• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4750 -
  • ۱۳۹۹ چهارشنبه ۲ مهر

صبور باشيم و عادت نكنيم

علي وراميني

به صبر كوش تو ‌اي دل كه حق رها نكند/ چنين عزيز نگيني به دست اهرمني باشد
حافظ
در ادبيات كلاسيك يا بهتر بگوييم بخش مهمي از تاريخ انديشه ايران كه به ميانجي شعر بيان شده است، با موارد بسياري مواجه مي‌شويم كه دعوت به صبر مي‌كند، صبر را فضيلتي مي‌شناسد و انسان صبور را فرد صاحب فضيلتي معرفي مي‌كند. صبر هم مانند هر چيز ديگري تحت تاثير دنياي مدرن رنگ و شكل عوض و البته بديل‌‌هاي خود را پيدا كرده است. يكي از اين بديل‌ها «عادت» است. آن ‌چيزي كه در دنياي مدرن به‌ جاي صبر به‌ كار برده مي‌شود همين مفهوم عادت است. صبر با وجود اينكه مترادف با عادت به‌ نظر مي‌رسد تقريبا وضعيتي متضاد با عادت دارد. به ترمينولوژي بحث و تبار واژگان در اينجا كار ندارم، از دو وضعيت صحبت مي‌كنم و اينكه چرا يكي بر ديگري اولي است. فرض كنيد فردي براي بار اول به محفلي دعوت مي‌شود و همان لحظات ابتدايي حضورش متوجه شود كه محفل نه باب طبعش است و نه با ارزش‌هايش همخواني دارد. اگر آن فرد صبور باشد محفل را تحمل مي‌كند، به ساعات سختي كه مي‌رود، صبر مي‌كند و براي گذران آن لحظات نه همرنگ محفل مي‌شود و نه ارزش‌هايش را دگرگون مي‌كند. آدمي كه عادت مي‌كند اما ارزش‌هايش را در همان محفل مي‌دهد تا برود، مي‌خواهد به لحظه حال فكر و با كمترين هزينه اوضاع را سپري كند. رنگ محفل مي‌شود، عافيت‌طلبي در لحظه را به صبر معطوف به عمل درست در زمان درست را ترجيح مي‌دهد. عادت كردن يعني تن دادن به ابتذال اكنون با كمترين هزينه. ابتذال اكنون را با آنچه لذت حال در نظام فكري خيام ديده‌ايم، اشتباه نگيريم. خيام پيش‌شرط لذت حال را آگاهي مي‌داند، در انديشه خيام دترمنيسم حاكم بر جهان و مقدور شدن هر چيزي از قبل، او را به سمت درنگ در اين لحظات رو به نيستي مي‌كشاند. عادت كردن اما بي‌آگاهي از نسبت خود با هستي اتفاق مي‌افتد. پرسش اساسي اين است كه چرا در دنياي مدرن عادت كردن چنين پررنگ شد و صبر كردن مي‌رود كه به مفهومي باستاني تبديل شود؟ حقيقت اين است كه وضعيت كنوني، سوژه سر به‌راه مي‌خواهد نه سوژه صبور. صبر تمام مي‌شود، يعني بايد كه جايي تمام شود. صبر، تحمل و توقف موقت دارد، تا موقعيتي براي بهترين عمل به وجود بيايد، چراكه انسان صبور براي خود ايده‌آلي دارد و به هر وضع پستي براي هميشه تن نخواهد داد. طبيعي است كه در اين وضعيت رام‌كنندگاني هم ظهور كنند تا آدمي را براي عادت كردن تربيت كنند. هر روز با بي‌شمار محتواهايي مواجه مي‌شويم كه مي‌خواهند به نيمه پر ليوان بينديشيم. بي‌شمار دستورالعمل‌ها و مهارت‌ها به ما ياد مي‌دهند تا سريع‌تر و عميق‌تر عادت كنيم، چراكه عادت كردن استمرار هر وضعيت موجودي را ضمانت مي‌كند. عادت پيش از همه‌ چيز نيروي عصيانگري را كه ميل به تغيير دارد سركوب مي‌كند، راه‌حل‌هاي دم‌دستي و فست‌فودي براي حل لحظه اكنون مي‌دهد و البته سوژه‌اي بازتوليد مي‌كند كه هر لحظه به ‌دنبال راه‌حل‌هايي است كه استمرار تطابقش با لحظه اكنون را با حداقل هزينه تامين كند. عباراتي از اين دست كه «به هر وضعيتي عادت مي‌كنيم» در ميان ما آدميان خو گرفته به وضعيت اكنون، گويي مرهمي است براي پلشتي هر وضعيتي. نكته اينجاست كه كيفيت چند صباح زندگي ما را همين عادت كردن‌ها و نكردن‌ها مشخص مي‌كند. به ‌قول «جوزف فرانكل» آدمي موجودي است كه به اردوگاه آشوويتس هم عادت مي‌كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون