• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4611 -
  • ۱۳۹۸ سه شنبه ۲۷ اسفند

كوتاه درباره رمان«عشق ‌سال‌هاي وبا» نوشته ‌ماركز به بهانه چاپ جديد

كتابي مناسب براي اين روزها

رسول ‌آباديان

 

تجديدچاپ كتابي چون «عشق ‌سال‌هاي وبا» شايد اتفاقي باشد اما حال و هواي حاكم بر اين كتاب و حال و روز جامعه‌اي كه ماركز ترسيم‌ كرده ‌با جهان درگير يك ويروس ناشناخته شباهت‌هايي دارد. عشق ‌سال‌هاي ‌وبا حكايت عشق ‌است در دل‌ ناكامي‌ها، حكايت‌ زندگي ‌است در ميان فوج ‌خبرهاي بد و حكايت ‌اميد است دردل نا‌اميدي‌ها. عشق‌ سال‌هاي وبا رمان آسان‌خواني ‌نيست اما مي‌تواند خوراك خوبي براي خانه‌نشيني‌هاي اجباري باشد. عشق‌ سال‌هاي وبا با ترجمه عالي بهمن ‌فرزانه، يكي از آثار ماندگار ادبيات داستاني جهان است كه بخشي ديگر از نبوغ ‌نويسنده‌اش را به رخ ‌مي‌كشد. داستان كتاب عشق سال‌هاي وبا با عشق «فلورنتينو» نسبت به «فرمينا» آغاز مي‌شود و به‌صورت حلقه‌هايي تودرتو با جريان‌هاي احساسي و جذاب ادامه پيدا مي‌كند. شخصيت‌هاي اصلي رمان، هر كدام داستان خود را نقل مي‌كنند؛ راوي در فصول كتاب عوض مي‌شود و اين جذابيت نوشته را دوچندان كرده است. اغلب رويدادهايي كه در كتاب اتفاق مي‌افتد، به‌طور شگفت‌آوري غيرقابل ‌انتظار و غافلگيركننده است. با اين‌ حال نويسنده، از توضيح بيش‌ از حد آن مي‌پرهيزد و به ‌اتفاق بعدي سرك مي‌كشد. همچنان كه در بقيه آثار اين نويسنده كلمبيايي مي‌بينيم، عشق عنصر اصلي و حياتي تمام آثار اوست. باور‌پذيري شخصيت‌هاي داستاني و ايجاد حس‌ همذات‌پنداري يكي از نكاتي ‌است كه مخاطب در اين‌ كتاب با آنها روبه‌رو مي‌شود. شخصيت‌ها و اتمسفر داستاني عشق‌ سال‌هاي وبا به نوعي فضايي از بحران و تلاش بشر جهت برون‌رفت‌ از آن را تصوير مي‌كند. مسيري كه فقط با عشق‌ به زندگي و عشق‌ به ديگري قابل پيموده ‌شدن ‌است: «فلورنتينو آريثا بدون اينكه به خود رحم كند، هر شب ‌نامه مي‌نوشت؛ نامه‌اي پس از نامه ديگر در دود چراغ روغن نخل‌سوز در پستوي مغازه خرازي و هر چه سعي مي‌كرد نامه‌هايش بيشتر به مجموعه ‌اشعار شعراي مورد علاقه‌اش در كتابخانه ملي كه در همان زمان به هشتاد جلد مي‌رسيدند، شباهت پيدا كنند، نامه‌ها طولاني‌تر و ديوانه‌وارتر مي‌شدند. مادرش كه در ابتدا در آن عذاب عشق تشويقش كرده بود، رفته‌رفته نگران سلامتي او مي‌شد. وقتي از اتاق خواب صداي بانگ اولين خروس‌ها را مي‌شنيد به طرف او فرياد مي‌كشيد: «داري عقلت را از دست مي‌دهي، مغزت معيوب مي‌شود، هيچ زني در عالم وجود ندارد كه لياقت اين همه عشق را داشته باشد.»كتاب خواندن برايش عادتي شد سيري‌ناپذير. از وقتي مادرش به او سواد خواندن و نوشتن آموخته بود، برايش كتاب‌هاي مصوري از آثار نويسندگان شمال اروپا مي‌خريد. كتاب‌هايي كه به عنوان قصه يا داستان‌هاي ويژه‌ نوجوانان فروخته مي‌شدند، ولي درواقع كتاب‌هايي بودند بسيار منحرف‌كننده با داستان‌هايي بس خشن كه به سن‌وسال خواننده توجهي نداشت.» به هر حال رمان عشق ‌سال‌هاي وبا، اثري است كه گويي شخصيت‌ها و ماجراي آن فعلا در كل جهان همانندهايي پيدا كرده‌اند و بر همين اساس خواندنش را توصيه ‌مي‌كنيم. اين رمان كه يكي از مشهورترين كارهاي ماركز پس ‌از «صد سال ‌تنهايي» است، هنوز هم در رديف كتاب‌هاي پرفروش قرار دارد و به اغلب زبان‌هاي زنده‌ دنيا ترجمه ‌شده است: «اگر به‌موقع ملتفت شده بودند كه حذر كردن از فجايع مهم زندگي زناشويي خيلي آسان‌تر از آزارهاي كوچك زندگي روزانه است، ممكن بود زندگي براي هر دوي آنها آسان‌تر شود، ولي تنها چيزي كه ياد گرفته بودند، اين بود كه عقل موقعي سراغ آدم مي‌آيد كه ديگر خيلي دير شده است. ترس او، ترس از مرگ نبود. نه، ترس از مرگ سال‌هاي سال بود كه در قلبش وجود داشت و همراهش زندگي مي‌كرد. سايه‌اي بود كه به سايه خود او اضافه شده بود...»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون