• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4713 -
  • ۱۳۹۹ يکشنبه ۱۹ مرداد

شجاعت؛ روزنامه‌نگار در بند روزنامه‌نگار بيرون بند

كيوان كثيريان

در زمانه‌اي كه دارند پيكر نيمه جان روزنامه‌نگاري را تشييع مي‌كنند، شايد حرف زدن از جسارت و شجاعت كمي عجيب به نظر برسد. اصولا در دوراني كه فضاي بي‌دروپيكر مجازي، جولانگاه انواع خبرهاي ريز و درشت و راست و دروغ شده و در دوراني كه هر كسي اراده كند، مي‌تواند يك رسانه مجازي داشته باشد و اينستاگرام مچ رسانه‌هاي رسمي را خوابانده، سخت مي‌شود با تعاريف مالوف، روزنامه‌نگار ماند.
در زماني نه چندان دور روزنامه‌نگاري كمي سروسامان داشت، مردم روزنامه مي‌خواندند و مطبوعات تاثيرگذار بودند، تفاوت ميان رسانه‌ها را ميزان جسارت آنها و عبور از خطوط ظاهرا قرمز تعيين مي‌كرد. طبيعتا جسارت و شجاعت به ميزان دسترسي به اطلاعات، شناخت خطوط قرمز و همچنين قوه تحليل بي‌ربط نبود. 
خطوط قرمز، همواره به عنوان نكته كليدي اين مبحث محل تامل است. شناخت دقيق خطوط قرمز نوشته و نانوشته كه گاه بسيار خطرناك و دردسرساز مي‌شوند، يكي از عوامل موثر در ميزان جسارت روزنامه‌نگار است. يقينا سانسور و تعريف خط قرمزهاي تنگ و تاريك از مهم‌ترين - و بلكه مهم‌ترين- عوامل لطمه به مجموعه روزنامه‌نگاري امروز ايران و عامل مهم نابودي آن است. چه بسيار روزنامه‌نگاران شجاعي كه خطوط قرمزها را برنتافتند و با گذشتن از آنها به دردسر افتادند، اما اين به بازتر شدن فضاي رسانه‌اي- البته در مقاطعي- منجر شد. 
اما اگر با واقع‌گرايي بيشتري به ماجرا نگاه كنيم، بايد بگويم؛ روزنامه‌نگار باهوش مي‌داند، لحن و زاويه ديدش به رويدادها را چطور تنظيم كند و تا كجاي ماجرا پيش برود كه هم در بيان و افشاي حقايق جسور و صادق باشد و هم براي خودش و رسانه‌اش دردسر نسازد و هزينه غيرلازم نتراشد.
يك روزنامه‌نگار شجاع، وجودش در رسانه همواره مفيدتر از حضورش در جايي مثل زندان است.
اينها را كه مي‌گويم قطعا و يقينا تاييد سانسور نيست كه واقع‌گرايي در شرايط موجود است؛ شايد به دلايل اينچنيني رسانه‌ها دارند از نويسندگان شجاع و باسواد خالي مي‌شوند، شايد به همين دلايل است كه بسياري از روزنامه‌نگاران شجاع و حرفه‌اي شغل‌شان را تغيير داده‌اند و شايد به‌ دليل همين هزينه‌تراشي‌هاست كه روزنامه‌نگاري ما هم اينك به اين روز افتاده است.
جسارت و شجاعت بالطبع با اقدام انتحاري تفاوت دارد. در تعاريف، شجاعت توام با عقل و دانايي است و وابسته به آن. با تهور تفاوت‌هايي دارد. شجاعت، حركت بر مدار عقل است. نترسيدن با تكيه بر عقل و صبر و تعادل. بدون بي‌گدار به آب زدن، بدون اقدامات احساسي و با تسلط بر خود، بر دانسته‌هاي خود و بر شرايط موجود. 
به گمانم روزنامه‌نگار شجاع و تحليلگر، صبور است ولي به وقتش فرصت‌ها را شكار مي‌كند و به وقتش هم دست به اقدامات مخاطره‌آميز مي‌زند.
شجاعت مفرط كه از عقل، فارغ است و دست زدن به كار خطير به همراه اجتناب از عقل، آدم را به مهلكه‌هايي مي‌اندازد كه ضررهايش بيش از منافع است. همين مهلكه‌ها اتفاقا باعث ايجاد و گسترش ترس عمومي در فضاي رسانه مي‌شود و همين هزينه‌ها، خودسانسوري، عافيت‌طلبي و محافظه‌كاري ميان روزنامه‌نگاران را موجب مي‌شود كه قريب به اتفاق اين محافظه‌كاري‌ها البته غيرضروري است. حالا ديگر روزنامه‌نگار ما حتي جاهايي كه مي‌تواند اثر بگذارد و به خط قرمزها هم ربطي ندارد و دردسر چنداني هم ندارد، وارد نمي‌شود، هيچ ريسكي نمي‌كند و قيد شجاعت را زده و عافيت‌طلبي را انتخاب كرده است. 
طبيعتا در شرايطي كه علاوه بر سانسور، خودسانسوري نيز بر روزنامه‌نگاري حاكم مي‌شود، بايد همه ‌چيز را از دست رفته دانست؛ اتفاقي كه حالا در روزنامه‌نگاري ما افتاده، همين است.
روزنامه‌نگار و كارشناس رسانه

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون