• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4542 -
  • ۱۳۹۸ يکشنبه ۱ دي

گل به خودي

سيدعلي ميرفتاح

مشكل اصلي به ضعف و فتور احزاب سياسي برمي‌گردد. واقعيت آن است كه در چهل سال گذشته احزاب تحقير شده‌اند، رشد نيافته‌اند، سياستمدار تربيت نكرده‌اند، سياست‌ورزي را آموزش نداده‌اند، چگونگي موافقت و مخالفت سياسي را تمرين نكرده‌اند. حالا امروز كه در مجلس و انتخابات و كار سياسي به مشكل خورده‌ايم، كاسه كوزه‌ها را سر احزاب مي‌شكنيم كه چرا اينها به تعهدات خود عمل نكرده‌اند و مانع مبتذل شدن سياست نشده‌اند؟ آري. اينها به تعهدات خود عمل نكرده‌اند و جلوي ابتذال سياسي را هم نگرفته‌اند، اما آيا گذاشتيد كه نكردند و نگرفتند؟ همين كه هنوز احزاب رمقي دارند و نفسي مي‌كشند و براي مشاركت سياسي انگيزه‌اي دارند جزو معجزات است. چهل سال تمام احزاب هرچه ساختند خراب شد، هرچه گفتند به ديوار خورد و هرچه جلو آمدند مجبور به عقب‌نشيني شدند. اصلا آن‌قدر سر احزاب بلا آمده كه در فرهنگ سياسي ايران «حزب» بار منفي پيدا كرده و «تحزب» تبديل به فحش و اتهام شده است. اگر بخواهم تعبير مناسبي براي وضعيت احزاب به كار برم ناچارم از مشتقات «استضعاف» استفاده كنم. حزب‌هاي سياسي مستضعفند و نهادهاي قدرت با انگيزه‌هاي مختلف آنها را طي ساليان ضعيف نگه داشته‌اند و حالا كه كار به خنس خورده تازه همه يادشان افتاده كه احزاب چه كاركرد مهمي مي‌توانسته‌اند داشته باشند كه ندارند. در اين ميان ما يك كار ديگر هم كرديم كه جفاي مضاعف بود به سياست. بار زمين مانده احزاب را روي دوش نحيف روزنامه‌ها گذاشتيم اما با همان حدت و شدت معهود در تضعيف روزنامه‌ها كوشيديم. روزنامه‌ها شدند قائم‌مقام چپ و راست اما هر بلايي كه سر احزاب آمده بود، سر اين بيچاره‌ها هم آمد. نيامد، آورديم. روزنامه‌ها با سر افتادند در ديگ سياست بي‌آنكه از قبل بدانند چه هزينه‌اي بايد بپردازند. نه‌تنها روزنامه‌ها از عهده هزينه‌اش نمي‌توانستند برييايند بلكه اصلا قرار نبود نويسنده‌ها و خبرنگاران و روشنفكرها را اينچنين به دعواي سياسي وارد كنيم. دولت در سايه، رقابت جناحي، زيرآب‌زني، منكوب كردن حريف، مچگيري، اتهام‌زني، جاخالي دادن و تعابيري شبيه به اينها هر كدام در دنياي حزب و سياست معناي قابل اعتنايي دارد، اما در روزنامه، خواسته يا ناخواسته تبديل مي‌شود به دعواي دم دستي و تا حدودي مبتذل.

اينكه جريان مقابل دولت، دولت را نقد كند نه‌تنها بد نيست بلكه لازم و ضروري است. اينكه منتقدان دولت مدام مو از ماست ديپلماسي و اقتصاد و فرهنگش بكشند از نقادي هم ضروري‌تر است. اما مسخره كردن سياست خارجي چيزي جز تخفيف ايران در پي ندارد و حاصلي جز مبتذل كردن مذاكره ديپلماتيك ندارد. زمان جنگ رزمنده‌ها با جان و دل در جبهه‌ها مي‌جنگيدند، مقام‌هاي سياسي هم از شعار و مقاومت چيزي كم نمي‌گذاشتند. اما همزمان ديپلمات‌هاي مسلمان و انقلابي و مورد وثوق دنبال راه‌حل سياسي مي‌گشتند تا هزينه مقاومت را پايين بياورند. هم امام به آنها اجازه داده بود، هم عقل سليم حكم مي‌كرد آنها به وظيفه خود عمل كنند. فرض كنيد اگر در حين مذاكره زمان جنگ، رسالت يا ابرار، با زبان طعنه و متلك آب سرد مي‌ريختند روي سياست خارجي آيا اصلا مقامات مي‌توانستند كار كشور را پيش ببرند؟ حالا به آن معنا جنگي در ميان نيست هرچند هنوز هم ايران با نظام سلطه سرشاخ است و متحدان اسراييل هر كاري از دست‌شان برآيد براي تضعيف ديپلماسي ايران مي‌كنند. سعودي‌ها نه‌تنها پول خرج مي‌كنند بلكه كارگزاران خود را به همه طرف مي‌فرستند تا ايران را منزوي كنند. آن‌وقت در اين ميان روزنامه‌اي كه نماد حزب مخالف دولت است، از سر خوش‌ذوقي، آبه و خربزه را به هم پيوند مي‌زند و با تيتر شاه رفت مذاكرات بين‌المللي رييس‌جمهور را مسخره مي‌كند. اين گل به خودي نيست؟ رييس‌جمهور وقتي روبروي همتاهاي خارجي‌اش مي‌نشيند، حسن روحاني نيست بلكه نماينده و نماد ايران است كه قانونا و شرعا صاحب حق است كه گفت‌وگو كند. اگر انتقاد داريم، انتقاد كنيم اما مسخره كردن مذاكرات يعني سخيف كردن سياست، بلكه يعني مبتذل كردن نقد قدرت. «خربزه آبه»، نه با نمك است، نه اخلاقي است و نه نياز به ذكاوت و هوشياري دارد بلكه توهين آشكار است به كشور و به مقامات. آن هم كشوري كه از هر سو مورد هجوم ظالمانه است. اين كار فرجام بدي دارد كه دامن يك حزب و گروه را نمي‌گيرد بلكه هزينه‌اش را يك كشور بايد بپردازد. سوراخ كردن كشتي شاخ و دم كه ندارد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون