• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4714 -
  • ۱۳۹۹ دوشنبه ۲۰ مرداد

به بهانه لغو چهارمين دوره اهداي نشان زنده‌ياد داود رشيدي

من به تئاتر روي صحنه مشكوكم

بابك احمدي

احترام برومند، در خبري كه روز گذشته روي خروجي خبرگزاري مهر قرار گرفت از تصميم خود مبني بر لغو جشن «اهداي نشان داود رشيدي» صحبت كرد. همسر آقاي رشيدي كه طي سال‌هاي اخير با همراهي جمعي از آشنايان و هنرمندان تئاتر همواره نسبت به برپايي با كيفيت و در خور شأن مراسم اهداي اين نشان اهتمام داشته، «همدردي با مردم آسيب‌ديده طي يك سال اخير» را دليل لغو چهارمين دوره مراسم اهداي نشان ذكر مي‌كند. اين خبر در حالي منتشر شد كه مراسم اهداي نشان «داود رشيدي» طي ۳ دوره گذشته هر سال مصادف با روز ۵ شهريور ماه، همزمان با سالگرد درگذشت اين چهره مطرح تئاتر و سينماي ايران برگزار مي‌شد. «ما هر سال بعد از تعطيلات نوروز برنامه‌ريزي براي برگزاري مراسم اهداي نشان را شروع مي‌كرديم ولي امسال بعد از تعطيلات نوروزي سال ۹۹ و به دليل شرايط و وضعيت جامعه و شيوع ويروس كرونا، گرفتار شك و ترديد در برنامه‌ريزي بوديم. با توجه به شرايط خاصي كه در ايران وجود دارد و همه درگير ويروس كرونا هستند، مراسم را به شيوه سه دوره گذشته خود برگزار نمي‌كنيم.»اين مجري قديمي و بازيگر سينما در ادامه كسب و كارهاي آسيب‌ديده در نتيجه شيوع ويروس را فراموش نكرده و مي‌گويد: «تصميم گرفتم به احترام تمام مردمي كه طي يك سال اخير آسيب و صدمه ديده‌اند و همدردي با مردمي كه در شرايط سپري شده، عزيزان خود را از دست داده‌اند، چهارمين دوره مراسم اهداي نشان «داود رشيدي» را در سال جاري برگزار نكنيم. روز ۵ شهريور از طريق فضاي مجازي ياد و خاطره داود رشيدي را زنده نگه مي‌داريم و در خدمت هنرمندان و مردم عزيز هنردوست خواهيم بود.» تصميمي پسنديده كه با اصول انساني و اخلاقي به يادگار مانده از زنده‌ياد رشيدي نيز همپوشاني دارد.پس از خواندن خبر، بلافاصله ياد صحبت‌هاي فرهاد مهندس‌پور در مراسم نخستين سالگرد افتادم كه گفت: «اغلب معلم‌هاي تئاتر تنها اصول بازيگري و كارگرداني را ياد نمي‌دهند بلكه زندگي كردن را هم به شاگردان خود ياد مي‌دهند.» مهندس‌پور كه حالا خودش به يكي از چهره‌هاي موثر تدريس تئاتر در فضاي آكادميك ما بدل شده در مراسم موردنظر به دوران نوجواني‌ خودش اشاره كرد كه همواره مسير فعاليت‌هاي زنده‌ياد رشيدي را زيرنظر مي‌گرفته و در همان جلسه هم جمله مهمي به زبان آورد: «تئاتر خودش به خودي خود مهم است.» جمله‌اي كه موجب مي‌شود به‌واسطه‌اش و البته تصميم احترام برومند گرامي به بعضي گروه‌ها و فعالان تئاتري يادآور شوم دامن زدن به اين تصور در فضاي عمومي كه «اگر در شرايط كنوني تئاتر اجرا نكنيم خودمان بر بي‌اهميت بودنش صحه گذاشته‌ايم» هيچ پايه و مبناي منطقي ندارد. همين چندي پيش كشور ژاپن اعلام كرد با درنظر گرفتن وضعيت حاكم بر جهان، از برگزاري مراسم المپيك چشم‌پوشي مي‌كند. يعني مراسمي با قدمت و اهميت در حد بازي‌هاي المپيك امسال برگزار نمي‌شود؛ پس اين مراسم يا به راستي مناسك ورزشي كه بي‌تعارف يك دستاورد بي‌بديل تمدن بشري است حالا ديگر از درجه اهميت ساقط شده؟ يعني سال آينده يا حتي دو سال بعد ديگر هيچ ورزشكاري براي شركت در مسابقات المپيك سرودست نمي‌شكند؟ به نظرم گروه‌ها و افرادي كه معتقدند با چشم‌پوشي از اجراي تئاتر و بها دادن به سلامت تماشاگر و عوامل پشت صحنه و روي صحنه، گامي در جهت كاهش اعتبار هنر تئاتر برداشته مي‌شود لازم است اندكي در جهان‌بيني‌شان نسبت به اين هنر تجديدنظر كنند. حالا ديگر تصور مي‌كنم در نظر اين‌ دست افراد تئاتر نيست كه براي مردم ‌آمده، بلكه مردم براي تئاتر متولد شده‌اند و بايد در هر شرايطي نمايش ببينند! درحالي كه ابدا چنين نيست. اتفاقا اين رسم ريشه در مسلك كاسبان بازار دارد. قول مشهوري است كه مي‌گويند اگر مشتري آمد و با در بسته مغازه مواجه شد، مي‌رود و ديگر به سختي بازمي‌گردد. روحيه‌ و تفكر كاسب‌كارانه است كه مي‌گويد چراغ مغازه -اينجا بخوانيد سالن تئاتر- بايد هرطور شده روشن بماند. 

اجراهاي روي صحنه را مرور كنيم؛ يا با كارگرداناني مواجه هستيم كه به دليل تجربه اندك از موكول كردن زمان اجرا به تاريخ ديگر و از دست دادن نوبت واهمه دارند، يا در نگرش نسبت به تئاتر دچار مشكلند. شايد بعضي بگويند اختيار با تماشاگر است، مي‌تواند دست به خطر نزند، بليت نخرد و تئاتر نبيند؛ درست. اما در سوي ديگر، مگر غير از اين است كه وقتي كارگردان يك گروه چندين نفره را به تمرين و اجرا فرامي‌خواند مسووليت سنگيني برعهده مي‌گيرد؟ آن‌هم در حد مسووليت بازي با سلامت انسان‌. در اين شرايط من به هدف نمايش روي صحنه شك مي‌كنم. وقتي سلامت و جان انسان براي آن تئاتر اهميت ندارد، وجود و هستي آن تئاتر هم براي من مخاطب بي‌اهميت است. ماجرا وقتي شكل گروتسك به خود مي‌گيرد كه مي‌بينيم در اكثر كشورهاي صاحب تئاتر، سالن‌هاي تئاتر (جز مكان‌هاي روباز) همچنان تعطيلند. بار ديگر اين پيشنهاد چندباره ماه‌هاي اخيرم را تكرار مي‌كنم؛ زمان آن نرسيده كه كمي به شيوه عمل هنرمندان قديمي‌تر توجه كنيم؟ به اينكه چطور براي سرنوشت جامعه اهميت قائل بودند؟ آيا وقت بازنگري نيست؟ 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون