• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4755 -
  • ۱۳۹۹ سه شنبه ۸ مهر

درباره افكار و تخيلاتي كه دست از سر نويسنده برنمي‌دارد

چرا اين شخصيت‌هاي خيالي حرف مي‌زنند؟

ترجمه: ياسمين مشرف

تحقيقات جديد نشان مي‌دهد برخي نويسندگان حرفه‌اي چنان در آثار خود غرق مي‌شوند كه طبق ادعاي خودشان مي‌توانند، صداي شخصيت‌هايي كه خلق مي‌كنند را «بشنوند». نويسندگان مشهوري مانند «آليس واكر»، «ديويد نيكولز» و «انيد بلايتون» اظهار مي‌كنند كه شخصيت‌هاي خيالي خود را مي‌بينند، با آنها حرف مي‌زنند و به حرف‌هاي‌شان گوش مي‌دهند. حتي گاهي اين شخصيت‌هاي داستان و نمايش هستند كه طرح داستان را پيش مي‌برند، گفت‌وگوها را خلق مي‌كنند و «هر كاري كه خودشان بخواهند، انجام مي‌دهند.» در نظرسنجي جامعي كه براي بررسي اين پديده صورت گرفت، مشخص شد بسياري از نويسندگان ديگر نيز همين احساس را در مورد شخصيت‌هاي‌شان دارند. در اين نظرسنجي كه در سال 2014 و 2018 در جشنواره بين‌المللي كتاب ادينبورگ انجام شد از نويسندگان پرسيده‌اند با شخصيت‌هاي آثارشان چگونه ارتباط برقرار مي‌كنند. بيش از 60 درصد از 181 شركت كننده در اين نظرسنجي اظهار كردند، صداي شخصيت‌هايي كه خلق مي‌كنند را مي‌شنوند و بيش از 60 درصد آنها گفتند كه شخصيت‌هاي‌شان گاهي به ميل خودشان رفتار مي‌كنند. بعضي از نويسندگان حتي اظهار كردند كه مي‌توانند با شخصيت‌هاي‌شان وارد گفت‌وگو شوند و پاسخ آنها را نيز دريافت كنند.اغلب اين نويسندگان در عين حال كه به صراحت تمام اين تجربيات را تخيلي مي‌دانستند از صحبت‌ها و عملكرد شخصيت‌هاي‌شان ابراز تعجب مي‌كردند و حتي گاهي به شوخي‌هايي كه اين شخصيت‌ها با آنها كرده بودند، مي‌خنديدند. اين موضوع سوالاتي را در مورد پويايي اين شخصيت‌هاي خيالي و كنترل ما روي تخيل‌مان ايجاد مي‌كند زيرا نويسندگاني كه چنين تجربياتي را گزارش كرده‌اند، احساس مي‌كنند هميشه نمي‌توانند به ‌طور خودآگاه در مورد اتفاقاتي كه در داستان‌هاي‌شان مي‌افتد، تصميم بگيرند.

صدا، صداي كيست؟
تجربه شنيدن صداي شخصيت‌ها اغلب با اين ايده كه نويسندگان، به نوعي، افرادي خاص يا متفاوت هستند و تخيل‌شان «شفاف‌تر» يا «قوي‌تر» از ديگران است، توضيح داده مي‌شود. اما در مطالعه‌اي كه در اين زمينه انجام شد، تفاوت‌هاي بسيار بيشتري نسبت به آنچه در اين نوع ايده‌ها مدنظر بود، مورد توجه قرار گرفت. واقعيت اين است كه اقليت قابل توجهي از نويسندگان هم هستند كه تجربه‌اي از شنيدن صداي شخصيت‌هاي‌شان ندارند.اما مطالعاتي كه به تازگي در مورد پديده‌اي به نام «گفتار دروني» انجام شده ممكن است بتواند با روشي متفاوت به تبيين تجربياتي كه نويسندگان از شخصيت‌هاي داستان‌هاي‌شان دارند، كمك كند. گفتار دروني يك مونولوگ و/ يا ديالوگ است كه بسياري از ما وقتي بلند بلند فكر مي‌كنيم آن را تجربه كرده‌ايم. اما اين تجربه مي‌تواند از يك فرد به فرد ديگر متفاوت باشد. به عنوان مثال برخي افراد بيشتر اوقات از شنيدن گفتار دروني خود آگاه هستند و برخي ديگر اصلا متوجه آن نمي‌شوند. همچنين برخي افراد گفتار دروني خود را بيشتر به صورت يك مونولوگ و برخي ديگر آن را به صورت يك ديالوگ تجربه مي‌كنند. همين طور ممكن است افرادي صداي ديگران را هم در گفتار دروني خود داشته باشند به عنوان مثال صداي يكي از والدين‌شان را كه توصيه يا انتقادي را به آنها ارايه مي‌دهد.به همين شكل وقتي درحال فكر كردن به اينكه يك بحث يا مشاجره‌ مي‌توانست به شكل ديگري پيش برود، هستيم يا به نحوه واكنش يك فرد به خبرهايي كه قرار است به او بدهيم، فكر مي‌كنيم ممكن است تصور كنيم كه صداي افراد ديگري را نيز مي‌شنويم. بنابراين غيرمنطقي نيست كه ميزان كنترل آگاهانه‌ ما روي نسخه‌هاي خيالي افراد واقعي مورد بررسي قرار داده شود. اين احساس كه يك دوست يا عضو خانواده ممكن است اظهار عقيده خاصي در مورد يك موضوع داشته باشد معمولا چيزي نيست كه ما به شكل آگاهانه يا با استدلال خاصي به آن برسيم، بلكه چنين احساسي دست‌كم در مورد كساني كه آنها را خوب مي‌شناسيم معمولا به شكل غيرارادي و به صورت آني و شهودي ايجاد مي‌شود.
تقابل ميان دو نوع شخصيت خيالي
براساس چنين طرز فكري بسياري از ما واقعا «شخصيت‌ها»ي مستقل، فعال و پويايي در درون‌مان داريم كه صداي‌شان را مي‌شنويم. اين شخصيت‌ها هويت همان افرادي را دارند كه ما آنها را در دنياي واقعي مي‌شناسيم.در نظرسنجي‌اي كه انجام شد، برخي نويسندگان صريحا شنيدن صداي شخصيت‌هاي‌شان را با شنيدن صداي «ديگران» در گفتار دروني‌شان مقايسه كردند: مثل وقتي كه لباسي را در ويترين مغازه‌اي مي‌بينيد و در ذهن‌تان صداي مادرتان را مي‌شنويد كه مي‌گويد: «اين لباس، خوب تميز نمي‌شود.» شنيدن اين صدا غيرارادي است اما مزاحم شما نيست.بنابراين با توجه به آنچه گفته شد به نظر مي‌رسد، موضوع اصلي اين نيست كه نويسندگان چرا و چگونه حضور شخصيت‌هاي‌شان را به صورت مستقل در درون خودشان تجربه مي‌كنند بلكه شايد بهتر باشد، سوال به اين صورت مطرح شود كه چرا پويايي شخصيت‌هاي داستاني بسيار مشهودتر(و در نتيجه بسيار قابل توجه‌تر) است. يك توضيح ممكن شايد در نحوه ارتباطي كه بين تجربه اين شخصيت‌هاي پويا با ساير تجربيات واقعي و خيالي ما وجود دارد، نهفته باشد. يكي از تفاوت‌هايي كه بين اين دو نوع تجربه وجود دارد با سير تحول شخصيت‌ها در طول زمان ايجاد مي‌شود. در مراحل اوليه، نويسنده به شكل آگاهانه‌اي متوجه مي‌شود كه شخصيت‌ها چه كاري انجام مي‌دهند و چه چيزهايي مي‌گويند. اما با گذشتن از يك مرحله خاص، آشنايي بيشتر نويسنده با شخصيت‌ها نوعي احساس شهودي و بي‌واسطگي نسبت به آنچه  اين شخصيت‌ها انجام مي‌دهند يا مي‌گويند، ايجاد مي‌كند كه اغلب با تصورات ما از افراد واقعي مطابقت دارد. دكتر «جان فوكسل» استاد دانشگاه دورهام انگليس و محقق اصلي اين پروژه تحقيقاتي در اين باره مي‌گويد:«بسياري از ما چه آگاه باشيم و چه نباشيم، سعي مي‌كنيم آنچه ديگران مي‌خواهند در تعاملات روزمره بيان كنند و انجام دهند، پيش‌بيني كنيم. شايد اتفاقي كه براي برخي نويسندگان مي‌افتد اين باشد كه بعد از مدتي، شخصيت‌هاي خيالي آنها احساس استقلال مي‌كنند زيرا نويسندگان همان مدل‌هاي شخصيتي كه براي افراد واقعي در نظر دارند را  براي اين شخصيت‌ها نيز در نظر مي‌گيرند و اين مدل‌هاي شخصيتي، نوع مشابهي از پيش‌بيني‌ها را ايجاب مي‌كنند.»يك تفاوت‌ ديگر معمولا به تصورات ما از افراد واقعي مربوط مي‌شود: تضاد بين تصور ما از آنچه آنها انجام خواهند داد و آنچه آنها واقعا انجام مي‌دهند. مطمئنا براي شخصيت‌هاي داستاني، نسخه‌هاي واقعي‌ در جهان خارج وجود ندارند كه بتوانند استقلال و پويايي بيشتري نسبت به چيزي كه در تصور ما وجود دارد از خود نشان بدهند. به عبارت ديگر چيزي كه ما در مورد شخصيت‌هاي داستاني تصور مي‌كنيم دايما تحت‌الشعاع نسخه‌هاي واقعي اين شخصيت‌ها قرار نمي‌گيرند.اين فرضيه‌ها شايد بتوانند تا حدودي برخي از جنبه‌هاي آنچه  اتفاق مي‌افتد را توضيح دهند. با اين حال هر قدر محققان بيشتر در دنياي انديشه و تخيل جست‌وجو و كنكاش مي‌كنند، درك اين موضوع كه ما تا چه حد روي افكار و تخيلات‌مان كنترل داريم، مشكل‌تر مي‌شود تا آنجا كه مي‌توان گفت، ميزان كنترلي كه ‌ما احساس مي‌كنيم روي تخيل‌مان داريم بيشتر از آنكه واقعيت داشته باشد يك توهم است.
منبع: thewire.in، theguardian.com

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون