• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4715 -
  • ۱۳۹۹ سه شنبه ۲۱ مرداد

درباره برانكو؛ مردي كه بايرن را به يكي از قدرت‌هاي اروپا تبديل كرد

داستان غم‌انگيز ديكتاتوري مهربان، نابغه و الكلي

ميشاييل يوخين| ترجمه: علي ولي‌اللهي

برانكو زبچ استحقاق اين را دارد كه به عنوان يكي از بزرگ‌ترين مربيان دوران خود به ياد آورده شود اما هنوز نام او تا حد زيادي ناشناخته باقي مانده است. نبوغ تاكتيكي او خارق‌العاده بود. او داستان بي‌نظير اما غم‌انگيزي دارد. زبچ در سال ۱۹۶۹ بايرن را فاتح بوندس‌ليگا كرد و ۱۰ سال بعد موفق شد همين كار را با هامبورگ انجام دهد. اين كاري به مراتب عجيب‌تر بود. 

او به ‌طور قابل‌توجهي روي ستاره‌هاي حرفه‌اي دنياي فوتبال تاثير گذاشته است. پل بريتنر يكي از تنها 4 بازيكني كه در دو فينال جام جهاني گلزني كرده است او را به عنوان بهترين مربي كه با او كار كرده ،توصيف مي‌كند. 
زبچ شخصيتي سخت و پيچيده داشت و از خود به عنوان يك ديكتاتور ياد مي‌كرد. اما در عين حال براي كنار آمدن با مشكلات خودش تلاش مي‌كرد. او به دليل خوابيدن روي نيمكت در طول مسابقات مورد تمسخر قرار مي‌گرفت و در كنفرانس‌هاي خبري مست به نظر مي‌رسيد. او اغلب اظهارات عجيب و غريبي بر زبان مي‌آورد. 
سهم او در تبديل بايرن به عنوان يكي از قدرت‌هاي اصلي در فوتبال اروپا قابل چشم‌پوشي نيست.  اما فعاليت حرفه‌اي‌اش و در واقع تمام زندگي او به خاطر اعتياد نااميدكننده‌اش به الكل خيلي زود به پايان رسيد. كساني كه زبچ را 
به خاطر مي‌آورند، جنبه‌هاي مثبت او را گرامي مي‌دارند و به گذشته نگاه مي‌كنند. به عنوان مثال دروازه‌بان افسانه‌اي بايرن سپ ماير به بي‌بي‌سي اسپرت مي‌گويد:«هنگامي كه بايرن در سال ۱۹۶۹ ليگ و جام حذفي را برد و اصطلاحا دبل كرد به نوعي شروع تاريخ باشگاه رقم خورد. نقش زبچ در اين امر بسيار گسترده بود. او پايه و اساس را گذاشت و نقش مهمي در تبديل شدن بايرن به يك باشگاه بزرگ ايفا كرد. او بهترين تاكتيسين بود.»
پيروزي مضاعف بايرن در سال‌هاي ۱۹۶۸ و ۱۹۶۹ ويژه و غيرمنتظره بود. در آن زمان بايرن باشگاه بزرگي به حساب نمي‌آمد. آنها از اولين قهرماني ليگ‌شان در سال ۱۹۳۲ براي قهرماني در ليگ آلمان به ‌طور جدي رقابت نكرده بودند. اما بعد از آنكه رييس باشگاه ويلهلم نودكر در تابستان ۱۹۶۸ يك كروات جوان را به عنوان مربي تيم منصوب كرد همه‌ چيز به سرعت تغيير يافت.
وقتي او ۳۹ سال داشت توسط هم‌بازي‌اش زلاتكو كايكوفسكي به بايرن توصيه شد. اين زوج در دهه ۱۹۵۰ بازيكنان اصلي تيم ملي يوگسلاوي بودند. كايكوفسكي به قدرت رهبري برانكو احترام مي‌گذاشت. زبچ كاپيتان يوگسلاوي در جام جهاني ۱۹۵۸ بود. نودكر معتقد بود براي تبديل شدن بايرن به تيمي برنده شخصيتي قدرتمند روي نيمكت تيم لازم است اما حتي خودش هم از قاطعيت زبچ متحير بود. 
تغييرات خيلي سريع اتفاق مي‌افتاد. زبچ يك شيوه عبور از دوران بحران را اجرا كرد كه توسط ريموند هينكو روزنامه‌نگار كيكر به عنوان«تيكي‌تاكا» توصيف شد. او بهترين موقعيت را براي بك چپ تيم هانس جورج شوارزبك به وجود آورد تا اين بازيكن تبديل به يكي از بهترين مدافعان جهان شود. در حالي كه فرانس بكن‌بائر در كنار او به بلوغ مي‌رسيد.
دفاع براي زبچ مهم‌تر از حمله بود. بايرن تحت هدايت او در محوطه‌هايي كه پيش از اين هم بازي مي‌كرد محتاط شد. او همچنين بهترين كمك را به گرد مولر در محوطه جريمه حريفان كرد. مهاجمي كه به عنوان يك ماشين گلزني شكوفا شد و در ۳۰ بازي بوندس‌ليگا در طول فصل
 69-۱۹۶۸ موفق به زدن ۳۰ گل شد. تركيبي كه زبچ ساخته بود با يك فاصله بسيار مقتدرانه عنوان قهرماني را كسب كرد. آنها با تيم دوم كه آخن بود ۸ امتياز فاصله داشتند. هينكو مي‌گويد: «اين يك سورپرايز واقعي بود. با استفاده از تنها
 ۱۳ بازيكن در طول كل فصل يك قهرماني باورنكردني حاصل شد.» تيم بايرن با كسب دوگانه ليگ و جام حذفي در سال ۶۹ موفق شد، دومين عنوان خودش را در تاريخ فوتبال آلمان به دست آورد. آنها يك ‌بار در سال ۱۹۳۲ اين عنوان را به دست آورده بودند. 
تناسب اندام براي مربي يوگسلاو بسيار مهم بود. جلسات تمريني زبچ بسيار دشوار بود. هينكو مي‌افزايد: «او بازيكنانش را مجبور مي‌كرد در فعاليت‌هاي بدني بسيار وسيع و طولاني شركت كنند. حتي آنها را در برف شديد به تمرين 
وا مي‌داشت. تمريناتش آن‌قدر خسته‌كننده بود كه بازيكنان غش مي‌كردند. برانكو شخصيتي بسيار سفت و سخت بود؛ يك شخصيت اقتدارگراي مطلق. اما او همزمان مي‌توانست در گفت‌وگوها بسيار حساس و مهربان باشد. او مردي درونگرا با لبخندي ضعيف و حس شوخ‌طبعي بود. او همچنين عاشق الكل بود. شراب آبجو، شراب زردآلو ودكا رم و...».
بسياري از مربيان در آن سال‌ها عاشق نوشيدن الكل بودند و به همين دليل شدت مشكل زبچ خيلي مشخص نبود. در عوض لذت بردن از آن كار آسان‌تري به نظر مي‌رسيد. اطرافيان برانكو پشت سرش او را «فرنت برانكو» صدا مي‌كردند. اين نام از برند مشروب ايتاليايي «فرنت برانكا» آمده بود. با اين حال زبچ از ديابت رنج مي‌برد و پس از انجام عمل جراحي لوزالمعده بسيار سختي كه در سال ۱۹۷۰ داشت، دكترها به او گفتند هرگز نبايد الكل مصرف كند. اعتياد او مخرب بود. با اين حال بيماري شديدش به اندازه كافي مورد توجه قرار نگرفت. 
بريتنر كه بعدها در تيم اينتراخت برانشوايگ در سال ۱۹۷۷ زير نظر زبچ بازي كرده بود به ياد مي‌آورد:«ما به او احترام مي‌گذاشتيم. چه مست بود چه شرايط نرمال داشت.» او مي‌گويد:«من خيلي خوش شانس بودم كه با چند مربي بزرگ ازجمله ميليان ميليانيچ و اودو لاتك كار كرده‌ام اما زبچ بهترين مربي بود. ديگران نظير بكن باوئر و مولر هم همين را مي‌گويند. برانكو سخت‌گير بود اما منصفانه و درست رفتار مي‌كرد. او بين ستاره‌هاي بزرگ تيم و بازيكنان جوان تمايزي قائل نمي‌شد. او ديكتاتور بود اما يك ديكتاتور خوب.» او در ادامه مي‌افزايد:«او غيرقابل پيش‌بيني بود. در بعضي مواقع مي‌گفت، دو جلسه تمريني برگزار مي‌شود اما به يك باره اعلام مي‌كرد آنها لغو شده و ما مي‌نشستيم و با هم قهوه مي‌نوشيديم. برانكو متفاوت بود. هيچ‌كس مانند او نبود و من عاشق آدم‌هايي هستم كه با ديگران متفاوت هستند. مشكلات او براي همه شناخته شده بود و آنها هنگامي كه برانكو در بايرن بود دوباره بازگشتند. با اين حال اين وظيفه ما نبود كه تلاش كنيم و به او كمك كنيم.»
با وجود همه اين مشكلات دلايل اخراج او از بايرن در مارس ۱۹۷۰ چيز ديگري بود. سبك اقتدارگراي او براي باشگاه قابل‌قبول نبود. او اصرار داشت همه تصميمات را خودش بگيرد و اين زندگي را براي رييس باشگاه و مربي تيم روبرت شوان دشوار مي‌كرد. چنين رفتاري البته تا زماني كه بايرن در صدر جدول قرار داشت، تحمل مي‌شد. اما سران باشگاه فصل بعد از عدم تكرار قهرماني بايرن به عنوان دستاويزي براي راحت شدن از شر زبچ استفاده كردند. بوروسيا مونشن گلادباخ توانست فصل بعد با درخشش نابغه‌اي 
به نام گونتر نتزر قهرماني را به دست آورد. مردي كه هميشه از زبچ بسيار قدرداني مي‌كرد گرچه هيچ‌گاه زيرنظر او بازي نكرده بود. 
8 سال بعد نتزر به عنوان يك مدير ورزشي موفق به هامبورگ پيوست. مهم‌ترين تصميم او انتصاب زبچ به عنوان سرمربي تيم در تابستان سال ۱۹۷۸ بود. زماني كه باشگاه در بحراني عميق غوطه‌ور بود. هامبورگ فصل قبل را با ايستادن در رتبه دهم به پايان رسانده بود. تيم بي‌نظم به نظر مي‌رسيد و كوين كيگان كه يك سال قبل از ليورپول خريداري شده بود در آستانه جدايي از باشگاه قرار داشت. زبچ قبل از پيوستن به برانشوايگ در سال ۱۹۷۴مدتي را بدون دستاور خاصي در اشتوتگارت و هايدوك اسپليت گذرانده بود. 
اما درست مثل زمان حضور در بايرن تاثير او در هامبورگ خيلي فوري بود. تيم منطقه شمالي آلمان موفق شد نخستين قهرماني‌اش را در بوندس‌ليگا به شكل باور نكردني به دست آورد. كيگان ۱۷ گل به ثمر رساند و در سال‌هاي ۷۸ و ۷۹ موفق به كسب توپ طلا شد. فليكس ماگات هافبك آن تيم كه در متن موفقيت‌ها قرار داشت به ياد مي‌آورد:«هيچ‌كس نمي‌دانست ما كجا مي‌رويم. برخي حتي مي‌ترسيدند وضعيت خيلي سخت شود. حتي خوش‌بين‌ترين هوداران هم جرات فكر كردن به روياي بردن جام قهرماني را نداشتند. زبچ دليل اصلي موفقيت ما بود. پيروزي تنها اولويت ما بود و او به ما ياد مي‌داد كه چگونه بايد اين كار را انجام دهيم. او بسيار باهوش بود. او يك تيم متوسط را به يكي از بهترين تيم‌هاي اروپا تبديل كرد.»
همان‌طور كه گفته شد، جلسات تمريني زبچ بسيار سخت بود. جيمي هارتويگ همبازي ماگات در خط مياني هامبورگ مي‌گويد:«زمين تمرين ما در اوچشنزول اندازه 4 تا زمين فوتبال بود. زبچ ما را مجبور مي‌كرد ۶۰ دور، دور اين زمين بدويم آن هم در دماي ۳۵ درجه سانتي‌گراد. اما ما مي‌دانستيم كه تناسب اندام به بهبود بازي ما كمك مي‌كند و يكي از صادق‌ترين مرداني بود كه در زندگي‌ام ديدم. حتي وقتي حالت تهاجمي داشت. او نقش پدر را براي من داشت و مي‌دانست چطور بايد به حرف ما گوش بدهد. برانكو قهرمان ما در مسير كسب جام بود.»
زبچ در دومين فصل حضورش در هامبورگ اين تيم را تا فينال جام باشگاه‌هاي اروپا بالا برد. در رقابتي كه به ميزباني مادريد برگزار شد، قهرمان آلمان در مقابل ناتينگهام فارست قهرمان فوتبال انگلستان با نتيجه يك بر صفر شكست خورد. تيم برايان كلاف در آن بازي خيلي زود به گل رسيد و شاگردان زبچ هرچه زدند به در بسته خورد. 
روزنامه ايتاليايي گاتزا دلو اسپرت با نگاهي به مسابقه فينال مدعي شد«ناتينگهام فارست نشان داد چگونه تيم‌هاي انگليسي مي‌توانند سبك كاتاناچيو را پياده‌سازي كنند.»
ماگات مي‌گويد:«شكي نيست كه زبچ و كلاف تاثيرگذارترين مربيان زمان خود بودند. مي‌توان آنها را به عنوان دو شخصيت قدرتمند كه ايده‌هاي خاص خود را داشتند و از اصول پيروي مي‌كردند، دانست. براي آنها مهم نبود چه اتفاقي مي‌افتد. آنها حتي از نظرات خود مقابل روساي باشگاه هم دفاع مي‌كردند.»
در حالي كه كلاف جام قهرماني اروپا را بالاي سر برد بزرگ‌ترين موفقيت زبچ همچنان برتري حيرت‌انگيز ۵‌ بر يك تيمش مقابل رئال‌مادريد در بازي برگشت مرحله نيمه‌نهايي رقابت‌هاي آن سال بود. يك واقعه حتي مهم‌تر نيز درست 4 روز پيش رقم خورده بود. وقتي هامبورگ در بوندس‌ليگا مقابل دورتموند حاضر شد. 
هنگامي كه اتوبوس تيم به مقصد وستفالن استاديوم عزيمت كرد، زبچ در هيچ كجا ديده نمي‌شد زيرا او مست بود و از اتوبوس جا مانده بود. وقتي بيدار شد، تصميم گرفت به سمت دورتموند رانندگي كند اما ماشينش توسط پليس متوقف شد. در خون او الكل سطح ۳.۲۵ كشف شد. مردم معمولي وقتي به چنين سطحي از الكل در خون مي‌رسند ناكار مي‌شوند.
ماشينش متوقف شد. اما زبچ تاكسي گرفت و به‌موقع خودش را به استاديوم رساند و اجازه پيدا كرد روي نيمكت تيمش بنشيند. اما اين يك اشتباه بزرگ بود. تصاوير او روي نيمكت در حالي كه خوابش برده دردسرهاي زيادي برايش به وجود آورد. 
باشگاه تا آن زمان اعتياد سرمربي‌اش به الكل را از عموم پنهان كرده بود اما وقتي تصاوير منتشر شد، كاري نمي‌شد كرد. پيروزي برابر رئال‌مادريد تنها چند روز بعد از آن شرايط خيره‌كننده بود. با اين حال ستاره درخشان كروات با همان سرعتي كه اوج گرفته بود، سقوط كرد. 
هامبورگ فصل را دست خالي به اتمام رساند درحالي كه با دو امتياز اختلاف نسبت به بايرن دوم شده بود. اوضاع رو به وخامت گذاشت. در ماه جولاي زبچ با حالت مستي سر تمرينات حاضر شد. باشگاه رسما اظهار كرد يك حادثه ديگر با ماهيت مشابه ادامه همكاري را غيرممكن خواهد كرد. چنين اتفاقي در دسامبر ۱۹۸۰ رخ داد. هنگامي كه زبچ در كنفرانس خبري بعد از پيروزي مقابل مونيخ ۱۸۶۰ دوباره مست ظاهر شد. او نتزر را كنار زد و راه خود را به سمت صندلي پيدا كرد. هامبورگ قرارداد خود را فسخ كرد و مدير ورزشي نيز كنار گذاشته شد. 
نتزر بعدها گفت:«من قبل از امضاي قرارداد با زبچ از اعتياد او به الكل اطلاع داشتم اما نمي‌دانستم اعتيادش دقيقا در چه حدي است. داستان برانكو در فوتبال بيش از هر چيز ديگري مرا تحت تاثير قرار داد. او يك مرد باشكوه و پرجذبه بود. اما آن‌قدر صدمه ديده بود كه نمي‌توانستم به او كمك كنم.»
افراد نزديك به زبچ شاهد نااميدي او بودند كه زندگي او را از هم پاشيد. استعدادهاي او گسترده بود. او شطرنج‌بازي درخشان بود كه مطالعات عميقي در رياضيات و فيزيك داشت. او مي‌توانست بر فوتباليست‌ها پيروز شود اما نتوانست الكل را مغلوب كند. 
زبچ بدون مبارزه تسليم نشد. در تابستان ۱۹۸۱ به دورتموند پيوست و آنها را به تيمي منظم و سازمان‌يافته تبديل كرد. او تيمي متوسط را به جايگاه ششم رساند و به جام يوفا هدايت كرد. هواداران عاشق او شدند اما باشگاه تصميم گرفت، قرارداد يك‌ساله او را تمديد نكند. ادامه مشكلات مربي تيم در خارج از زمين بسيار جدي بود به‌ طوري كه نمي‌شد ناديده گرفته شوند. 
زبچ در اكتبر ۱۹۸۳آخرين باشگاه آلماني دوران حرفه‌اي‌اش اينتراخت فرانكفورت را ترك كرد. او بعد از شكست مقابل هرتابرلين نتوانست روي صندلي خود بماند. او روي نيمكت خوابش برده بود و باشگاه خيلي سريع دست به كار شد. به منظور جلوگيري ا‌ز آبروريزي زبچ را لاي يك فرش پيچيدند و قاچاقي از استاديوم خارج كردند تا خبرنگاران او را نبينند. هيچ‌كس متوجه نشد آن فرش كي به اتوبوس رسيد. اين يك خروج ناخوشايند و فاجعه‌بار در دوران فوتبال مردي بود كه نبوغش مي‌توانست او را به صدر جدول برساند. 
تاثير او حداقل تا آنجايي كه روي ماگات اثرگذار باشد، ادامه پيدا كرد. اين هافبك به خودي خود يك سرمربي سرسخت شد و توانست دو عنوان بوندس‌ليگا با بايرن و وولفسبورگ به دست آورد. مربي سابق فولام مي‌گويد:«زبچ مهم‌ترين فرد در حرفه من بود. او به‌طور قطع پايه و اساس كار من را به عنوان مربي تشكيل داد. او مي‌گويد: «مثل برانكو آرزو داشتم، تيم‌ها را از طريق سخت‌كوشي و فداكاري بزرگ كنم و هميشه شخصيت بازيكنان را بهبود ببخشم.»
متاسفانه زبچ هيچ‌وقت نتوانست شاهد قهرماني‌هاي شاگردش فليكس ماگات باشد. او در ۵۹ سالگي درگذشت. او توسط تنها دشمني كه از آن ترسيده بود از پا درآمد. 
منبع: بي‌بي‌سي اسپورت

 


زيچ در اكتبر ۱۹۸۳ آخرين باشگاه آلماني دوران حرفه‌اي‌اش اينتراخت فرانكفورت را ترك كرد. او بعد از شكست مقابل هرتابرلين نتوانست روي صندلي خود بماند. او روي نيمكت خوابش برده بود و باشگاه خيلي سريع دست به كار شد. به منظور جلوگيري ا‌ز آبروريزي زبچ را لاي يك فرش پيچيدند و قاچاقي از استاديوم خارج كردند تا خبرنگاران او را نبينند. هيچ‌كس متوجه نشد آن فرش كي به اتوبوس رسيد. اين يك خروج ناخوشايند و فاجعه‌بار در دوران فوتبال مردي بود كه نبوغش مي‌توانست او را به صدر جدول برساند. 

سهم زبچ در تبديل بايرن به عنوان يكي از قدرت‌هاي اصلي در فوتبال اروپا قابل چشم‌پوشي نيست. اما فعاليت حرفه‌اي‌اش و درواقع تمام زندگي او به خاطر اعتياد نااميدكننده‌اش به الكل خيلي زود به پايان رسيد. دروازه‌بان افسانه‌اي بايرن سپ ماير مي‌گويد:«هنگامي كه بايرن در سال ۱۹۶۹ ليگ و جام حذفي را برد و اصطلاحا دبل كرد به نوعي شروع تاريخ باشگاه رقم خورد. نقش زبچ در اين امر بسيار گسترده بود. او پايه و اساس را گذاشت و نقش مهمي در تبديل شدن بايرن به يك باشگاه بزرگ ايفا كرد. او بهترين تاكتيسين بود.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون