• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4635 -
  • ۱۳۹۹ پنج شنبه ۱۱ ارديبهشت

موقعيت‌هاي غريب و پارادوكسي

احمدعدناني‌پور

 قبل از آغاز دوره همه‌گيري (پاندمي) ويروس كرونا و تعريف قواعدي مانند فاصله‌گذاري، قرنطينه و خوداظهار‌گري و... تحولات زندگي با آشوب، بحران و مناقشات قدرت‌طلبانه دولت‌هاي ابرقدرت و در حال توسعه، رابطه‌اي درهم تنيده داشت تا در نتيجه چنين رابطه‌اي، بروز هر گونه بحران به فرصتي براي تحول و توسعه مجدد جهت نوسازي بيشتر بدل شود. اين طور بود كه قدرت‌هاي توسعه طلب و سرمايه‌دار در جريان بي‌وقفه توليد بحران و تلاطم‌هاي پايان‌ناپذيرشان به سوددهي كلان، سبب به وجود آمدن تعبيري به نام «ابراقتصاد» شدند. «ابراقتصاد» يعني نگاهي نو به مديريت جهان و تعيين تعاريف جديد از تحول، توسعه و فرهنگ. تعريفي كه مهم‌ترين دستاوردش چيزي جز فرهنگ مصرف و انساني مصرف‌زده نيست. در چنين تعريفي، فرهنگ يعني شناخت آدم به مثابه محصول و در چنين مسيري معتبرترين محصولات تبديل به برندهايي سودآور مي‌شوند كه مورد توجه عموم قرار گيرند. به اين ترتيب با مناسبات ايجاد شده ميان رسانه، تبليغ و مصرف، جمعيتي مصرف‌زده به وجود آمد كه امروز به آن دوران «پسامصرفي» گفته مي‌شود.
هر چند كه در مقابل رشد بي‌وقفه «ابراقتصاد» نظريات و تعاريفي مطرح شدند؛ الگوهايي ضعيف و مفاهيمي شكننده كه نمي‌توانستند جلوي اين هيولاي ناپيدا ايستادگي كنند و رشد بي‌رويه‌اش را مهار كنند، يا كنترلي حداقلي به دست آورند تا در ازاي وقفه‌اي كوچك گسستي كه حاصل شده، بتوانند به تحولي موثر دست پيدا كنند. ولي تعاريف و نظريه‌هاي فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي از هر مسير كه مي‌رفتند به ديوار نفوذنا‌پذير «ابراقتصاد» مي‌رسيدند. مواجهه با هيولايي بي‌كالبد كه حضور شبح‌وارش در تمام جهات، بن‌بستي دور از دسترس ساخته بود. اين طور شد كه تنها راه ممكن جهت ايجاد هر گونه نظريه و تعريف، به مسير بازخواني تغيير و تحولات گذشته رسيد و هر چه نظريه و تعريف است به انفعالي دروني رسيد و در نهايت گذشته‌اي واقعي در خيالات متفكران و نظريه‌پردازان مستقرشد. ولي همان طور كه در مواجهه با هر بن‌بستي ره افسانه بايد زد و از آنجا كه در افسانه‌ها آورده‌اند، هر موجودي، هر چقدر هم شكست‌ناپذير با چيزي از جنس خودش بي‌شك به مشكل بر مي‌خورد، اين طور كه اژدهايي شكست‌ناپذير را با سلاحي ساخته شده از دندان اژدها مي‌توان از پا در‌آورد، يا به تعبيري هيولا عليه خودش را به مبارزه طلبيد. به اين صورت يگانه مبارزي كه مي‌توانست به مصاف هيولاي «ابراقتصاد» برود و او را تا حد زيادي آشفته كند، وجود شبحي ديگر و آغاز دوره هيولايي ديگر بود. شبح جديد آمده بود تا تمام ارتباطات و جريان فرهنگ‌هاي مصرفي را دچار اختلال كند. كارخانجات و ماشين‌ها را خاموش، خيابان و مكان‌هاي تجاري را بي‌بازديد و ذخاير نفتي را مازاد اعلام كند. به اين ترتيب شبح جديد تمام دستاورهاي ابراقتصاد را به چالش كشاند و نقطه ضعف‌هاي بشريت را بيشتر از قبل برايش آشكار كرد تا افرادي كه تا قبل از ظهور هيولاي جديد، شخصيت‌شان را به همان شكل سيال و بازِ جامعه مصرفي «ابراقتصاد» درآورده بودند تا هر چه بيشتر بتوانند تغييرات را پذيرا باشند يا به عبارتي تبديل به محركي جذاب شوند تا در نهايت مشتاقانه شخصيت دلخواه «ابراقتصاد» را در آغوش كشيدند. اما اكنون همان افراد ناچارند، تعاريف گذشته را تخريب كرده، تن به نوسازي دوباره دهند و در روابط با ساير هم نوعان دچار باز نگري شوند. روابطي كه حالا از آنها مي‌خواهد ثابت و منجمد باشند. همين جا است كه تناقضات انساني دوباره آغاز مي‌شود تا از خود و اطرافيان‌شان سوال كنند: 
اين جريان ما و جهان‌مان را به كجا خواهد برد؟ 
جواب محتمل اين است؛ به موقعيت‌هاي غريب و پارادوكسي!

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون