با بيتوجهي يوز را از دست ميدهيم
گروه اجتماعي | پروژه تكثير يوز ايراني در اسارت يكي از استراتژيهايي است كه در سالهاي اخير براي حفاظت از يوز طرح شده است. طرحي كه ابعاد كامل آن هنوز به صورت شفاف و دقيق از طرف سازمان محيطزيست عنوان نشده اما انتقادهاي فراواني را به همراه داشته است. وحيد زماني، متخصص ژنتيك در گفتوگو با مهر با انتقاد از اينكه اين طرح به عنوان «تنها طرح» حفاظت از يوز ايراني اجرا شده است، تاكيد كرد كه تجربه جهاني تكثير در اسارت نيز چندان موفق نبوده است و اين اقدام فقط زماني مطرح ميشود كه گزينه ديگري روي ميز نباشد. به زعم او چنانچه اقدامات مناسبي براي حفاظت از يوز ايراني صورت نگيرد، به زودي اين گونه در معرض خطر انقراض را براي هميشه از دست خواهيم داد.وحيد زماني، كه دكتراي رشته محيطزيست با گرايش تنوعزيستي دارد و عضو بنياد ملي نخبگان و مدرس دانشگاه سمنان است در گفتوگو با خبرگزاري «مهر» با اشاره به بحثهاي شكلگرفته درمورد بحث تكثير يوز در اسارت گفت: پيشنهاددهندگان و موافقان اين طرح وحدت رويهاي در بيان جزييات اين طرح ندارند و هر كدام در رسانههاي مختلف اظهارنظرهاي متفاوتي دارند؛ از مساحت موردنظر براي فنسكشي گرفته تا بودجه و زمان و امكانات موردنياز مشخص نيست اما از طرفي اين استراتژي را بهترين راهكار براي حفاظت از يوز معرفي ميكنند. اين مدرس دانشگاه ريسكهاي اين طرح را جدي خواند و گفت كه راهكارهايي هم براي اين ريسكها ارايه نشده است. به زعم زماني، موفقيت اين طرح بسيار اندك است و تجارب كشورهاي ديگر نيز در اين روش چندان نويددهنده نيست و معرفي افراد متولد شده در اسارت به طبيعت، تقريبا غيرممكن است. اين متخصص اشاره كرد كه تلاشهايي كه در گذشته صورت گرفته، كافي نيست و اگر كاري صورت نگيرد، چه با تكثير و چه بدون آن، يوز از دست خواهد رفت. زماني «پايش» را تلاشي براي حفظ يوز دانست، البته با اين تذكر كه اين تلاش تنها راه حفاظت از يوز نيست، در حال حاضر دانشبه روز نسبت به هيچكدام از زيستگاهها موجود نيست و آخرين پايشها هم مربوط به دو يا سه سال قبل ميشود. با توجه به اينكه بودجه و امكانات فعلي در شرايط تحريم، سازمان حفاظت از محيطزيست را حتي در تامين سوخت اتومبيلهاي يگان حفاظت با چالش مواجه كرده است، زماني تاكيد كرد كه تكثير در اسارت تنها زماني مطرح ميشود كه هيچگزينه ديگري روي ميز نباشد، اما افق يك زيستشناس حفاظت اين است كه حفظ جمعيتهاي پوياي يوز در زيستگاههاي بالفعل و بالقوه و براي نسلهاي متمادي است و اين فاصله زيادي با يك جمعيت محدود در اسارت و نيمه اسارت دارد. به گفته زماني، در شرايطي كه تقريبا هيچيك از بندهاي داراي اولويت برنامه عمل، اجرايي نشده است و حتي برنامهاي براي اجرايي شدن آنها اعلام نشده است، پيگيري مصرانه برنامههاي تكثير در نيمه اسارت اين شبهه را ايجاد ميكند كه اين برنامه به تنها گزينه موجود تبديل شده است. از طرفي ديگر بايد توجه داشت كه نسبت متوسطي از افرادي كه زندهگيري ميشوند موفق به توليدمثل در اسارت ميشوند. نياز به بنيانگذاراني كه نمونه بارز جمعيت باشند، نسبت اندك افراد بنيانگذاري كه موفق به توليدمثل ميشوند و ملاحظات اقتصادي ايجاب ميكند كه جمعيت با حداكثر تعداد بنيانگذار آغاز شود كه در مورد يوز زندهگيري تعداد زياد در تعارض با ساير اهداف حفاظتي است. زماني افزود: هرچند زيستگاههاي يوز به دليل وسعت و پراكنش زياد به خوبي پايش نشده و جمعيت، نسبت جنسي و پراكنش يوزها را دقيقا نميدانيم اما اگر بخواهيم به همين آمار فعلي اكتفا كنيم جمعيت يوزها بين ۳۰ تا ۴۰ قلاده عنوان شده است (IUCN) كه در چند جمعيت و چند زيستگاه پراكنش دارند. بنابراين وقتي بارقههاي اميد براي استراتژيهاي حفاظت «اين سيتو» وجود دارد، تصميم به تكثير در نيمه اسارت و به جان خريدن مخاطراتش به عنوان راهكار عاجل منطقي نيست. نتايج اسفبار انتقال چند رأس گور ايراني از شرق به غرب سمنان يادآوري توان تكنيكي و تخصصي ما در زندهگيري و معرفي مجدد است.اين متخصص ژنتيك حفاظت در پاسخ به اين پرسش كه برخي شواهد مطرح شده از حضور يوز ماده در يزد، در صورت صحت مهم است يا نه گفت: اتفاقا اين موضوع نتيجه كاملا تغييردهنده بازي است چراكه در تمامي صحبتهاي پيشين به صورت پيشفرض در نظر گرفته شده بود كه در يزد يوز مادهاي وجود ندارد در نتيجه اينطور عنوان ميشد كه يوزهاي نر يزد عملا از ذخيره ژنتيك جمعيت يوزهاي آزاد ايران حذف شدهاند و بايد فكري به حال آنها كرد تا اين ذخيره ارزشمند را از دست ندهيم و... اما حالا اين پيشفرض عوض شده است.به زعم اين مدرس دانشگاه، قطعا نميتوان گفت كه ثبت يك يوز ماده ميتواند يوزها را نجات بدهد، ولي ثبت آن تاكيد ميكند كه به سادگي نميتوان نتيجهگيري كرد، بلكه بايد با صراحت گفته شود كه مطالعات قبلي به خصوص در مورد يزد كامل و دقيق نبوده و نميتوان بر پايه آنها نتيجهگيري كرد و حكم به حذف يوزها از طبيعت داد. در واقع اگر 7 قلاده يوز زندهگيري شوند، اين اقدام يعني حدود 20 درصد جمعيت كلي يوز از خزانه ژني زيستي جدا شدهاند. اين متخصص ژنتيك حفاظت تاكيد كرد: زماني با موافقان فعلي تكثير وحدت نظر داشتيم كه اگر زيستگاه ناامن باشد، هر تعداد يوز را تكثير و معرفي مجدد كنيم تهديدهايي كه جمعيتهاي طبيعي را از بين بردهاند، جمعيتهاي معرفي شده را با سرعت بيشتري از ميان برميدارند. يادآور ميشوم كه تهديدهايي كه زيستگاهها را ناامن كرده عبارتند از: سگ گله، دام و جاده. زماني يادآور شد: لازم به ذكر است كه از سال ۲۰۰۱ ميلادي (۱۳۷۴) تا سال ۲۰۱۶ ميلادي (۱۳۹۵) حدود ۱۳ مورد تصادف جادهاي رخ داده كه در نتيجه آنها ۱۹ فرد يوز در جادههاي استانهاي سمنان، يزد و جنوب خراسان تلف شدهاند. ضمن اينكه از سال ۹۰ به بعد تنها در جاده عباسآباد، ۳ يوز بر اثر تصادف تلف شدهاند. مجموع تلفات توران از سال ۹۰ به بعد، ۱۰ فرد بوده كه ۷تاي آنها توسط سگ گله و ۳ فرد در جاده تلف شدهاند. اين متخصص ژنتيك حفاظت در پايان گفت: شايسته آن است كه قبل از هر اقدام خودسرانه اولويتها و استراتژيهاي حفاظتي در يك اتاق فكر با حضور كارشناسان و صاحبنظران داخلي و خارجي و گروه تخصصي گربهسانان IUCN سنجيده شود و تصميمگيري در مورد اين ميراث ملي قائم به فرد و گروه خاص نباشد. فراموش نكنيم سرنوشت يوز ابعاد فراملي دارد و جهانيان عملكرد ما را پايش ميكنند.