• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4510 -
  • ۱۳۹۸ پنج شنبه ۲۳ آبان

درباره رمان «آدم فكرهاي ناجور» نوشته بهاءالدين مرشدي

آدم‌هاي بي‌صورت

گلناز دينلي

«يك صبح تجربه اين را خواهيد داشت كه از خواب بيدار شويد و ببينيد نيمي از صورت‌تان پاك شده. بعد است كه يا به سمت فاجعه مي‌رويد يا با همان نيمه پاك نشده زندگي جديدي را آغاز مي‌كنيد. اما بسياري از ما يك صورت نيمه‌پاك‌شده داريم؛ صورتي كه هي آن را پاك مي‌كنيم، پاك مي‌كنيم، پاك مي‌كنيم تا بالاخره محو بشويم.»

بهاءالدين مرشدي در مصاحبه‌اي با ايبنا گفته: «هويت، رابطه ميان افراد يك خانواده و روابط متقابل ميان آدم‌ها درونمايه اين اثر را تشكيل مي‌دهند.» اين يك حقيقت است كه ديگر هيچ درونمايه تازه‌اي براي روايت هيچ داستاني وجود ندارد. هرچه بوده گفته شده و هرچه هست تكرار همان قبلي‌هاست، در شمايلي تازه. همين است كه نوشتن از آدم‌ها، روابط، مسائل و دغدغه‌هاي‌شان كار سختي شده؛ اينكه بتواني حرف‌هاي گفته‌ شده را جوري بزني كه انگار
هيچ‌كس نگفته. مرشدي نويسنده اين حرف‌هاي تكراري است؛ از چيزهايي مي‌نويسد كه نه فقط ديگران قبل از او بارها گفته‌اند كه حتي در بيشتر آثار خودش هم تكرار شده.

داستان در يك لامكانِ لازمان اتفاق مي‌افتد. راوي، آدم نامعلومي است كه هيچ مشخصه فيزيكي‌اي ندارد؛ نه چهره، نه هيكل و نه حتي جنسيت مشخص و ثابت. تنها چيزي كه معلوم است اين است كه او بچه يك خانواده سه ‌نفره است. مساله هويت از همان سطر اول كتاب و به شكلي فانتزي وارد داستان مي‌شود. «روي صورتم يك لكه افتاده بود، مثل اينكه صورتم را پاك كرده باشند، اندازه يك كلمه. دست كشيدم روي لكه، بيشتر شد، عين اينكه بخواهي يك جمله را پاك كني و يك جاهايي پاك بشود و يك جاهايي نه!» اينجاست كه به‌واسطه اين اتفاق شگفت‌انگيز، خوره‌اي فلسفي به جان راوي مي‌افتد و او را با دنياي پيرامونش دچار تعارض مي‌كند. دنياي راوي دنيايي پيچيده و ذهني است كه در آن معلوم نيست دقيقا چه‌ چيز واقعيت و چه ‌چيز مجاز است. راوي در حال نوشتن يك داستان است؛ داستاني كه حكم همان هويت گمشده‌اي را دارد كه او در گيرودار روابط و مناسبات خانوادگي به دنبال كشف آن است؛ هويتي كه هربار ميان راوي، پدر و مادر دست ‌به‌ دست مي‌شود و
هر كس مي‌خواهد آن را به دلخواه خود شكل بدهد و بنويسد. «مادر كاغذ و قلم را از دستم مي‌گيرد و مي‌گويد: تو همه‌ چيز را به‌هم مي‌ريزي. از اينجا من روايت مي‌كنم. تا بوده و نبوده مادرها قصه مي‌گفتند.»

جهان داستاني و روايي «آدم فكرهاي ناجور» مثل غالب آثار مرشدي، از همان سطرهاي ابتدايي قابل تشخيص است؛ جهاني معلق ميان هذيان، خواب، مجاز و واقعيت؛ جهاني ميني‌مال كه اگر خواننده چشم‌هايش را ببندد، مي‌تواند روي صحنه تئاتر تجسمش كند؛ جهاني كه هر چيز در آن، صورت و نماينده چيز كلي‌تري است. بي‌نام ‌و نشاني و بي‌صورتي آدم‌هاي اين داستان، به‌مثابه نقاب‌هايي است كه برشت به تأسي از تئاتر كلاسيك يوناني بر چهره بازيگرهايش مي‌زد تا شخصيت‌هاي منحصربه‌فرد را تبديل به چهره‌هاي تيپيكالي كند كه مي‌توانند نماينده همه آدم‌ها باشند. مي‌شود تصور كرد كه راوي بي‌نام و بي‌صورت داستان، وسط صحنه روي يك صندلي نشسته، چشم‌در چشم مخاطب دوخته و با حركات غلوآميز دست‌و صورت و با لحني پراغراق، داستانش را تعريف مي‌كند. در وهله اول به ‌نظر مي‌رسد كه همه ‌چيز فرياد زده مي‌شود و نويسنده كاملا روبازي مي‌كند؛ آدم‌ها شعار مي‌دهند و كليشه جزو لاينفك گفت‌وگوها است. با اين حال آنچه در پشت اين فريادها و پرگويي‌هاي تعمدي اتفاق مي‌افتد اين است كه ذهن مخاطب خود معناي عميق‌تر را مي‌سازد. به اين ترتيب مخاطب به‌جاي غرق شدن در داستان، خود به عنصري پويا تبديل مي‌شود كه مدام در حال كشتي ‌گرفتن با چرايي عناصر داستان و اتفاقات آن است. اين فاصله‌گذاري باعث مي‌شود كه خواننده حين خواندن داستان، به دنبال معنايي باشد كه براي تمام اين اتفاقات شگرف، چيدمان و نظم ابزورد، منطقي پيدا كند.

يكي از مولفه‌هاي امضادار داستان‌هاي مرشدي زبان ويژه او است؛ زباني كه واژه‌سازي مي‌كند، قواعد و قوالب دستوري را به‌هم مي‌ريزد و بيشتر از اينكه بخواهد ماجراها را نشان بدهد، تعريف‌شان مي‌كند؛ زباني كه مي‌توانست باتوجه به شرايط نامتعارف ذهني راوي، در بهترين شكل، به ‌خدمت ساختمان داستان دربيايد اما گاهي با بي‌دقتي، معنا را دچار اخلال مي‌كند، يك‌دستي و توازنش را از دست مي‌دهد و پتانسيل‌هاي بالقوه‌اش را حرام مي‌كند. با اين وجود «آدم فكرهاي ناجور» به‌واسطه پرداختن به مضموني جهانشمول و انساني، فرم جذاب، تناسب ميان فرم و محتوا و تسلط نويسنده به اين فرم به‌واسطه دانش آكادميك و تجربي‌اش از ادبيات نمايشي و تئاتر، اثري خواندني و قابل تامل است. بهاءالدين مرشدي نويسنده‌اي است كه جايگاهش را در ادبيات داستاني ايران پيدا كرده؛ نويسنده جدي و صاحب‌سبكي كه لازم است خوانده شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون