• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4548 -
  • ۱۳۹۸ يکشنبه ۸ دي

ادامه از صفحه اول

مردم؛ تكيه‌گاه انقلاب

مشكلات كشور ما صرفا راه‌حل اقتصادي ندارد، بلكه راه‌حل اقتصادي توام با راه‌حل سياسي دارد. تكيه بر توان داخلي كشور منافاتي با بهبود روابط ما با عربستان و امارات و حتي امريكا ندارد. اگر نگران آرمان‌هاي انقلاب هستيم، بايد بگويم كه مثلا آرمان آزادي فلسطين با برقراري رابطه با عربستان و بهبود روابط با ساير كشورهاي اسلامي و به‌طور كلي با اتحاد اسلامي بهتر تامين مي‌شود تا وضع فعلي. چرا ما نبايد با استفاده از توان خود و ايرانيان خارج از كشور لابي قوي با كنگره امريكا داشته باشيم و تلاش‌هاي اسراييل و عربستان را خنثي كنيم؟ ما نبايد رياضت‌هاي غيرضروري اقتصادي بر مردم تحميل كنيم. زماني دشمن خاك ما را اشغال كرده است، در اين صورت هر مقدار خسارت و تلفات براي آزادي سرزمين خود بدهيم جا دارد، ولي در شرايط فعلي وقتي راه‌هايي براي عبور از بحران فعلي وجود دارد، چرا استفاده نكنيم و رياضت‌هاي اقتصادي غيرضروري بر مردم تحميل كنيم؟ متاسفانه ما راهي را مي‌رويم كه نتيجه آن قرباني شدن انقلاب اسلامي به‌ خاطر ژست انقلابي‌گري است. انقلابي‌گري به معني كارهاي احساسي و خام نيست. اساس، اسلام است نه انقلاب. به تعبير آيت‌الله مطهري ما بايد انقلاب را اسلامي كنيم، نه اسلام را انقلابي. بعضي حرف‌هايي كه اين روزها مي‌شنويم و عده‌اي در آستانه انتخابات سخن از جبهه نيروهاي انقلاب به ميان مي‌آورند و مردم را به انقلابي و غيرانقلابي تقسيم مي‌كنند، مرا به ياد تعبيرهاي گروه فرقان و مجاهدين خلق در جزوه‌هاي تبليغاتي‌شان مي‌اندازد كه اساس را انقلابي‌گري و مبارزه را اصل مي‌دانستند نه يك وسيله براي تحقق اسلام و شهيد مطهري به‌شدت با آنها درآويخت و سرانجام نيز به شهادت رسيد و آنها در برگه‌اي كه در محل شهادت ايشان انداختند، نوشته بودند: «اعدام انقلابي مرتضي مطهري انجام شد». امروز بايد با چشم باز و با چراغ عقل و به دور از احساسات حركت كنيم، ضمن اينكه به توان داخلي خود تكيه مي‌كنيم بايد راه‌هاي بهبود روابط با دنيا را باز كنيم. در جهان امروز هيچ كشوري حتي امريكا نمي‌تواند با دشمني با بخش اعظم دنيا و ديوار كشيدن دور خود، خود را اداره كند. بايد از اين طريق اميد براي مردم ايجاد كنيم، آنگاه اعتماد مردم به حكومت به درجه قبل بازمي‌گردد.

 

دست روي دست نگذاريم!

در چنين بستر نامناسبي با وجود ناكارآمدي‌ها و اختلافات سياسي و تلاش‌هاي بي‌ملاحظه برخي از جناح‌ها براي كسب همه اركان قدرت در كنار انبوه حملات گسترده رسانه‌اي براندازان و بيگانگان انواع مشكلات مردم در حال ازدياد و صبرشان در آستانه لبريز شدن است. افزون بر آن چيزي كه كمتر به آن توجه مي‌شود اين است كه در كنار مشكلات معيشتي كارهاي روزمره مردم در ادارات و سازمان‌ها و شركت‌هاي دولتي بيشتر و سرگرداني ارباب رجوع افزايش يافته است. يعني ما با نارضايتي پيش رونده و چند وجهي روبه‌رو هستيم كه هر روز عميق‌تر مي‌شود و آثار زيانبارش يكي پس از ديگري خود را نشان مي‌دهد، عدم رضايتي كه برطرف كردن آن روز به روز سخت‌تر مي‌شود و به برنامه‌اي دقيق و حساب شده و تشريك مساعي ملي و اخلاقي و گذشت و آينده‌انديشي نيازمند است. دير يا زود از جايي بايد تغيير و تحول و رفع معايب و روند‌هاي غلط آغاز شوند چه بهتر كه قبل از بي‌بازگشت شدن معضلات همه احساس مسووليت كنند و حساسيت فوق‌العاده شرايط را دريابند. ما در هيچ زمينه‌اي نبايد مي‌گذاشتيم كه گره‌هاي سياسي و اقتصادي و اجتماعي تا اين حد در هم تنيده شوند و امروز هم نبايد بگذاريم كه مشكلات داخلي و خارجي بيش از اين حاد شوند. به موازات همه اقدامات حياتي داخلي، رفع تحريم‌هاي ظالمانه امريكا ضروري است و بايد روي آن كار شود. ما قادر به ابتكارات تازه ديپلماتيك هستيم و نبايد از فعاليت در اين زمينه نا اميد شويم. دنياي سياسيت دنياي مديريت امتياز دادن‌ها و امتياز گرفتن‌هاست. مواضع رييس‌جمهور امريكا در داخل آن كشور تضعيف شده و احتمالا آمادگي او براي امتياز دادن بيشتر از قبل باشد لذا مجال دادن به برخي از ميانجيگري‌ها يك سياست عقلايي است. با اقتدار و نفوذ و توانايي‌هاي جمهوري اسلامي در سراسر منطقه غرب آسيا، ايران مي‌تواند از اهرم‌هاي ديپلماتيك خود استفاده كند و امريكا را به عقب‌نشيني وادار كند. زمان استفاده از ظرفيت‌ها و سرمايه‌گذاري‌هاي ايران در منطقه به نفع مردم فرا رسيده است. عبور از شرايط خطير كنوني يك پيروزي بزرگ و درازمدت خواهد بود كه همه برنامه‌ريزي‌ها و توطئه‌هاي دشمنان را بر هم خواهد زد و به مردم روحيه و شادابي و استقامت خواهد داد.

تغيير مدل براندازي؟

توجه نداشتند كه طبقات اجتماعي، نيروهاي سياسي نيستند كه بتوان آنها را حذف كرد. از اين رو مطالبات آنها را نمي‌توان ناديده گرفت. پس از مخالفت كردن اين طبقه گمان مي‌كردند كه مي‌توانند به طبقه پايين و حاشيه‌اي متكي شوند. حتي در مخالفت با طبقه متوسط از سرخورده‌هاي طبقه پايين كمك گرفتند. غافل از اينكه جامعه را نمي‌توان با اين شكل اداره كرد و تاب‌آوري آن از ميان خواهد رفت. ناكارآمدي اين روش برخورد است كه فكر مي‌كند هر بار با اتكا به يك طبقه مي‌تواند طبقه ديگر را ناديده بگيرد. طبقه پايين جامعه نيز دير يا زود از دست مي‌روند كه رفتند. طبقه‌اي كه بايد شغل و درآمد داشته باشد به يك‌باره بختك خشن فقر را بيش از پيش روي خود افتاده مي‌بينند. بنابراين اشتباه است كه گمان كنيم، بيگانگان اين مسير را انتخاب كرده‌اند و روي اين طبقه سرمايه‌گذاري كرده‌اند. اين اتفاق ابتدا در داخل و با طرد آنان رخ داده است. آن زمان كه در طول 8 سال دولت اصول‌گرا، نتوانستيد، اشتغال ايجاد كنيد و مردم و جامعه را از حداقل 5 ميليون شغل محروم كرديد بايد متوجه امروز مي‌بوديد. از اين موضوع بگذريم. فرض كنيم كه اين واقعيت رخ داد، كه رخ داده، حالا بايد چه كار كرد؟ يا بايد اقدامات جدي در جهت افزايش توليد و اشتغال و نيز كاهش نابرابري در پيش گرفت يا آنكه به مطالبات طبقه متوسط پاسخ مثبت داد. البته انجام هر دو كار ارجح است. به ويژه آنكه برنامه اول بدون همراهي طبقه متوسط در عمل ناشدني است. بنابراين يكي از دو راه و ترجيحا هر دو را بايد در دستور كار قرار داد. نه آنكه هر دو را معكوس رفت. هر روز كه مي‌گذرد با مطالبات طبقه متوسط مخالفت بيشتري مي‌شود و از آنجا كه هيچ راهبرد موثري براي بهبود وضع اقتصادي وجود ندارد و چشم‌انداز آن هر روز تيره‌تر مي‌شود، معلوم است كه با دستان خود به سوي موثر كردن اين سياست پيش مي‌رويم و اين ربطي به تغيير سياست‌هاي آمريكايي‌ها يا ديگران ندارد. اين محصول برنامه‌هايي است كه در داخل كشور به اجرا درمي‌آيد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون