اين فيلمساز در سه دهه پيش انجام داد، بارها ابراز كرد آنچنان كه در همان گفت‌وگوي مشهور اظهار داشت كه نمي‌تواند با واژه و كلمه به تقديس سينماي كيارستمي بپردازد. او كيارستمي را بالاتر از فيلمسازان محبوبش چون تاركوفسكي و ساتيارجيت راي مي‌دانست. در اين گفت‌وگو بيش از
هر چيز سليقه‌ مشترك زيبايي‌شناسانه كوروساوا و كيارستمي جلب نظر مي‌كرد. به ويژه آنگاه كه بحث علاقه به نقاشي، واقع‌گرايي و گاه اشتراكات در خلق اثر (مثل شباهت شروع خانه دوست كجاست؟ كيارستمي و مادادايوي كوروساوا) پيش آمد.
هر صحنه؛ يك فيلمنامه
كيومرث پوراحمد بعدها پس از همكاري با كيارستمي در «خانه دوست كجاست؟» به عنوان دستيارش، يكي از رموز ملموس بودن سينماي او را، قرار دادن نابازيگر در موقعيتي طبيعي براي به تصوير كشيدن حس واقعي نقش دانسته و گفته: «كار كردن در اين فيلم براي من كه در فيلم‌هاي زيادي با بچه‌ها كار كرده‌ام، تجربه پر ارزشي بود. در اين فيلم ياد گرفتم كه كيارستمي براي ساختن يك فيلم علاوه بر يك فيلمنامه اصلي و شخص براي هر صحنه از فيلمش يك فيلمنامه جداگانه دارد.»
خروج سينما از ريل!
اما يكي ديگر از ويژگي‌هاي سينماي كيارستمي كه البته شايد گذشت زمان در قطعيت تبيين اين ويژگي، نقش داشته، تغيير مسير خلق و خلاقيت در ساخت فيلم است. سينمايي كه البته در داخل كشور توانست رهروان بسياري (از پوراحمد و پناهي و جليلي و مخملباف گرفته تا فرهادي و صاحب‌زماني و مصفا و برزگر و ديگران) داشته باشد و آنها در ريلي كه كيارستمي در دهه‌هاي 50، 60 و 70 برايشان چيد، فيلم بسازند گرچه ماندگاري و دستيابي آنها به شهرت جهاني و تداوم‌شان، قطعا به توان خودشان بستگي داشته است. در دنيا هم ورنر هرتسوك سينماگر آلماني، لورا مالوي تئوريسين و فيلمساز انگليسي، ديويد بوردول (تئوريسين سينما و محقق امريكايي) و ديگران او را ستوده‌اند. لوموند از اثر كيارستمي به عنوان انقلاب در سينما نام برده و بسياري از اظهارنظرهاي ديگر. يكي از جملات تاريخي درباره كيارستمي، اظهارنظر ژان‌لوك گدار است كه «سينما با گريفيث آغاز مي‌شود و با كيارستمي پايان مي‌يابد.» جمله‌اي كه پشت جلد كتاب آلبرتو النا حك شد و البته بعدها كيارستمي در گفت‌وگو با جف اندرو (منتقد سايتاند ساوند) گفت كه گدار بعد از آن جمله بارها با خونسردي اظهارنظرهاي شيطنت‌آميزي درباره من كرد. كيارستمي كه ميلي به تكرار و كليشه شدن در سينماي شخصي و به ظاهر ساده خود ندارد، در اظهارنظر جالبي در پاسخ به اندرو گفت كه دوست دارد جمله گدار را تصحيح كند؛ كيارستمي گفت: «فكر مي‌كنم من به ويژه با «ده» دارم سينما را ازمسيرش خارج مي‌كنم!»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون