• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4711 -
  • ۱۳۹۹ چهارشنبه ۱۵ مرداد

نگاهي به فيلم «The Dead Don’t Die»، ساخته جيم جارموش

حكايت فروپاشي رسانه

محمدعلي افتخاري

مهم‌ترين كاربرد فيلم «مرده‌ها نمي‌ميرند» اين است كه منتقدان سينمايي را به سرعت از خود متنفر مي‌كند؛ سينمادوستاني كه توقع ديدن صحنه‌هاي جذاب «گوست داگ»، يا لذت بردن از آشنايي با شخصيت‌هاي ناياب «مرد مرده» را دارند و حالا با ديدن اين فيلم، نمره منفي را در كارنامه فيلمسازي جارموش ثبت مي‌كنند. شايد جيم جارموش بدون اينكه بخواهد توانسته اين امكان را به فيلمش بدهد كه عليه خواسته هوادارانش طغيان كند و در واقع اين طغيان به روشني در برابر سينما و رسانه است؛ سينما با انبوه توليدات هاليوودي‌اش و رسانه با رفتار فريبكارانه‌اش در پنهان‌سازي واقعيت و انحراف ذهن مخاطبان بي‌شمارش به حواشي اتفاقات روزانه با وجود كم و كاستي‌هايي كه در فيلمنامه «مرده‌ها نمي‌ميرند» ديده مي‌شود، اگر قرار باشد لحن انتقادي فيلم را مورد توجه قرار دهيم، بدون شك ارتباط جامعه و رسانه هدف اصلي فيلم براي ايجاد يك موقعيت چالش‌برانگيز است. 

جارموش با فاصله گرفتن از آنچه منتقدين سينما از او مي‌خواهند و انتخابي كه او را در مرز از دست دادن هويت هنري‌اش قرار مي‌دهد، سعي مي‌كند در ابتدا بيانيه‌اي عليه سينما صادر كند و با ايجاد زمينه‌اي مناسب، ذهن مخاطبش را متوجه واقعيتي بيرون از دايره اتفاقات مضحك فيلم كند. اينكه او در الصاق اين بيانيه به فيلمش تا چه اندازه موفق بوده در ارزيابي ساختار كيفي فيلمنامه و عناصر بصري فيلم قابل بررسي است. اما آنچه در اين ميان بيش از هر چيز اهميت مي‌يابد موضوع «برده‌داري رسانه» در وقوع يك اپيدمي خطرناك است. در سكانس‌هاي ابتدايي فيلمنامه، واكنش اهالي سنترويل به خبرهاي روزانه، تلاش جارموش براي معرفي شخصيت پنهان فيلم را نشان مي‌دهد. در اينجا رسانه تنها وظيفه نگه داشتن ذهن مخاطب در جايي بين سخنان وزير انرژي و محققينِ علمي را دارد. جايي كه واقعيت، در يك لفاف ژورناليستي دوقطبي قابل مشاهده است. اين وظيفه مدرنِ روحي و رواني رسانه در مورد وقوع يك اپيدمي خطرناك است كه جارموش تا يك قدمي به چالش كشيدن آن پيش مي‌رود. 
 رسانه‌هاي گروهي و محصولاتش، در كلوني مورچه‌هاي فيلم «مرده‌ها نمي‌ميرند»، نقش بسيار مهمي در حفظ وضعيت رواني جامعه دارند. اين عملكرد در واقع رسالت رسانه به عنوان پديده‌اي مدرن در تمامي جوامع امروزي را روشن مي‌سازد. رسانه، در اين وضعيت پيش‌بيني‌ناپذير، سعي مي‌كند گزارشي درست از جزييات واقعه به گوش مخاطبانش برساند و از طرفي بايد دليل قانع‌كننده‌اي براي وقوع يك اپيدمي خطرناك يعني زنده شدن مرده‌ها و حمله زامبي‌وار آنها بيان كند. پيكره ضعيف رسانه در اين وضعيت با چالش نشان دادن واقعيت و سرپوش گذاشتن به ناگفته‌ها دچار تلاطم مي‌شود. اين دستپاچگي، بن‌مايه مناسبي براي فيلمنامه «مرده‌ها نمي‌ميرند» فراهم مي‌كند تا شيوعِ يك اپيدمي را در موقعيتي مضحك نشان دهد. هرچند جيم جارموش در استفاده از امكانات خنده‌آور اين رويداد و پرداخت موقعيت‌هاي كميك براي ايجاد رابطه بين تيپ‌هاي اجتماعي ايالت سنترويل چندان دقتي به كار نبرده اما در ايجاد زمينه براي توجه تماشاگر به ماهيت فريبنده رسانه‌هاي گروهي و به خصوص اضمحلال هويت سينماي تجاري و محصولات مستعمل اين سيستم موفق عمل مي‌كند. در واقع جارموش نويد يك فروپاشي فرهنگي را مي‌دهد كه در نوع خود قابل‌توجه است. 
 زِلدا وينستون يكي از همراهان تيپيكال جارموش در اين فروپاشي است. زلدا كه مدتي است براي كفن و دفن مردگان به شهر سنترويل آمده، رفتار و شكل و شمايل عجيبي دارد. او هر روز مراسم خاص سامورايي‌اش را مقابل مجسمه بودا انجام مي‌دهد و بعد مشغول آماده‌سازي مرده‌ها براي خاكسپاري مي‌شود. شمشير او همراه هميشگي و حافظ جسم و روحش است. اهالي سنترويل او را تازه‌واردي عجيب و ناشناخته مي‌دانند. وقتي مردگان سر از خاك بيرون مي‌آورند و مثل زامبي‌ها به جان مردم مي‌افتند، او با آرامش خاص يك سامورايي شجاع (در اسلوموشن‌هايي كه هرچند خام‌دستانه به نظر مي‌رسد اما علاقه‌مندان جارموش را مستقيما به ياد شخصيت گوست داگ مي‌اندازد)، سر از تن آنها جدا مي‌كند. وقتي شيوع خطرناك زنده شدن مرده‌ها به مرز نابودي شهر مي‌رسد، زلدا با سفينه‌اي كه براي نجاتش آمده سنترويل را ترك مي‌كند.
فيلم «مرده‌ها  نمي‌ميرند» با استفاده از يك نقشه ساده، سعي مي‌كند موقعيت اصلي داستان را به شخصيت اصلي فيلم تبديل كند. در اين ميان حضور يك راوي ناظر لازم است كه در امتداد يك خط موازي با پيرنگ اصلي، هرميت باب اين وظيفه را به عهده دارد. اما حضور او به معناي گسست رابطه ميان تيپ‌ها و به هم ريختگي روايت نيست. با وجود اينكه باب به عنوان يك جنگلي خانه به دوش نقش راوي آگاه را بازي مي‌كند اما در واقع پيرنگ خطي فيلمِ «مرده‌ها نمي‌ميرند» به واسطه حضور غيرعادي زلدا و سفر موقتي او به سنترويل گسترش مي‌يابد، بنابراين پيوند رسانه‌هاي دستپاچه و زلداي سامورايي به عنوان هدف اصلي زيرمتن پذيرفتني است.
 به هر حال خواسته يا ناخواسته جارموش با فراخواني زلدا به فيلم تازه‌اش پا در مسير از بين بردن علاقه‌مندي‌هاي سينمايي‌اش مي‌گذارد و طبيعي است كه وقتي سينمادوستان و منتقدين سينمايي رفتار مضحك زلداي «مرده‌ها  نمي‌ميرند» را مي‌بينند، مختصات فكري‌شان درباره سامورايي محبوب «گوست داگ» دگرگون مي‌شود و سالن سينما را ترك مي‌كنند چرا كه جارموشِ «هنرمند» همچنان بايد براي دوستدارانش، به توليد پرسوناژهاي متفاوت، ميزانسن‌هاي بديع، طراحي هنري صحنه‌هاي خاصِ سينمايي و به ‌طور كلي تهيه خوراك براي علاقه‌مندان «سينماي جيم جارموش» مشغول باشد. بنابراين عدول از اين قاعده، گامي در جهت نشان دادن روي پنهان رسانه برمي‌دارد و ماهيت تازه‌اي به حضور جارموشِ فيلمساز مي‌دهد كه به عنوان اولين مرده از گور درآمده ابتدا بايد هيبت هنري خودش را هدف گلوله قرار دهد. اينجاست كه زمينه مناسب براي طرح موضوع اصلي فيلم فراهم مي‌شود و با وجود نواقص فيلمنامه در بسط موضوع انتقادي فيلم، اسلحه جارموش مي‌تواند دروغ‌پردازي رسانه و دستپاچگي سرنوشت‌ساز دستگاه‌هاي حكومتي در مواجهه با شيوع يك اپيدمي خطرناك را هدف قرار دهد. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون