• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4761 -
  • ۱۳۹۹ سه شنبه ۱۵ مهر

پاورقي جذاب و خواندني - 1

مقدمه اول: اگر دهانم را باز كنم

دو ماه قبل از نوامبر ۲۰۱۶ وقتي دونالد ترامپ رييس‌جمهور امريكا شد، هيچ‌كس انتخاب شدن دونالد ترامپ را بيش از يك شوخي احمقانه نمي‌دانست. باراك اوباما شرايطي را در جهان ايجاد كرده بود كه كمتر كسي مي‌توانست فرض كند پس از يك رييس‌جمهور مقتدر و هوشمند، يك شارلاتان نژادپرست و بي‌سواد رييس‌جمهور شود كه حاضر باشد منافع ايالات متحده امريكا را به خاطر منافع شخصي خودش يا متحدانش قرباني كند. زماني كه ترامپ روي كار آمد چندين بحران جهاني و جود داشت.

 

بحران جهاني

اتحاديه اروپا با بحران مهاجرين آفريقايي عرب درگير شده بود و اساس اتحاديه با برگزيت در حال فروپاشي بود. احزاب راست افراطي و ملي‌گرا در هلند، فرانسه و آلمان سربلند كرده بودند و يادآور سال‌هاي اوليه دهه سي ميلادي بودند. بيكاري و بحران اقتصادي اروپا را تهديد مي‌كرد. ژاپن با جمعيتي كه بسيار پير شده راهي جز دولتي كردن بخش زيادي از اقتصادش را نداشت. كسي نمي‌توانست جلوي رشد اقتصادي چين را بگيرد. كشورهاي حوزه اقيانوس آرام از نفوذ بي‌وقفه چين چه از لحاظ اقتصادي و چه از لحاظ نظامي نگران بوده و هستند. در امريكاي جنوبي احزاب دست راستي در برزيل و احزاب افراطي كمونيستي در بزرگ‌ترين منبع نفتي جهان در ونزوئلا در حال رشد هستند و هر يك از سوي ديگر به سمت افراطي‌گري مي‌تازند. سياست‌هاي انرژي اوباما باعث شده خاورميانه و نفت خونينش ارزش استراتژيكش را از دست بدهد و كشورهاي عربي را دستپاچه كند تا با برنامه اقتصاد غيرنفتي اهميت از دست رفته‌شان را بازيابند. مردم اوكراين با كمك ايالات متحده و اوباما و آنگلا مركل در آلمان موفق شدند دست‌نشانده پوتين را بركنار كنند. ناتو توانست تا مرز روسيه حوزه نفوذش را پيش ببرد. پوتين با لشكركشي به كريمه روسيه را از لحاظ سياسي و اقتصادي منزوي كرد و گروه جي-8 دوباره گروه جي‌-7 شد. اقتصاد روسيه هرروز كوچك‌تر و منزوي‌تر مي‌شد.

 

خاورميانه

در خاورميانه خلافت اسلامي ساخته ثروتمندان سعودي در بستر احتضار بود. عربستان سعودي، اسراييل، تركيه، روسيه، سوريه، عراق، ونزوئلا، كره شمالي، ايران، اوكراين، بخش اعظم اين بحران‌ها ناشي از بحران هژموني در خاورميانه و جهان اسلام بود. در اين ميان تركيه، عربستان، اسراييل و ايران در مجادله هژموني منطقه درگير بودند. توافق ايران و امريكا بر سر برجام، عملا باعث شد ايران دست بالا را در قدرت به دست بياورد، در نتيجه عربستان و اسراييل به عنوان دو دشمن تاريخي با همديگر عليه ايران متحد شدند. روسيه با حمايت از ايران و سوريه و سكوت در قبال اقدامات تركيه در احياي امپراتوري عثماني-‌ ترك جديد و همچنين حامي كشورهاي سرگرداني مانند كره شمالي و ونزوئلا، كوشش كرد سياست هميشگي خودش يعني بهره بردن از قيمت بالاي نفت حاصل دعواي ايران و عربستان، جاي خود را محكم كند. در اين ميان برقراري رابطه ايران با امريكاي اوباما تعدادي از گروه‌ها و كشورهاي منطقه را دچار بحران جدي كرد: عربستان امريكا را از دست داد و احتمال فروپاشي سعودي جدي شد، نتانياهو و همسرش و حزب ليكود در موقعيتي قرار گرفتند كه ادامه وضعيت بي‌بي و زنش را به زندان مي‌انداخت و ليكود را براي سال‌ها از قدرت حذف مي‌كرد. ايران با حفظ سوريه، سركوب داعش، تسلط بر عراق و لبنان، حمايت پنهان از ونزوئلا و كره شمالي و رابطه استراتژيك با چين و همچنين ايجاد رابطه عالي با اروپاي غربي، عملا از انزواي چهل ساله خارج مي‌شد. در واقع امريكا با تلاش براي تبديل ايران از دشمن به يك موضع بي‌طرف يا دوستانه پس از برجام، برخي از بحران‌هاي مهم خاورميانه را از سر باز كرده و آن را به گردن ايران انداخته بود و ايران نيز از اين وظيفه جديد استقبال مي‌كرد.

 

امريكا، مشكل اصلي

عربستان و اسراييل به اين نتيجه رسيدند كه تمام ناكامي آنان به خاطر امريكاست، اسراييل و عربستان در برجام فقط امريكا را از دست ندادند، بلكه اروپا را هم از دست دادند. در اين ميان يك اتفاق مسخره رخ داد. در واقع اگر قرار بود روياهاي روسيه به صورت يك عروسك بابانوئل در دسترس آنها قرار بگيرد، شخصي به نام دونالد ترامپ يك باره در وسط ماجرا يافته شد.

 

يك شوخي

دونالد ترامپ ميلياردر ورشكسته، با پرونده‌هاي مالي خطرناك نياز داشت تا چنان اعتباري داشته باشد كه بتواند يك قرارداد خوب با يك ريليتي شو ببندد، او با مشورت دامادش جرد كوشنر تصميم گرفت دو جلسه انتخاباتي برگزار كند، در آن دو جلسه تصميم گرفت هر چيزي كه تحريك‌آميز باشد بگويد، فقط چيزهايي كه نام او را به زبان بيندازد. براي چنين جلساتي فراهم كردن يك جمعيت چند صد نفري كار سختي نيست. اولين جلسه تشكيل شد، اما اين جلسه از چشم خيلي‌ها پنهان نماند، از جمله استيو بنن و خيلي‌هاي ديگر كه مي‌دانستند كه تبديل يك ستاره تلويزيوني به يك رييس‌جمهور در شرايطي كه يك چوب خشك به نام هيلاري كلينتون رقيب انتخاباتي است كار سختي نيست. حرامزاده‌هاي بالفطره‎اي مثل راجر ايلز هم آمادگي كامل داشتند. مرداني كه مي‌دانستند يك اتفاق مثل دونالد ترامپ خيلي عجيب نيست.

پل پيروزي: از واشنگتن تا مسكو، چشم‌هاي پوتين متوجه امريكا بود. در كمپين روسيه يا در كمپين ترامپ، پوتين خيلي زود متوجه همان پل پيروزي شد كه زماني استالين در تهران كشف كرده بود، آدم‌هاي زيادي بودند كه در سال‌هاي جنگ سرد بدون كمونيسم، به نفع روسيه در واشنگتن بازي‌هاي چپ مي‌كردند در حالي كه ذهن‌شان اولترا راست بود، از استيو بنن كه مي‌خواست چه‌‌‌گواراي وال استريت باشد، تا جيل استاين كه رهبري حزب سبزهاي امريكا را عهده‌دار بود و سبز بودنش در امريكا كاملا بي‌معني بود، از مايكل فلين كه راه تماس با روس‌ها را بلد بود، از ركس تيلرسون مديرعامل نفتي كه مدال لياقت روسيه را از پوتين گرفته بود، از اولگ دريپاسكايا كه به عنوان يك اوليگارش جديد و جوان در تمام اين سال‌ها خط تلفني‌اش با امريكا را حفظ كرده بود، از كريستوفر استيل كه پرونده «دوش طلايي» را راه انداخته بود و پل منافورت كه مثل يك دلال حرفه‌اي آماده هر نوع رابطه‌اي ميان ديكتاتورها و واشنگتن دي.سي بود. آنها تمام نيروي خود را به كار گرفتند تا رييس‌جمهوري را كه روسيه، ايران، سعودي و عربستان مي‌خواهد روي كار بياورند. اگرچه رييس‌جمهوري كه داشت روي كار مي‌آمد مي‌دانست ايران بايد از ميان برود و خاورميانه بايد تغيير كند، ولي نه مي‌دانست ايران كجاي نقشه جغرافياست و نه مي‌دانست اسراييل كشوري جزو خاورميانه است.

 

ترامپ بر سر كار مي‌ماند

برژينسكي كتابي دارد به نام قدرت و اصول، اين كلمات، واژه‌هاي اصلي در جمهوري امريكا هستند، كشوري كه مفاهيمي مثل قانون و جمهوريت را در عمل نشان داده است. دو سال از حكومت ترامپ صرف بازي‌هاي كودكانه و بحران‎سازي‌هاي او در توييتر شد. او هر كاري كه يك كودك نوجوان با يك قدرت سياسي مي‌توانست بكند كرد و در پايان همه‌چيز همان جمله‌اي بود كه انگار بازرس مولر با خودش بايد مي‌گفت: « اگر دهانم را باز كنم نهاد رياست‌جمهوري به خطر مي‌افتد و اگر دهانم را ببندم، به قانون اساسي خيانت كرده‌ام.» امريكا كشوري است كه قواعد سياسي آن، چنان يگانه است كه گاهي فقط معناي مقدس دارد، در چنين كشوري نمي‌توان به راحتي همه‌چيز را زير و رو كرد.

 

امريكاي بور، امريكاي سياه

چهار سال قبل، مدت‌ها با يكي از ايرانيان طرفدار ترامپ گفت‌وگو مي‌كردم، او به‌طور وقيحي مدافع نژادپرستي، طرفدار برتري نژادي يهوديان، طرفدار مقطوع النسل كردن سياه پوستان، طرفدار ممنوعيت مهاجرت رنگين‌پوستان به كشورهاي پيشرفته و مخالف امريكايي بود كه براساس آمار در 2050 خواهد بود. او نگران بود كه امريكاي 2050 بيش از 45 درصد موبور و چشم آبي نداشته باشد، او از اينكه در 2050 جمعيت آفريقاييان بالاي 50 درصد جمعيت جهان مي‌شوند ناراحت بود. او معتقد بود كه مسلمانان به دليل دين‌شان موجوداتي متجاوز و خطرناكند و معتقد بود يهوديان به دليل نژادشان باهوشند. اين افكار نه فقط در اين هموطن ايراني بلكه در بخشي از امريكاييان وجود دارد، امريكايياني كه در مناطق مياني امريكا زندگي مي‌كنند و از تبديل امريكا به كشوري غير مسيحي، غير موبور و غير چشم سبز وحشت دارند. آنها اسلحه در دست دارند و برخي از آنان منتظرند تا در صورت ايجاد مشكلي براي ترامپ با اسلحه به خيابان بروند.

 

مقدمه دوم: شكست خوردگان مبهوت

ستاد انتخاباتي هيلاري كلينتون در شب هفتم نوامبر 2016 آماده جشن پيروزي شده بود. آنها يك مجموعه زيبا در شهر نيويورك با سقف شيشه‌اي مجلل اجاره كرده بودند. مقدار زيادي فشفشه و ترقه آماده شده بود كه ورود كلينتون‌ها را پرشكوه جلوه دهد. موضوع تبليغات هيلاري شكستن سقف شيشه‌اي بود؛ شكستن سقفي كه به‌طور سمبوليك از ورود زنان به دفتر رياست جمهور و كاخ سفيد جلوگيري كرده است. هنوز راي‌گيري در كاليفرنيا ادامه داشت كه نتايج ايالت‌هاي شرقي يكي بعد از ديگري نشان از پيروزي ترامپ مي‌داد. نتايج شمارش آرا از پنسيلوانيا، اوهايو، ميشيگان و درنهايت فلوريدا به بهت تحليلگران سياسي ان‌بي‌سي، سي‌ان‌ان و فاكس نيوز مي‌افزود. كلينتون ايالت‌هاي سنتي دمكرات را يكي بعد از ديگري با اختلاف كمتر از دو در‌صد به ترامپ باخت. ترامپ براي رييس‌جمهور شدن 270 گزين‌گر از گروه الكتورال كالج يا گزين‌‌گر ايالتي «Electoral College» احتياج داشت و با ثبت 306 گزين‌گر جايي براي شك و ترديد نگذاشت. ون جونز تحليلگر سياه‌پوست و دمكرات سي‌ان‌ان با دهان باز و چشمان بهت‌زده نمي‌توانست اشك‌هايش را پنهان كند. تحليلگران سياسي مشهور، دمكرات يا جمهوري‌خواه، باشگفتي به صفحه‌هايي كه نتايج راي‌گيري را نشان مي‌داد نگاه مي‌كردند و ناباورانه به ناپيداي دوري خيره شده بودند. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون