برخيز و اول بكش (314)
فصل بيست و هشتم
جنگ تمامعيار- استيصال شارون
نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف
شارون از ناتواني نهاد دفاعي سرخوردهتر شد. يك روز صبح، داو وايزگلاس، رييس دفتر و مرد دست راست شارون، از سرپرست بخش اطلاعاتي شينبت باراك بن زور، خواست تا او را در يك خيابان غيرمعمول، يعني جلوي ورودي مركز تجارت بينالمللي تل آويو، ملاقات كند.
وايزگلاس ترتيبي داده بود تا اجازه ورود به اتاق عمليات مركز صادر شود.
او، بن زور را به وسط فضاي بزرگ اتاق كه توسط پردههايي كه ورود و خروج پول به اسراييل، اكسيژن اقتصاد كشور را ثبت ميكنند محصور شده بود برد.
وايزگلاس بعد از چند دقيقه سكوت پرسيد: «چي ميشنوي بن زور؟»
بن زور گيج شده بود. او گفت «هيچچيز. من چيزي نميشنوم.»
«اين دقيقا همان چيز است. چيزي براي شنيدن وجود ندارد. هيچ حركتي. سرمايهگذاران خارجي به اينجا نميآيند چون ميترسند اتفاقي براي آنها بيفتد و آنها پول همراه خودشان نميآورند زيرا مشخص نيست كه فردا چه اتفاقي ميافتد. اگر شما- شين بت، ايدياف و نيروي هوايي- كاري انجام ندهيد در اين صورت اين كشور به خاطر خون، ناراحتي، عزاداري و غم جانفزا، دچار فروپاشي اقتصادي خواهد شد.» شين بت پيام را گرفت. اگر كشتنهاي جدا جدا كاري نكرد- و آنها كاري نكرده بودند- آژانس به يك استراتژي وسيعتري نياز داشت تا ظرفيت حماس و ديگر سازمانهاي تروريستي را كه از بمبگذاران انتحاري استفاده ميكنند، محدود سازد. در حالي كه افسران اطلاعاتي معمولا ترجيح ميدهند تا مخالفان را دستگير كنند، يكي از مقامات آژانس به كابينه امنيتي گفت: زماني كه نميتوانيم قلمرو را كنترل كنيم، دستگيريها گزينه خوبي نيست. پس در پي آن، «شما چارهاي نداريد- شما مشاوران دفاعي و حقوقي داريد، هر دو هم قاضي هستند و هم عملكننده.» هيچكس روياي پيروزي كامل را ندارد يا حتي مطمئن باشد كه احتمال آن وجود داشته باشد، اما در عوض به دنبال يك موقعيت امنيتي منطقي است كه يك زندگي نسبتا آرام براي شهروندان اسراييل تضمين كند.مدير آژانس، آوي ديچتر، در حالي كه سال به پايان 2001 نزديك ميشد، استراتژي تازه را براي شارون و دولت در يكسري از نشستها ارايه كرد. در وهله اول، وزيران مردد بودند. اما در يك نشست بعد از يك حمله تروريستي در يك اتوبوس در منطقه حيفا كه در آن 15 مسافر كشته شدند، شارون در گوش ديچتر گفت، «برو دنبالش كن. همه آنها را بكش.»
پايان فصل بيست و هشتم
توضيح: استفاده از واژه تروريستهاي فلسطيني براي حفظ امانت در ترجمه است
نه اعتقاد مترجم و روزنامه