• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4628 -
  • ۱۳۹۹ چهارشنبه ۳ ارديبهشت

جهان زنان پس از كرونا

  اين روزها خبرهاي زيادي از نزاع خانوادگي در اروپا مي‌خوانيم و مي‌شنويم، برخي‌ها از همين الگو براي سنجش رفتار خانواده‌هاي ايراني استفاده مي‌كنند و به اين نتيجه مي‌رسند كه اگر در اروپا چنين وضعيتي حاكم است حتما اين وضعيت در ايران دو چندان خواهد بود. تحليل شما از اين قياس چيست؟
در اروپا فردگرايي رواج بيشتري دارد اما تفريح بيرون از خانه جنبه اجتماعي پيدا مي‌كند. يعني گذراندن اوقات فراغت و تفريحات اغلب بيرون از خانه است. اين البته به آن معنا نيست كه آنها از ما اجتماعي‌ترند. بيشتر اروپايي‌ها در خانه‌هايي با متراژ كمتري زندگي مي‌كنند و بيشتر اوقات‌شان را بيرون از خانه هستند؛ به‌ طور مثال در فرانسه، ايتاليا، بلژيك و خيلي از كشورهاي اروپايي خانه‌ها خيلي كوچك هستند و ميهماني‌ها و گردهمايي‌ها و تفريحات بيرون از خانه برگزار مي‌شود.در ايران از ديرباز همه‌ چيز محدود به خانه و خانواده است براي همين ما اغلب در خانه، ميهمانخانه داريم چون اصولا تفريحي بيرون از خانه نداريم و محدوديت‌هايي هم البته در اين زمينه اعمال شده است. وقتي فضاهاي تفريحي محدود شود و به شما بگويند خانواده را مثلا براي فلان تفريح بيرون نبر، همه‌ چيز به پشت درهاي بسته منتقل مي‌شود. بنابراين نمي‌شود گفت آنها از ما اجتماعي‌ترند، ما از قبل عادت به خانه‌نشيني داشته‌ايم، خانه‌هايي با امكانات بيشتر و متراژ بزرگ‌تر كه رفته‌رفته با محدودتر شدن تفريحات، ما هم بيشتر به آن پناه برده‌ايم.  بنابراين در پايتخت‌هاي بزرگ كشورهاي صنعتي ممكن است آدم‌ها تنهاتر باشند، تفريحات بيرون از خانه باشد و در نتيجه خانه‌نشيني و قرنطينه آنها را بيشتر اذيت كند و در نتيجه نزاع خانوادگي هم بيشتر باشد. به نظرم مي‌توان گفت در چنين شرايطي خانواده‌هاي ايراني با آن شدت خانواده‌هاي اروپايي اذيت نمي‌شوند. كسي كه در رم يا بروكسل زندگي مي‌كند با آن خانه‌هاي كوچك، بيرون آمدن از خانه نقش خيلي اساسي دارد و اين مي‌تواند آنها را افسرده‌تر كند. اين نكته را هم بايد در نظر داشت كه گزارش‌هاي بيشتر موارد خشونت خانگي هميشه به معناي بيشتر بودن آن از جامعه‌اي به جامعه ديگر نيست بلكه عوامل ديگري چون نظام‌هاي حمايتي از زنان و كودكان و ديگر اعضاي خانواده و اهميت دادن و انعكاس اين گزارش‌ها نيز در تعداد آنها موثر است.البته اين را هم بگويم كه طبقه متوسط ايران چون اغلب مصرف‌گرا هستند، ممكن است در اين شرايط ابراز نارضايتي كنند؛ مثلا قبل از اين به راحتي مي‌توانستند سفر بروند، به كشورهاي ديگر مسافرت كنند، بروند تركيه و دوبي خانه بخرند و... خب در اين شرايط طبيعي است كه آنها هم ناراضي باشند و احساس كنند آزادي عمل خود را از دست داده‌اند.
  آيا مي‌توانيم بگوييم مديريت كرونا و فاصله‌گذاري اجتماعي در كشورهايي كه مدير ارشد آنها زن هستند بهتر از كشورهاي ديگر است؟ مثلا مقايسه آلمان و ايتاليا كه هر دو كشور اروپايي هستند اما با شرايط و مديريت متفاوت.
به‌صرف زن بودن و مرد بودن نمي‌توان به چنين نتيجه‌اي رسيد. زن‌ها بايد فارغ از جنسيت‌ و صرفا بر مبناي شايستگي خود پست‌هاي بالاي مديريتي را به دست آورند. صرف زن بودن و مرد بودن هيچ امتيازي به بار نمي‌آورد. گاهي ممكن است با مدير زني روبه‌رو باشيم كه كاملا نتيجه منفي به بار آورد مثلا ترزا مي‌ چه تفاوتي با جانسون دارد؟ در اين بحث اغلب به آلمان و خانم مركل اشاره مي‌شود اما بهتر از او مي‌توان نخست‌وزير نيوزيلند را مثال زد كه مديريتي عالي داشت، براي همه مليت‌هاي كشورش احترام قائل بود حتي با روسري وارد مسجد شد. به ‌طور كلي زن يا مرد بودن اهميتي ندارد و همه‌چيز به شخصيت و منش فرد بستگي دارد؛ زن مي‌تواند كلينتون، تاچر يا ليزارايس باشد، از حكومت‌هاي ميليتاريستي دفاع كند. در امريكا زنان زيادي داريم كه در اطراف ترامپ هستند يا عقايد ترامپي دارند كه عقايد متحجرانه و پوسيده‌اي است و اگر زماني كاره‌اي شوند، نه تنها مشكلي حل نمي‌شود كه ممكن است بدتر هم شود. اما اگر زناني باشند كه به حقوق زنان، اقليت‌ها اعتقاد داشته باشند و از عدالت اجتماعي و عدالت سياسي دفاع كنند و به حقوق بشر و محيط زيست احترام بگذارند، بله مي‌توانند رهبران بهتري باشند. پس اگر شما در وجود برخي رهبران زن، جنبه‌هاي مثبتي مي‌بينيد، به دليل زن بودن‌شان نيست.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون