• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4720 -
  • ۱۳۹۹ دوشنبه ۲۷ مرداد

گفت‌وگو با زني كه مي‌خواهد پاي پياده دنيا را بگردد

«مدام به اين فكر مي‌كنم چه كاري از دستم براي مردم دنيا برمي‌آيد؟»

علي ولي‌اللهي

18 سال پيش و همزمان با آغاز حمله امريكا به عراق، يك ايراني تصميم گرفت با دوچرخه‌اش به اقصا‌نقاط دنيا سفر كند و پيام صلح را به جهانيان برساند. آن زمان آن دختر ايراني بسيار ناشناخته بود ولي امروز پوپه مهدوي‌نادر به چهره‌اي بين‌المللي تبديل شده است؛ كسي كه مدال قهرمان صلح را از مقر يونسكو در پاريس و چندين و چند تقديرنامه از شهردارهاي شهرهاي بزرگ دنيا نظير سان‌فرانسيسكوي امريكا و ايالت جاموو در كشور هند دريافت كرده است. پوپه مهدوي‌نادر اولين زن جهانگرد بين كشورهاي مسلمان به حساب مي‌آيد كه افتخارات زيادي را به دست آورده. او نخستين زن در جهان است كه با دوچرخه دور دنيا را سفر كرده است و حالا مي‌خواهد اولين زني باشد كه با پاي پياده اين كار را انجام مي‌دهد. اين بانوي ايراني قصد دارد مسيري به نام مسير صلح در جهان بسازد و همين بهانه‌اي شد تا با اين قهرمان ملي در روز تولدش به گفت‌وگو بنشينيم. پوپه مهدوي‌نادر بدون شك جزو آن دسته از آدم‌هايي است كه اصطلاحا به آنها «عمل‌گرا» گفته مي‌شود و معتقد است بايد به دل ماجرا زد؛ دختر نترسي كه با وجود همه مخاطرات از قبيل جنگ و ناامني و حتي پاندمي كرونا تصميم دارد پروژه‌اش را به سرانجام برساند. زني كه توسط مجله

Formidable women كه در ژوئن 2020 در امريكا منتشر شد به عنوان يكي از 9 نفري كه سرنوشت جهان را تغيير مي‌دهند معرفي شده است.

 

از جديدترين برنامه‌تان بگوييد.

جديدترين پروژه‌ام سفر به دور دنيا براي ترسيم اولين جاده صلح در جهان است. شعارم «به نام عشق، دوستي و صلح جهاني» است. اين سفر را با پاي پياده انجام خواهم داد و در آن قرار است اهدافي نظير «بنيانگذاري مسير و جاده صلح در جهان براي نخستين‌بار»، «ترويج عملي گفتمان صلح بين مردم جهان»، «مقابله با ايران‌هراسي»، «كمك به بهزيستي زندگي و تعليم و تربيت نسل آينده با ساختن مدرسه و... در نقاط محروم ايران و جهان توسط فروختن قدم‌هايي كه در راه صلح در جاده صلح بر‌مي‌دارم» و چيزهايي از اين قبيل را دنبال كنم. سفرم قرار است از مرز تركيه آغاز شود و بعد وارد اروپا شوم ولي اگر به خاطر شيوع كرونا مرزها بسته بود، فعلا در كشورهاي همسايه حركتم را ادامه مي‌دهم. در اين سفر سعي مي‌كنم با مردم ساير نقاط جهان گفت‌وگو كنم و مصاحبه با مطبوعات را در دستور كار قرار دهم. همچنين ملاقات‌هايي با مقامات برخي كشورها در برنامه‌ام هست.

از اولين پروژه‌تان 18 سال گذشته. در اين همه سال از اينكه چنين راهي را انتخاب كرده‌ايد پشيمان نشديد؟

نه اصلا. نه تنها پشيمان و دلسرد نيستم بلكه مشتاق‌تر هم شدم كه دوباره تصميم گرفتم در اين وضعيت راه بيفتم. فكر مي‌كنم شايد همه اتفاقات قبلي به گونه‌اي رقم خورد كه من به اينجا برسم و بخواهم سفر جديد را آغاز كنم.

كلا ايده اين حركت، جهانگردي با هدف ترويج صلح چطور در ذهن‌تان شكل گرفت؟

زماني كه 9 سالم بود وقتي با اين سوال مواجه شدم كه دوست داري چه كاره شوي، دو تا آرزو داشتم؛ يكي اينكه جهانگرد شوم. توي خواب و روياهايم مي‌ديدم كه روزي با يك كوله‌پشتي جهانگردي مي‌كنم. يكي ديگر هم اينكه وقتي بزرگ شدم خانه‌اي دو طبقه داشته باشم. طبقه بالا خودم باشم و طبقه پايين را تبديل به پرورشگاه كنم. از
17 سالگي خيلي جدي كوهنوردي را شروع كردم و همزمان با گروهي آشنا شدم، يك گروه خيريه غير‌دولتي به اسم رحمه‌ للعالمين كه بچه‌هاي يتيم را تحت پوشش قرار مي‌داد. من يك جوان 16 يا 17 ساله بودم كه مددكار اين موسسه شدم و اين زندگي مرا عوض كرد. تا 29 سالگي برنامه مرتب كوهنوردي داشتم، مثلا بعضي‌ وقت‌ها 3 روز مي‌رفتم قله توچال مي‌ماندم و پايين نمي‌آمدم. تا همان سن من با اينكه كشورمان بسيار وسيع است اكثر نقاط آن را با پاي پياده گشتم. سال‌ها مجله زمان گزارش سفرم را مي‌نوشت و عكسم روي جلد يكي از مجلات سال 79 رفت و آنها تيتر زدند: «دختري كه پياده سفر مي‌كند» با وجود اينها مسائل اجتماعي در زندگي من نقش پررنگ‌تري داشته است. در 29 سالگي يك روز با استادم دكتر شهريار روحاني كه موسس خيريه ما هم بودند صحبت كردم و گفتم دلم تاب نمي‌آورد و هرجا هم كه مي‌روم دلم هواي جهانگردي و سفر دور دنيا مي‌كند. ايشان به من گفتند كه خودت بايد تصميم بگيري ولي به اين فكر كن كه شايد اين كار يكي از آن كارهايي باشد كه سال‌ها بعد حسرتش را بخوري كه چرا تا وقتي جوان بودم انجام ندادم. من تصميم گرفتم جهانگردي را آغاز كنم. ماجراي صلح هم از جايي آغاز شد كه از 17 سالگي زندگي‌ام را گذاشتم در راه كمك به ديگران. بنابراين باعث شد كه شعار سفرم را هم به نام «عشق، دوستي و صلح جهاني» انتخاب كنم.

باتوجه به بافت جامعه و سنت‌هايي كه در كشورمان وجود دارد، فكر مي‌كنم اقدام شما به عنوان يك زن خالي از مساله هم نبود. درست است؟

من معتقدم كه آدم‌ها باتوجه به نقش‌ها و رسالت‌هايي كه در زندگي‌شان دارند، شرايط بيروني و ويژگي‌هاي شخصيتي‌شان فرق مي‌كند. يكي از بزرگ‌ترين جنگ‌ها يا بهتر بگويم تغييراتي كه تجربه كردم انتخاب شيوه زندگي غير عرفم نسبت به هم‌ سن‌وسال‌هاي خودم در 18 سالگي بود. آن زمان وقتي من ساعت دو يا سه نصف شب برمي‌گشتم خانه به اين دليل نبود كه با دوستانم يا اعضاي خانواده مهماني و گشت‌وگذار بودم. من از سر زدن به خانواده فلان بچه يتيم برمي‌گشتم. اين تغييري در زندگي من بود كه باعث شد ديد خانواده تغيير كند. غير از آن من در 17 سالگي انتخاب كردم كه مسلمان باشم. چند سال پيش يكي از روزنامه‌ها به نقل از من نوشت كه تا 17 سالگي ارمني بودم بعد مسلمان شدم در حالي كه من مثل همه شناسنامه‌ام مسلمان بود ولي در 17 سالگي خودم انتخاب كردم و اين انتخاب هم اطرافم را تحت‌تاثير قرار داد و اينكه از بچگي شجاعتم بيشتر از بقيه بود. همين كه در سنين نوجواني مي‌رفتم سه روز توي كوه مي‌ماندم هم روي خودم و هم روي اطرافيانم تاثير گذاشت. ولي در مورد سفر دور دنيا كه همزمان با جنگ امريكا و عراق بود بايد بگويم كه هنوز هيچ‌كسي اين كار را انجام نداده بود. من اولين خانم جهانگرد ايراني‌ام كه با دوچرخه اين كار را انجام دادم. همه آن زمان به من گفتند تو مي‌روي و پناهنده مي‌شوي. تو اصلا چه كاره‌اي بروي از صلح حرف بزني؟ هيچ‌كس به ذهنش نمي‌آمد كه يك آدم مي‌تواند اهداف ديگري داشته باشد. مي‌خواهم بگويم خيلي سخت بود. هم فشارهاي اجتماعي بود هم باورهايي كه مردم داشتند ولي بالاخره اين كار انجام شد.

كشور ما با برخي كشورهاي دنيا مشكلات بزرگي دارد. سايه جنگ و تحريم روي سر ايران و منطقه ديده مي‌شود. در چنين شرايطي سفير صلح بودن به چه معناست؟

از زماني كه در سال 82 با اين عنوان شروع كردم سفرم را، كشور ما و كشورهاي ديگر درگير مسائلي از اين قبيل بودند؛ هرچند الان شدت تنش‌ها بيشتر شده، منتها معتقدم كسي كه مي‌خواهد كار صلح انجام دهد، يكي از بهترين‌ كارهايش مي‌تواند ديپلماسي مردم با مردم باشد. اين بهترين و موثرترين كاري است كه مي‌توان انجام داد. حتي ممكن است من با يك سفر اين شكلي بتوانم خيلي موثرتر از ديپلماسي دولتي باشم،چون مردم را دارم معرفي مي‌كنم و باهم ارتباط مي‌دهم. در سفر قبلي‌ام خيلي‌ها با مردم ايران آشنا شدند و ديدشان تغيير كرد. در شرايط فعلي اميدوارم كه بتوانم يك موج عظيمي به راه بيندازم. باتوجه به اينكه الان فضاي مجازي هست و آن موقع نبود. تلاش دارم يك موج عظيم با خودم همراه كنم تا صداي صلح‌طلبي مردم ايران و مقابله با ايران‌هراسي را ان‌شا‌ءالله به راه بيندازم.

شما سياستمدار هستيد يا ورزشكار يا ماجراجو؟

اگر قرار به انتخاب يك عنوان باشد من فعال صلح و فعال اجتماعي هستم. از بچگي ورزش كردم و اصلا هم سياسي نيستم. سال 86 ياهو اعلام كرد اكانتش را مي‌خواهد براي ايران ببندد. من رفتم امريكا و در كنگره اين كشور (باتوجه به سفر قبلي‌ام مشكلي براي اين سفر نداشتم) يك هفته تلاش كردم تا اين مشكل حل شود. براي‌شان مهم بود يك نفر از ايران آمده و تلاش مي‌كند و اكانت ياهو بسته نشد. همان موقع دفتر حفاظت منافع با‌خبر شدند و خواستند در رزومه من بفرستند كه من گفتم اين كار را براي كشورم انجام دادم ولي به هر حال جزو سوابقم ثبت شد. يعني بيشتر كارهايم به اين شكل بوده.

اين روزها سفر كردن آن هم به شيوه‌هايي كه شما انجام مي‌دهيد مخاطرات زيادي دارد. ناامني در همه جاي جهان وجود دارد و در منطقه خاور ميانه بيشتر است. ممكن است ربوده شويد يا بازداشت‌تان كنند. از خطرات كار نمي‌ترسيد؟

تا به حال تجربه‌هاي اين شكلي نداشتم. ولي به هر حال هر آدمي كه بخواهد كاري انجام دهد، مي‌داند ريسك‌هايي وجود دارد و تلاش مي‌كند تا حد ممكن احتياط لازم را انجام دهد. ولي بالاخره هر چيزي ممكن است و من به اين آگاهي دارم. سعي‌ام بر اين است كه چارچوب مشخصي داشته باشم. مثلا براي سفر به دور دنيا چارچوبم به اين شكل بود كه حتما قبل از غروب آفتاب جاي خوابم مشخص شود. با هر كس هرجايي نروم. وارد بيراهه‌ها نشوم و اين شكلي بود كه توانستم سفرم را بدون مشكل انجام دهم و خدا را شكر بهترين آدم‌هاي جهان سراغم آمدند. الان هم اميدوارم صلح‌جوترين و صلح‌طلب‌ترين افراد جهان همراهم شوند و مخاطرات كمتر شود.

پشتيباني از شما انجام مي‌شود از طريق نهادهاي داخل ايران يا سفارتخانه‌ها؟ مثلا پيگيري كنند كه كجا هستيد يا وضعيت‌تان به چه صورت است يا اگر جواب نداديد حساس شوند؟

الان به خاطر رزومه‌اي كه دارم خدا را شكر اعتبارم را همه پذيرفته‌اند. با اين حال از اول آدم مستقلي بودم و همه جا اعلام مي‌كردم ايراني‌ام و كشورم برايم مهم است، چون من همه جاي دنيا مي‌توانم به راحتي بروم هم براي اقامت و هم درس. ترجيحم اين است در كشور خودم باشم و هر كاري از دستم بر مي‌آيد انجام دهم ولي هميشه پوپه مهدوي‌نادر آدمي بوده كه خودش تك و تنها بوده. به خاطر همين همراهي جاهاي متفاوت را قبول نمي‌كنم. ولي مثلا وزارت امور خارجه محبت مي‌كند و اگر سوالي داشته باشم راهنمايي مي‌كند يا در بخش خبررساني همراهي مي‌كند. حالا شايد دوستاني باشند كه خودشان بخواهند به شكل شخصي پيگيري كنند كه ببينند گم شدم يا نشدم ولي به صورت رسمي اين اتفاق نمي‌افتد و خودم هم چنين درخواستي ندارم.

اگر كسي بخواهد مثل شما جهانگرد شود و با دوچرخه يا پاي پياده سراسر دنيا را بگردد چه كار بايد بكند؟

توصيه من اين است كه همه آدم‌ها تا جايي كه ممكن است سفر بروند. به هر ميزاني كه مي‌توانند. بعد اينكه هر كس باتوجه به شخصيت خودش و راهي كه در زندگي انتخاب كرده، هدفي را مد‌نظر قرار دهد. يك برنامه‌ريزي كوتاه‌مدت داشته باشند و بعد شروع كنند. اگر بخواهند خيلي منتظر بمانند كه اين آماده شود يا آن مهيا شود، عمر مي‌گذرد و زمان مناسب از بين مي‌رود. تعلل نبايد كرد. يك‌سري آموزش هم مي‌خواهد كه من خودم در كارگاه‌هايم آموزش دادم يا در صفحه شخصي‌ام گذاشته‌ام كه چطور مي‌توان ارزان سفر كرد.

شما خيلي عمل‌گرايانه با جهانگردي برخورد مي‌كنيد. منتها ديد برخي افراد جامعه به اين صورت است كه مي‌گويند افرادي نظير شما يا خيلي پولدار هستند يا خوشي زده زير دل‌شان يا اصطلاحا بي‌غم هستند.

من از يك خانواده متوسط مي‌آيم اما جدا از اينكه خانواده‌ام پولدار باشند يا نه، من از 18 سالگي شروع كردم به كار و طراح آتليه بودم. بعد هم به خاطر طرح‌هايي كه انجام مي‌دادم و چون همان‌طوركه گفتم هميشه مستقل بودم، خودم خرجم را درآوردم. من مترجم زبان فرانسه هستم و اين زبان را درس مي‌دهم. فوق ليسانس روانشناسي دارم و سعي كردم خوب درس بخوانم و الگوي بچه‌هايي باشم كه مرا به عنوان خاله پذيرفته‌اند. سعي كردم زندگي‌ام را تغيير بدهم. اتفاقا بي‌غم نبودم و نيستم چون هيچ شبي نيست كه نگران آدم‌ها، مردم كشورم و همه جاي دنيا نباشم. به اين فكر مي‌كنم كه چه كار مي‌توانم براي‌شان انجام دهم تا مقداري زندگي‌شان راحت باشد. ببينيد برخي افراد سفر مي‌كنند براي ديدن جهان كه خيلي خيلي با ارزش است. خداوند هم در قرآن فرموده تا جايي كه مي‌توانيد سير آفاق داشته باشيد. بعضي‌ها يك قدم از اين جلوتر مي‌روند و براي يك هدف خاصي سفر مي‌روند تا شايد زندگي خودشان را بهتر كنند. برخي هم براي تغيير شرايط جهان سفر مي‌كنند. كاملا مخالف دوستاني هستم كه اين حرف‌ها را مي‌زنند.

ما در عصر فضاي مجازي زندگي مي‌كنيم و هر روز از گوشه و كنار اينستاگرام و توييتر يك شاخ مجازي پيدا مي‌شود كه اكثرشان هم چيزي در چنته ندارند. اما شخصي مثل شما با اين رزومه و اين همه فعاليت متاسفانه در اين فضا ناشناخته است. دليلش چيست؟

دو سال پيش فيلم مستند سفرم در فرهنگسراي ابن‌سينا اكران شد. بعد از اتمام فيلم كه در آن اتفاقات خيلي عجيب و غريبي نشان داده شد، يكي از آقايان گفت اگر نمره 10 به بيشترين ديده شدن در اينستاگرام اختصاص داده شود اشخاصي هستند كه اندازه يك هم كار نكردند اما به اندازه 10 ديده مي‌شوند. ولي شما از 10 بالاتر كار كرديد ولي صفحه شما اين را نشان نمي‌دهد. بخشي از اين برمي‌گردد به كوتاهي خودم. من از زماني كه اين فضا وارد ايران شد آن‌قدر درگير كارهاي مددكاري بودم كه خيلي دير وارد فضاي مجازي شدم و خوب كار نكردم. حالا بايد با تمام تلاش و زحمت كار چند سال عقب‌مانده را براي اين روزها انجام دهم، منتها متاسفانه چيزي كه مي‌گوييد درست است. اين روزها شاخ‌هاي مجازي با يك‌سري حركات خاص و فيك مطرح شده‌اند. اميدوارم با فعاليت‌هايي كه انجام مي‌دهم اين فضا را پر كنم.

تمرينات ورزشي روزانه شما به چه صورت است؟

من نمي‌خواهم آدم ورزشي شناخته شوم. البته اشكالي ندارد. من از بچگي مدام ورزش كردم ولي در هيچ تيم و كلوب و دسته‌اي نبودم. خيلي ورزش مي‌كنم. شش سال خصوصي فول‌كنتاكت با آقاي مهدي صفايي قهرمان جهان كار كردم. كوهنوردي حرفه‌اي كار كردم. توي سفر دور دنيام كمپ 14 روزه در اورست را داشتم. مقداري سواركاري و شنا كار كردم. انتخاب دوچرخه براي سفر دور دنيا هم به اين دليل بود كه نفس و قدرت پاي خوبي داشتم؛ وگرنه من دوچرخه‌سوار حرفه‌اي نيستم. تمرينات روزانه‌ام حالا كه قرار است به سراسر جهان با پاي پياده حركت كنم دوباره منظم شده است. من قرار است به سراسر كره زمين حتي قطب‌هاي شمال و جنوب با پاي پياده سفر كنم. دوست دارم يك جاده صلح در سراسر جهان ترسيم كنم.

تاريخ شروع سفرتان بالاخره مشخص شد؟

بله. در تاريخ 31 شهريور روز جهاني صلح سفرم آغاز مي‌شود. البته قرار بود زودتر شروع كنم ولي به خاطر كرونا مشكل ايجاد شد، چون كه جنگ و قحطي و تحريم به خاطر كرونا متوقف نشده، من هم متوقف نمي‌شوم. خيلي‌ها از سراسر جهان به من گفتند بگذار كرونا تمام شود و در سال 2021 كار را شروع كن ولي چون نه جنگ تمام شده نه تحريم به عنوان يك انسان تصميم گرفتم كار را شروع كنم تا به اهدافم برسم. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون