• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4507 -
  • ۱۳۹۸ دوشنبه ۲۰ آبان

يادداشت گاردين از فروش سهام يكي از مهم‌ترين روزنامه‌هاي جهان

خريداران براي خريد تلگراف خيز برداشته‌اند

نويسنده: جين مارتينسون مترجم: ريحانه عبدي

زماني كه برادران باركلي در سال ۲۰۰۴ گروه «تلگراف» را به قيمت ۶۶۵ ميليون پوند خريدند، حدود ۱ ميليون نفر هر روز پرفروش‌ترين روزنامه‌ چاپي بريتانيا را مي‌خواندند و يك فارغ‌التحصيل هاروارد به نام مارك زاكربرگ به تازگي اسم كسب و كار جديدش را به «فيس‌بوك» تغيير داده بود.

۱۵ سال بعد، ميزان ثروت اين دو كمپاني به تنهايي نشان مي‌دهد كه صنعت رسانه چگونه از اين رو به آن رو شده است. فروش ديلي تلگراف در پايان سال گذشته به ۳۶۳۰۰۰ نسخه كاهش يافته در حالي كه سود قبل از كسر مالياتش از ۱۴ ميليون پوند به كمتر از ۱ ميليون پوند سقوط كرده است. تقريبا يك هفته پيش معلوم شد دوقلوهاي ميلياردر به عنوان بخشي از بازنگري در امپراتوري تجاري‌شان، گروه رسانه‌اي تلگراف را به حراج گذاشته‌اند. انتظار مي‌رود پيشنهادهاي خريد در حدود يك‌سوم قيمتي باشد كه خود برادران باركلي پرداختند. اما مثل همه موارد ديگر در دنياي رسانه‌ها، كل داستان فقط به اعداد خلاصه نمي‌شود، بلكه شخصيت‌ها و قدرت‌هاي سياسي نيز نقش تعيين‌كننده‌اي دارند.

همزمان با پخش اين خبر، فيس‌بوك از دنبال كردن خط مشي توييتر- رقيبش در شبكه‌هاي اجتماعي- در ممنوع كردن تبليغات سياسي در ماه‌هاي منتهي به انتخابات امتناع كرد. زاكربرگ با رد اين نظر كه چنين تصميمي دلايل مالي دارد گفت كمتر از ۰.۵درصد درآمد سال آتي شركت از «تبليغات سياستمداران» تامين مي‌شود. ولي با توجه به درآمد ۶۶ ميليارد دلاري فيس‌بوك تا ماه سپتامبر، اين مقدار ناچيز مي‌تواند برابر با ۳۳۰ ميليون دلار باشد- يا تقريبا برابر با قيمت خريد كل گروه رسانه‌اي تلگراف!

در نگاه اول، افسانه‌ اين روزنامه‌ روزگاري محترم، داستان سرراست نجيب‌زادگان مطبوعاتي پا به سن گذاشته‌اي است كه به دلايل مالي و شخصي، به دنبال فروش اين كسب و كارِ رو به زوال هستند. حالا ديگر دوقلوهاي باركلي، فردريك و ديويد كه پا به ۸۵ سالگي گذاشته‌اند، «اولويت‌هاي متفاوتي» براي آينده كسب و كارشان متصورند. فردريك از ديويد- كه دو پسرش ايدن و هاوارد نقش فعالي در گروه رسانه‌اي تلگراف دارند- براي فروش مصرتر است.اين مناسبات خانوادگي تا اندازه‌اي توضيح مي‌دهد كه چرا آنها تصميم گرفتند تنها يك سال بعد از بازسازي سازماني به دست نيك هيو- كه در سال ۲۰۱۷ به سمت مديرعاملي رسيد- به فروش كمپاني فكر كنند. بعد از سال‌ها صرفه‌جويي شديد در هزينه‌ها- با شش سردبير روزانه طي ۱۲ سال- شركت سال گذشته ۳۹ روزنامه‌نگار اضافي استخدام كرد و يك استراتژي سرمايه‌گذاري ديجيتال جديد بر اساس تعداد آبونمان را معرفي كرد. بخشي از كاهش سود به واسطه‌ هزينه‌ ۲.۷ ميليون پوندي بازسازي سازماني بود كه در مقابله با افراط‌هاي پيشين و كاهش ارزش انجام شد.از عوامل فروش خواسته شده بود براي نگه‌داشتن خوانندگان، پيشنهادات قيمتي بسيار پاييني ارايه دهند و در نتيجه عوايد اجرايي كاهش يافتند. خود من يكي از افرادي بودم كه تلاش كردم آبونمانم را لغو كنم و با پيشنهاد دو بار تمديد اشتراك رايگان مواجه شدم.مالكان گروه رسانه‌اي تلگراف تلاش مي‌كنند سودشان را با آمادگي براي فروش بالا ببرند، كه نشان مي‌دهد اين الزاما يك فروش اضطراري و از سر ناچاري نيست. از آنجا كه مشاوران فروش هنوز به‌صورت رسمي استخدام نشده‌اند، افراد نزديك به كمپاني معتقدند پا گرفتن اين معامله ممكن است تا ۲۴ ماه نيز به طول بينجامد. پس چرا مالكان به دنبال فروش تلگرافند؟يكي از مسائل مالي اضطراري كه وجود دارد، مربوط به واحد عمده فروشي آنلاين كمپاني يعني «شاپ دايركت» است كه نيازمند ۱۵۰ ميليون پوند براي تامين مالي جبران خسارت بيمه است؛ اما هتل ريتز در لندن كه انتظار مي‌رود بيش از ۱۰ برابر قيمت ۷۵ ميليون پوندي كه برادران باركلي برايش پرداختند به فروش برود، منبع سرراست‌تري براي تامين مالي اين مورد يا هزينه‌هاي ديگر خواهد بود.هيچ‌يك از اين مهندسي‌هاي مالي از اهميت اين واقعيت نمي‌كاهد كه تلگراف، آخرين روزنامه‌ كاغذي باقيمانده در بريتانيا است كه به حراج گذاشته مي‌شود. كمپاني DMGT مالك روزنامه‌ مِيل مدت‌هاست كه خريدار است نه فروشنده (و البته گفته مي‌شود كه گروه DMGT براي خريد تلگراف خيز برداشته)؛ به‌نظر مي‌رسد روپرت مرداك كه كسب و كار تلويزيوني خود در ايالات متحده را فروخته، از حفظ روزنامه‌ها در تجارت خانوادگي‌اش راضي است؛ ساختار اتحاديه‌شكل گاردين، به حراج گذاشته شدن اين شركت را تقريبا غيرممكن كرده است. روزنامه‌هاي مهم ديگر يا به تازگي دست به دست شده‌اند (فايننشال تايمز و اينديپندنت) يا با يكديگر ادغام شده‌اند (ميرور و اكسپرس).

وقتي خبر رسيد استيو بنون در حال گردهم آوردن كنسرسيومي براي خريد تلگراف است- كه او آن را «يكي از بزرگ‌ترين اموال بكر» توصيف كرده- بر وضعيت تلگراف به عنوان آخرين روزنامه بريتانيايي كه خريد و فروش مي‌شود صحه گذاشته شد. پس اگر يك اوليگراش دست به نقد وجود داشته باشد كه منتظر است در كشوري با اوضاع سياسي آشفته پول كلاني براي يك روزنامه خرج كند، حالا زمان بسيار مناسبي براي برادران باركلي است كه به همه نشان دهند درهاي مذاكره براي دريافت پيشنهادات خريداران باز است. در اين سناريو، به نظر نمي‌رسد خريداران تجاري از مالكان مِيل گرفته تا سردبير سابق ديويد مونتگومري و مديرعامل سابق مرداك مكلنان، بتوانند پيشنهاد قابل‌توجهي ارايه دهند. ميلياردر آمازون و مالك واشنگتن‌پست جف بزوس مي‌تواند قيمت برنده را پيشنهاد دهد، اما به‌نظر نمي‌رسد تمايل چنداني به اين كار داشته باشد. با وجود كاهش شديد خوانندگان، افت درآمد و محتواي گاها از نظر اخلاقي شك‌برانگيز تلگراف (مثل ضميمه چاينا واچ كه توسط روزنامه‌ دولتي چاينا ديلي- متعلق به دولت چين- عرضه مي‌شود) هنوز هم مي‌توان به تلگراف به عنوان يك برگ برنده نگاه كرد. اين روزنامه و مالكانش رابطه‌ نزديكي با نخست‌وزير كنوني دارند؛ كسي كه تا همين اواخر يك ستون‌نويس گران‌قيمت بود. هر دو سال‌هاست از برگزيت حمايت مي‌كنند- برادران باركلي براي گراميداشت نايجل فاراژ و جشن گرفتن نتايج رفراندوم خروج از اتحاديه اروپا در سال ۲۰۱۶، در هتل ريتز مهماني مفصلي ترتيب دادند. البته در مورد برادران باركلي مثل هميشه تنها مي‌توان به حدس و گمان اكتفا كرد. تنها تعامل عمومي كه دوقلوها با دنياي خارج دارند، از طريق وكلاي‌شان صورت مي‌گيرد. اين گرايش به اختفا وقتي جلوه‌اي احمقانه به خود گرفت كه ديويد باركلي محكوم به پرداخت ۶۰۰۰ پوند خسارت معنوي به نمايشنامه‌نويس فرانسوي شد كه نمايش طنزي درباره‌ زندگي خانواده‌ باركلي نوشته بود- به علاوه الزام به پرداخت ۵۰۰۰ پوند به سه كمپاني تئاتر و ۳۵۰۰۰ پوند هزينه‌هاي حقوقي. اما دست‌كم باركلي‌هاي منزوي ويدئوهاي مطول درباره فضايل آزادي مطبوعات منتشر نمي‌كنند- درست برعكس شريل سندبرگ كه در توضيح امتناع فيس‌بوك از ممنوع كردن تبليغات سياسي فارغ از صحت و سقم‌شان مي‌گويد «ما معتقد به آزادي بيانيم، ما به گفتمان سياسي اعتقاد داريم و تبليغات مي‌توانند بخش مهمي از آن باشند».سندبرگ ادامه مي‌دهد «در دوران تنش‌هاي اجتماعي، تمايل و اصرار ويژه‌اي به دور شدن از آزادي بيان وجود دارد» در حالي كه كاملا به اين واقعيت بي‌توجه است كه اين اصرار، براي دور شدن از اطلاعات غلط‌انداز و گمراه‌كننده‌اي است كه در غالب تبليغات سياسي عرضه مي‌شوند.تصميم فيس‌بوك به ادامه‌ انتشار تبليغات سياسي- كه دامن‌شان به انواع رسوايي لكه‌دار است- مي‌تواند براي هر شركتي كه نگران وزن افكار عمومي است، زيادي بي‌پروا به نظر برسد. اما اگر نظر عده معدودي از سياستمداران كه حاضرند براي تبليغات هزينه ‌كنند، به اين نگاه منفي عمومي بي‌ارزد- نه از نظر مالي، بلكه از نظر قدرت چانه‌زني در قانون‌گذاري و سياستگذاري‌ها- آن وقت چه؟ مثل انواع قانون‌گذاري‌هاي مربوط به مقررات پلتفورم‌هاي تكنولوژي يا مقررات نظارت كامل بر محتواي منتشر شده روي اين پلتفورم‌ها. ما به روزنامه‌هايي عادت داريم كه مدعي بودند اثري بر سياستمداران ندارند، اما به سرعت به دوراني وارد مي‌شويم كه كمپاني‌هاي بسيار بزرگ‌تر و قدرتمندتر راه را براي روش‌هاي به‌شدت پنهاني‌تري براي تاثيرگذاري بر افكار عمومي باز مي‌كنند. ممكن است تلگراف به ديلي موريس (اشاره به بوريس جانسون) بدل شود و گويندگان خبر تلويزيوني طي شش هفته‌ آينده براي ترتيب دادن مناظرات سياسي به هر دري بزنند، اما در فيس‌بوك، احزاب سياسي مي‌توانند پيام‌هاي‌شان را به طور مستقيم به خبرنامه‌ تك‌تك راي‌دهندگان بفرستند، بدون آنكه كسي درباره‌ بي‌طرفي تذكر دهد يا از آنها سوالات چالش‌برانگيز بپرسد. و چنين قدرتي، بيش از هم ارز آن از طلا ارزش دارد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون