• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4538 -
  • ۱۳۹۸ سه شنبه ۲۶ آذر

وقتي كه اعتراض تبديل به مسلخ اخلاق مي‌شود

سقوط قهقرايي جامعه خشونت‌زده عراق

علي موسوي‌خلخالي

آنچه روز پنجشنبه در عراق شاهد بوديم، سقوط آزاد اخلاق به قهقرا بود. كشتن جواني 16 ساله در ملأعام در حالي كه جمعيت و نيروهاي امنيتي تنها نظاره‌گر بودند، بيانگر هيچ چيز جز سقوط آزاد اخلاق نيست. جواني را به ناحق از خانه‌اش بيرون بكشند، صرفا به اين دليل كه از اراذل و اوباشي كه پيرامون خانه‌اش بوده‌اند و مست مي‌كردند و براي خانواده‌اش مزاحمت ايجاد مي‌كردند بخواهد دور شوند، به آن شكل فجيع كشته و جنازه‌اش روي زمين در خيابان كشيده شود، از تير چراغ برق آويزان و سپس به زير آورده و قطعه‌قطعه شود، در حالي كه جمعيت عظيمي تنها نظاره‌گر باشند و كف و سوت بزنند و با دوربين‌ تلفن‌هاي همراه‌شان فيلم بگيرند يا دختران بيايند با جنازه آويزان شده با موبايل سلفي بگيرند، چه معنايي جز نابودي اخلاق در جامعه 38 ميليون و 270هزار نفري عراق دارد؟! نيروهاي امنيتي سكوت مي‌كنند و هيچ دخالتي نمي‌كنند و اجازه مي‌دهند جنايتكاران تا آخر كار خود را بكنند؟! شگفتا يك نفر زبان به اعتراض نمي‌گشايد و نمي‌گويد نكنيد!!

بي‌تفاوتي نيروهاي امنيتي

از شگفتي آن روز حضور نيروهاي امنيتي در صحنه جنايت بود در حالي كه دست بسته گوشه‌اي ايستاده بودند يا در ميان مردم حاضر بودند و هيچ كاري نمي‌كردند و مثل آنها تنها نظاره مي‌كردند. مساله‌اي كه سبب شد بسياري از لحاظ اخلاقي آنها را هم شريك جرم قلمداد كنند. وزارت كشور عراق روز جمعه با صدور بيانيه‌اي تاكيد كرد كه نيروهاي امنيتي در اين حادثه هيچ دخالتي نكردند و نخواستند طرفي از اين دعوا باشند. تنها توجيهي كه مي‌توان براي اين كار آورد، بي‌انگيزگي نيروهاي امنيتي است. هنگامي كه دولتي استعفا مي‌دهد و از نخست‌وزير تا وزرا همگي صرفا مسوول پيشبرد امور مي‌شوند، از هر گونه قبول مسووليت سر باز مي‌زنند. آن هم در وضعيت و شرايط عراق كه هر گروه و جرياني به دنبال كسي مي‌گردد تا براي منافع يا اهداف يا اغراض سياسي يا فرار از مسووليت كسي را قرباني كند و در بسياري از موارد مشاهده شده كه در چنين شرايطي معمولا فرد يا گروه بي‌گناه يا بدون حامي قرباني شده است. در طول حدودا دو ماه و نيمي كه از تظاهرات عراق مي‌گذرد، نيروهاي امنيتي بدون هر گونه تحقيق و بررسي به ‌شدت مورد اتهام طرف‌هاي ديگر، حتي طرف‌هاي بين‌المللي براي اعمال خشونت بوده‌اند بدون اينكه كسي روشن كند، نيروهاي امنيتي در چه شرايطي دست به خشونت زده‌اند. علاوه بر آن در طول اين مدت چندين فرمانده و رييس ستاد به دليل آنچه سوء رفتار با تظاهرات‌كنندگان خوانده شده، بركنار شده‌اند. در چنين شرايطي نيروهاي امنيتي و پليس احساس مي‌كنند حامي ندارند، چه برسد به اكنون كه دولت مستعفي است و هيچ كس حاضر به قبول مسووليت نيست. به اين ترتيب شايد بتوان توجيه كرد كه چرا نيروهاي امنيتي هيچ واكنشي به آن حادثه تلخ روز پنجشنبه نشان ندادند. اگرچه همچنان اين پرسش به قوت خود باقي است كه چرا با وقوع آن حادثه تلخ حس انساني آنها تحريك نشد؟! در اينجا مي‌توان آن كساني را متهم كرد كه بدون داشتن و ارايه طرحي جايگزين، صرفا به دنبال بركناري دولت عادل عبدالمهدي بودند!

بي‌تفاوتي مردم

بي‌تفاوتي و حتي از اين فراتر، كف و سوت‌هاي مردم حاضر در صحنه جنايت تعجب همه را برانگيخته است. چطور مي‌شود فردي نوجوان و بي‌گناه در مقابل صدها نفر از مردم با ضرب و شتم كشته شود، خواهرانش را بربايند و به نقاط نامعلومي ببرند و تا لحظه تنظيم اين مطلب خبري از آنها نباشد، عريان و به‌ دار آويخته شود و مردم به گونه‌اي برخورد كنند كه گويي صحنه تئاتري را مي‌بينند و باعث ابتهاج‌شان مي‌شود؟! عجيب آنكه مرتكبان جنايت خود ميانگين سني 18 تا 25 سال داشتند!

شايد بتوان آنچه در جامعه عراق مي‌گذرد را با داستان كتاب «گفت‌وگو در كاتادرال» نوشته ماريو وارگاس يوسا مقايسه كرد، در آن كتاب نويسنده چگونگي فروپاشي اجتماعي و اخلاقي در سايه استبداد محض را تشريح مي‌كند. يا آنچه بر جامعه كامبوج در چهار سال حكومت پل پوت گذشت و به گونه‌اي حكمراني كرد كه مردم از وحشت خشونت دستگاه حاكم چنان از احساس تهي شدند كه هرگونه كشتار و جنايتي به واقعه‌اي عادي تبديل شد. در عراق نيز در سايه سي و يك سال ديكتاتوري خشن حزب بعث به رهبري صدام تار و پود اخلاق نابود شد. بعد از سرنگوني حزب بعث نيز دست‌كم براي 15 سال كشور چنان درگير خشونت و خشم انتقام گروه‌هاي تروريستي بود كه روان مردم با خشونت‌هاي لجام‌گسيخته عادت كرد به گونه‌اي كه اكنون مي‌بينيم خشونت به اتفاقي عادي تبديل شده است. مي‌توان گفت خشونت در ضمير مردم نهادينه شده است. در سايه نبود احزاب كارآمد، نبود سازماني براي فرهنگ‌سازي كه بعد از سقوط صدام تاكنون هيچ ردي از آن نديده‌ايم، همچنين غيبت روشنفكران، اهالي فرهنگ، جامعه‌شناسان و فرهنگ‌سازان، عراق به سمت قهقرا سير كرده است. سقوط به سير قهقرايي حتي با تغيير نسل‌ها نيز متوقف نمي‌شود. تا جامعه‌سازاني نباشند كه جلوي اين سقوط را بگيرند، حتي تغيير نسل نيز تاثيري در اين وضعيت نمي‌گذارد.از سوي ديگر گشودن ناگهاني مرزهاي بسته گذشته و ورود ناگهاني مردم به دنياي آزاد و تكنولوژي نوين، بدون وجود هر گونه آموزش و پيش‌زمينه فرهنگي، بر وضعيت آشفته اجتماعي عراقي‌ها افزوده است. اين آشفتگي را در نرخ بالاي طلاق طي ده سال اخير، كاهش شديد كيفيت آموزش و پرورش و تغييرات كيفي زندگي مردم به خوبي مي‌توان مشاهده كرد.

آناني كه روز پنجشنبه در عراق با كف و سوت نظاره‌گر جنايتي عليه انساني بي‌گناه بودند، همانند بازيگران بازي‌هاي ديجيتالي بودند كه چنان كشتن براي‌شان ساده شده بود كه اخلاق را به مسلخ بردند و قرباني كردند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون