سهامداران 60 ميليوني
حامد ستاك
آزادسازي سهام عدالت و خريد و فروش آن توسط مردم عادي علاوه بر اينكه نقدينگي بالايي را به بورس تزريق ميكند، بلكه موجب ميشود تا فرد الفباي بازار سرمايه را نيز فرا بگيرد. بهطور كلي وقتي سهامدار وارد بازار سرمايه ميشود چه به شكل خريد سهام ترجيحي شركتها به كاركنان به صورت عرضه اوليه و چه به شكل فعلي، سبب يادگيري تدريجي اصول فعاليت در بازار سرمايه ميشود. اين گونه سهامداران برحسب تجربه و به مرور به سهامداران حرفهاي تبديل ميشوند. ورود 60 ميليون نفر سهامدار با آزادسازي سهام عدالت هم ميتواند شبيه به همان تجربه واگذاري سهام ترجيحي به كاركنان شركتهاي داراي عرضه اوليه باشد.
اين امر باعث ميشود كه فرهنگ سهام و بازار سرمايه در كشور بهبود يابد و برحسب اينكه افراد زيادي سهامدار شدهاند، الفبا، اصول و مدلهاي اين بازار در ميان افراد مختلف گردش و ارتقا يابد. اين اقدام در مجموع باعث پوياتر شدن و افزايش عمق اين بازار نيز ميشود. بهطور كلي ورود سهام عدالت به بورس خوب است و باتوجه به اينكه بورس در اين روزها از رونق مطلوبي برخوردار شده، زمان مناسبي نيز براي آزادسازي سهام عدالت انتخاب شده است. البته بايد ديد اين سياست در اجرا به چه شكل خواهد بود. به صورت كلي پيش از عرضههاي به اين حجم بايد يكسري تمهيدات لازم نيز انديشيده شود. به عنوان مثال سيستمهاي مالياتي بايد جوابگو باشند. حال آنكه در شرايط فعلي و با همين حجم از معاملات و تعداد سهامدار سيستم مالياتي پاسخگو نيست. قوانين و مقررات نيز بايد بهگونهاي باشد كه سهامداران از حس امنيت كافي برخوردار باشند. بهطور مثال تفاوت ديدگاه ميان بورس و فرابورس در مورد بازگشايي سهمها و موارد ديگر تسهيل شود و ثبات رويهاي در اين خصوص صورت پذيرد. درخصوص قوانين و مقررات نيز بايد به سمت مكانيزه شدن و كمتر شدن اعمال سليقه در بازار سرمايه رفت. گاهي ديده شده با اعمال سليقهها، سود زيادي نصيب هزاران سهامدار ميشود و در مقابل برخي ديگر از سهامداران زيان ديدهاند، بنابراين بايد در يك نگاه كلي گفت كه ورود سهامداران سهام عدالت به بورس در صورتي به نتيجه ميرسد كه در كنار آن تمهيدات لازم نيز وجود داشته باشد امكانات همسان با تعداد 60 ميليون سهامدار اين شركتها كه به مردم واگذار ميشود؛ براي همه وجود داشته باشد. يك نكته ديگر را هم بايد اضافه كنم. برخيها معتقدند سهام برخي شركتهاي بورسي در چند ماه اخير با حباب قيمتي همراه بوده و وارد شدن اين ميزان نقدينگي ميتواند حباب بورس را بزرگتر كند و حتي زيانهاي زيادي به بار آورد. ابتدا بايد اين پرسش مطرح شود كه آيا اين صحبتها از روي احساسات است يا از نقطه نظر علمي بيان شده است؟ صحبت از اينكه كل بازار سرمايه درگير حباب است، مبناي علمي ندارد و هيجاني است. هيچ بازار سرمايهاي در دنيا تا ابد بر مدار صعودي و افزايشي نيست و در بسياري از بورسهاي دنيا، بنا به مقتضيات، قيمت سهام شركتهاي حاضر در بورس تعديل و اصلاح ميشود. اما به صورت كلي نبايد گفت كل بازار سرمايه حباب دارد، چراكه سهام شركتها ماهيتهاي متفاوتي دارند. اين درست است كه سهمهايي در بازار هستند كه دچار حباب قيمتي شدهاند اما اينكه وقتي از حباب سخن بگوييم، منظورمان كل بازار سرمايه باشد، از اساس اشتباه است. آزاد شدن اين سهمها ميتواند باعث عرضه از طريق مردم و صاحبان سرمايه در بازار شود كه اگر روند و رويه بازار، رويه هر روزه باشد، بازار ميتواند اين رقم را در خود هضم كند. پيش بيني روند بازار نيز غيرممكن است، چراكه هر موضوعي كه عامل انساني يك طرف آن باشد، غيرقابل پيشبيني است. تا زماني كه نقدينگي به بازار گسيل شود. اگر هر رفتاري جلوي ورود نقدينگي به بازار سرمايه را بگيرد، روند صعودي اين بازار نيز تحت تاثير قرار گرفته و ممكن است برگردد.