به بهانه تجليل از رهبر اركستر تهران در جشنواره موسيقي فجر
تلاقي اماس و نكوداشت نادر مشايخي
اسماعيل ساغري
نام خانوادگي «مشايخي» در فرهنگ و هنر ايران معاصر، نام محبوب و مشهوري است. با اين حال اگرچه ممكن است بيواسطه هنرپيشه فقيد، جمشيد مشايخي را به ياد قاطبه مردم ايران بياورد و با نقشهايي كه او روي پرده سينما، صحنه تئاتر يا قاب تلويزيون ماندگار كرده، پيوند خورده باشد اما فرزندش نادر مشايخي نيز يكي از هنرمندان مهم موسيقي ايران است. اين آهنگساز و رهبر 62 ساله اركستر از سال ۹۲ تدريس رهبري اركستر، آهنگسازي و تاريخ موسيقي را آغاز كرد. يك سال بعد از آن رهبر اركستر شهر تهران شد و كنسرتهاي متعددي در اين مقام برگزار كرد. از سه سال و اندي قبل نيز رهبري اينتر-اركستر تهران را برعهده گرفت و دو سالي است كه رهبري اركستر مجلسي همدان را نيز برعهده دارد.
جمعهاي كه گذشت، 25 بهمن، آيين نكوداشت نادر مشايخي در جشنواره موسيقي فجر برگزار شد و مديركل دفتر موسيقي و دبير جشنواره از او تجليل كردند.
در جريان اين مراسم كه در خلال اجراي اركستر «فرهنگ و هنر» به سرپرستي سوسن تقيپور در تالار رودكي برگزار شد، فيلمي مستندي هم درباره زندگي و هنر مشايخي در مقام پيشكسوت موسيقي پخش شد. فيلمي كه مشايخي در آن هم زندگي، دلمشغوليها، علايق و خاطراتش گفت و محركها و دلايل گرايشش به سمت موسيقي در دوران كودكي را شرح داد و هم در مورد كار موسيقي حرف زد و ايدهها و تلقيهايش از اين هنر و ماهيت آن را با خواننده در ميان گذاشت.
او در حاشيه مراسم تقدير از خود در گفتوگويي با ايلنا، جوانان ايراني را در زمينه موسيقي «بسيار باقريحه و مستعد» توصيف كرد و اجراي اركستر «فرهنگ و هنر» را گواهِ اين امر دانست. او همچنين بر ضرورت تجربهگرايي نزد اهالي جوان موسيقي تاكيد كرد و گفت كه جوانها بايد «آزمونگرايانه» به فعاليتهاي هنري خود در زمينه موسيقي ادامه دهند.
گذشته از خوشايندي اين رويداد اما گفتوگويي هم ديروز از نادر مشايخي در ايلنا منتشر شد كه او در آن از بيمارياش ميگويد و درگيريهاي طبيعي خود با آن. بيماري بدقلق، وقتناشناس و مهاجمي كه درست در زمان اجراي كنسرت اركستر «فرهنگ و هنر» سراغش آمد: «من به بيماري اماس مبتلا هستم و هر 10 سال يكبار با حمله اين بيماري مواجه ميشوم. اين بدشانسي من بود كه پيش از كنسرت اركستر «فرهنگ و هنر» با حمله اماس مواجه شوم. بيماري من حدود دو هفته پيش شدت يافت و هر چه گذشت بدتر شد و حال براي بهبود اين وضعيت آمپولهاي كورتون تزريق ميكنم و اين پروسه حدودا 6 روز طول ميكشد.»
حرفهاي مشايخي علاوه بر تاثري كه در ارتباط با بيماري خودش برانگيخت، يادآور بيماري بسياري ديگر از هموطنان از آن جمله هنرمنداني است كه درگير معضل بيماريهاي لاعلاج هستند، بهويژه آنها كه تمكن ماليشان به هيچ رو با هزينههاي گزاف داروهايي كه زندهماندنشان در گرو آن است، همخواني ندارد. باشد كه هيچ هنرمند و اساسا هيچ ايراني و اساسيتر هيچ آدميزادهاي به سبب نابرخورداري از امكان تامين هزينههاي درمان از ادامه حيات طبيعياش باز نماند.