تراژدي مميزي
بابك احمدي
عملكرد شوراي نظارت و ارزشيابي اداره كل هنرهاي نمايشي اين روزها بيش از گذشته آثار هنري را دستخوش تغيير شكلهاي ناخواسته كرده و ظاهرا هيچ مفاهمهاي هم در اينكه هنرمند قوانين و عرف جامعه را درك ميكند، موجود نيست. نويسندهاي در نمايشنامهاش نوشته: «دو نفر از در وارد ميشوند» شخصي كه بايد به متن مجوز ميداده، پرسيده: «كدام دو نفر؟» شما حديث مفصل بخوان از اين مجمل. ماجرا براي دانشجويان و گروههاي تئاتري كمسن و سال سختتر هم ميشود، چرا؟ به اين علت كه جناب بازبين يا بازخوان به سن و سال خودش نگاه ميكند، بعد به قد و قامت كارگردان نيموجبي! كه با كولهباري از خلاقيت و انرژي رو به رويش ايستاده نگاهي مياندازد؛ نتيجه: «تو جواني و نميفهمي! من ميفهمم.» اين منطق برخورد مميزان با هنرمندان جوان است كه پيرو هيچ منطق و قانوني نيست. من و شما متني را براي اجرا انتخاب ميكنيم، امسال مجوز نميگيرد، دو سال ديگر مجوز ميگيرد. نمايش سه سال قبل اجرا شده و كارگردان حالا ميخواهد تجربه موفق سال 95 را در سال 98 تكرار كند، پاسخ ميآيد: «سه سال پيش كه سه سال پيش بود، گذشت.» به ياد دارم بهزاد فراهاني در سالهاي 91-90 ميگفت: «خانواده در نمايش آبگوشت بار گذاشتهاند، مميز ميگويد موافق نيستم، نبايد آبگوشت بخورند! ميپرسيم چرا؟ ميگويد چون قيمت گوشت بالا رفته، شما ميخواهيد دولت را بكوبيد!» تصور رد و بدل شدن اين ديالوگ بين دو فرد در قرن بيستويكم مرغ پخته را هم به خنده مياندازد. كوبيدن دولت با نشان دادن آبگوشت در نمايش؛ قصه اينكه رويكردهايي از اين دست در بحث مميزي و صدور مجوز، تئاتر ما را كج و معوج كرده و لاجرم به قطعي ارتباط اجرا با جامعه ميانجامد. جاي ديگري هم گفتهام و دوباره تكرار ميكنم. به قول يان كات نظريهپرداز مشهور لهستاني، اگر جايي جلوي اجراي كمديهاي شكسپيري گرفته شود، به ناچار بايد در خيابان تراژدي درو كنيد. ماجرا به همين شكل ادامه پيدا كند مصداق بارز اين مثل ميشود كه در تئاتر امروز باد ميكاريد و فردا توفان درو ميكنيد. مخلص كلام در تئاتر عملكرد شوراي نظارت به بازنگري جدي نياز دارد. بايد نظارت را نظارت كنيم.