• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4636 -
  • ۱۳۹۹ شنبه ۱۳ ارديبهشت

درباره ستاره‌هايي كه هواداران‌شان را زجر دادند

چرا مارادونا؟ چرا رونالدو نه؟

علي ولي‌اللهي

 

يكي از لحظات سخت تصميم‌گيري انسان لحظه‌اي است كه بين عقل و احساسش گير مي‌كند. اما شايد سخت‌تر اين موقعيت زماني باشد كه انسان بين احساس و احساسش حيران بماند. 
جام جهاني 1990 ايتالياست. تيم ميزبان با تيمي رويايي كه در آن بازيكناني نظير زنگا، بارسي، برگومي، دونادوني، مالديني، ويالي و اسكيلاچي بازي مي‌كردند در يك نيمه نهايي مقابل آرژانتين مدافع عنوان قهرماني قرار مي‌گيرد. آرژانتيني كه ستاره كم ندارد اما همه چشم‌ها در اين تيم به يك نفر خيره شده است؛ مارادونا. مارادونايي كه چند سال قبل، دقيقش 6 سال، از بارسلونا راهي بندر ناپل شده بود و اين تيم را از يك تيم در حال سقوط به قهرماني سري‌آ رسانده بود. مارادونا در شهر ناپل به اندازه خدا پرستيده مي‌شد اما رويارويي تيم‌هاي ملي ايتاليا و آرژانتين يك آزمون سخت را براي هواداران ناپولي رقم زد. به واسطه بازي‌هاي سرنوشت يا اهمال مديران فوتبال ايتاليا يا شيطنت برخي افراد بازي آتزوري و آلبي سلسته در ورزشگاه سن‌پائولو برگزار شد. آنجا هواداراني كه 6 سال پياپي با حنجره‌هاي‌شان نام مارادونا را فرياد زده بودند ‌بايد بين خداي فوتبالي‌شان، كسي كه توانسته بود شمالي‌هاي مغرور را سر جايشان بنشاند و تيم وطن‌شان يكي را انتخاب مي‌كردند؛ انتخاب بين احساس و احساس! قبل از بازي مارادونا در چند مصاحبه از هواداران ناپولي خواسته بود، آرژانتين را تشويق كنند. مارادونا با پيش كشيدن بحث‌هاي طبقاتي در ايتاليا و اشاره به شعارهاي زشتي كه هواداران تيم‌هاي شمالي نظير يووه، اينتر و ميلان عليه ناپلي‌هاي فقير سر مي‌دادند، مي‌خواست بر شكاف موجود در اين كشور بيفزايد. اين كار مارادونا انتقادات زيادي را به همراه داشت. آن دوره ايتاليا اميدواري زيادي به كسب قهرماني داشت اما نتوانست در طول 120 دقيقه بر آرژانتين غلبه كند تا بازي به ضربات پنالتي كشيده شود. باز هم نيروهاي مافوق بشري دست به دست هم دادند تا شرايط دراماتيك‌تر شود و همه ‌چيز به پنالتي آخر مارادونا مقابل زنگا وابسته شد. مارادونا در ميان هياهوي تماشاچيان، مقابل چشمان بهت‌زده ناپلي‌ها كه در حال تماشاي عذاب نازل شده از سوي خدايشان بودند، پشت توپ قرار گرفت. گل و تمام! آرژانتين رفت بالا و ايتاليا شكست. درست مثل آنچه در وجود ناپلي‌ها و تمام علاقه‌مندان مارادونا اتفاق افتاد. رابطه مارادونا با هواداران ناپولي و برخي بازيكنان تيم هيچ‌وقت مثل سابق نشد. يك سال بعد مارادونا با فضاحت تمام در حالي كه به انواع و اقسام جرم‌ها متهم شده بود، ايتاليا را ترك گفت. چندين سال بعد دوباره مارادونا راهي ناپل شد و هواداراني كه ديگر عصباني نبودند دوباره براي او سنگ تمام گذاشتند تا رابطه بين مارادونا و ناپلي‌ها تبديل به يكي سادومازوخيستي‌ترين روابط تاريخ بشود. 
16 سال بعد و جام جهاني 2006. بازي دو تيم انگلستان و پرتغال در مرحله يك چهارم نهايي جام جهاني. انگلستان با نسل طلايي خود، بازيكناني نظير جرارد و لمپارد و روني و فرديناند و اشلي كول و ديويد بكهام براي ثبت يك اتفاق تاريخي به آلمان سفر كرده بود. پرتغال نيز با اسكولاري كه 4 سال قبلش برزيل را فاتح جتك جهاني كرده بود، مي‌خواست از فرصت در كنار هم بودن ستاره‌هاي نظير فيگو ، مانيش، كاراولهو و كريس رونالدو نهايت استفاده را ببرد. يكي از تقابل‌هاي جالب بازي رويارويي رونالدو با همبازيانش در يونايتد بود. به ‌طور مشخص او بايد مقابل فرديناند، نويل و وين روني بازي مي‌كرد. رونالدو 3 سال قبل راهي منچستر شده بود. او در اين 3 سال آن قدر خوب كار كرده بود كه شياطين سرخ عاشق او شوند. يك بازيكن آينده‌دار كه مي‌توان روي او براي موفقيت‌ها بزرگ حساب باز كرد. اما در بازي انگلستان و پرتغال اتفاقاتي افتاد كه به نظر مي‌رسيد، مي‌تواند رابطه هواداران انگليسي به خصوص منچستري را با كريس خراب كند. در دقيقه 62 و در صحنه اخراج وين‌ روني، اميد اول گلزني سه‌شيرها در بين بازيكنان پرتغالي كه داور بازي اليزوندو را دوره كرده بودند، نقش رونالدو بيشتر به چشم مي‌آمد. حتي درگيري واضحي بين او و وين روني رخ داد. روني اخراج و بازي به ضربات پنالتي كشيده شد. ستاره‌هاي انگليس نظير جرارد و لمپارد به بدترين شكل پنالتي‌هاي خود را خراب كردند. دستان سرنوشت وارد بازي شد تا همه ‌چيز را به پاهاي رونالدو و ضربه آخر گره بزند. پسر طلايي منچستر، كشف فرگي، اميد آينده شياطين سرخ پشت توپ قرار مي‌گيرد و تمام! انگلستان باز هم در ضربات پنالتي حذف مي‌شود و پرتغال به نيمه ‌نهايي مي‌رسد. در همان لحظات برخي تصور مي‌كردند تمام انگلستان به خصوص اهالي منچستر و ملي‌پوشان يونايتد و در راس آنها روني منتظر بازگشت كريس هستند تا با او تسويه حساب كنند.
ديروز‌ گري نويل، مدافع آن سال‌هاي تيم ملي انگليس و منچستر در مصاحبه با اسكاي‌اسپورت در واكنش به آن داستان و توضيح اينكه چرا رونالدو خيلي ساده به شرايط نرمالش در تيم برگشت، گفت در اولين جلسه تمريني بعد از جام جهاني، فرگوسن خيلي زود دست به كار شد و روني و كريس را به اتاقش فرا خواند و درگيري‌ آن دو را حل و فصل كرد. دو بازيكن با هم دست دادند، ملي‌پوشان يونايتد با رونالدو خوش و بش كردند و در نخستين بازي فصل بعد كه در نهايت منجر به قهرماني يونايتد بعد از چند فصل ناكامي همچنين اولين درخشش بزرگ رونالدو براي تيم شد هيچ خبري از درگيري هواداران با كريس نبود. انگار نه انگار دو ماه قبل همين بازيكن، حكم مرگ انگليسي‌ها را صادر كرده بود. در واقع به قول نويل هواداران و بازيكنان خيلي معقولانه با كريس برخورد كردند. آنها متوجه بودند كه هر بازيكني بايد براي موفقيت تيم ملي كشورش بجنگد و اين قضيه‌اي كاملا جدا از فوتبال باشگاهي است. 
اين واقعيت است همه اتفاقاتي كه در جام جهاني 90 و 2006 افتادند شبيه هم نيستند؛ يعني ماجرا عناصري داشت كه شور و جزييات داستان را زيادتر مي‌كرد. اما اين سوال مطرح مي‌شود كه چرا عاقبت مارادونا و رونالدو اينقدر از هم متفاوت هستند؟ براي پاسخ به اين سوال بايد برگرديم به كاراكتر مارادونا و كاري كه او در ناپل كرد. مارادونا و رونالدو هر دو در فوتبال درخشيدند اما ديه‌گو تيمي را قهرمان كرد كه دو فصل قبلش نزديك بود، سقوط كند. قهرماني منچستر اما با رونالدو و 17 گلي كه به ثمر رساند يك اتفاق خوشايند ولي تكراري در بين هواداران محسوب مي‌شد. ناپلي‌ها با مارادونا زنده شدند و يونايتدي‌ها خوشحال‌تر. مارادونا و رونالدو در يكي از آخرين نظرسنجي‌هاي فورفورتو هر دو جزو 30 چهره منفور دنياي فوتبال قرار گرفتند. اينكه اين نفرت از چه جنسي است و چه فاكتورهايي دارد، بحث جداگانه‌اي مي‌طلبد ولي نشان مي‌دهد هر دو بازيكن جزو چهره‌هاي تاثيرگذار دنياي فوتبال هستند. با اين حال رونالدو هيچ‌وقت كاريزماي مارادونا را نداشت و ندارد. آن چهره قديس‌گونه با موهاي بلند و شور و هيجان امريكاي لاتيني، مختص كسي است كه نمي‌توان با او به اعتدال رفتار كرد؛ يا بايد عاشق او باشيم يا متنفر.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون