• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4794 -
  • ۱۳۹۹ پنج شنبه ۲۹ آبان

گزارش رونمايي از 5 نمايشنامه و 4 كتاب نظري حوزه تئاتر به كوشش نشر «نيماژ» در تئاترشهر

نمايش همچنان جاري است

بابك احمدي

 

تازه‌ترين مجموعه‌هاي تئاتري نشر «نيماژ» متشكل از پنج نمايشنامه خارجي و چهار اثر پژوهشي روز دوشنبه ۲۶ آبان در تالار مشاهير مجموعه تئاتر شهر رونمايي شد. در اين جلسه بعضي آثار براي نخستين‌بار و نمايشنامه‌هاي مهمي پس از سال‌ها به سفارش نشر نيماژ بازترجمه شده بود كه مترجمان حاضر در جلسه درباره آنها صحبت كردند. 
براي نمونه مي‌توان به نمايشنامه «كاسپار» نوشته پيتر هانتكه با ترجمه سودابه فضائلي اشاره كرد، همچنين «پيرمرد كوتوله مضحك» اثر تادئوش روژه‌ويچ نمايشنامه ديگري بود كه چند دهه قبل در «كارگاه نمايش» ترجمه شد، اما حالا با ترجمه صدرالدين زاهد به بازار نشر آمده و به زودي در اختيار علاقه‌مندان قرار مي‌گيرد. «عچق» نوشته موري شيسكال با ترجمه شهرام زرگر، «حمام» اثر ماياكوفسكي با ترجمه مرضيه موسوي، «آزادي تازه و دو نمايشنامه ديگر» نوشته ويتكيه ويچ با ترجمه علي شمس عنوان نمايشنامه‌هاي ديگر بود كه در قالب مجموعه دوم «تئاتر آنسو» پيش روي مخاطبان قرار گرفت.
طبق برنامه‌ريزي‌هاي انجام شده در همين روز چهار اثر «هنر رازآلود بازيگر- فرهنگ واژگان انسان‌شناسي تئاتر» نوشته اجنيو باربا و نيكلا ساوارزه با ترجمه علي شمس و هدا عربشاهي، «كمديا دلارته» نوشته سيرو فرونه و ترجمه دومان رياضي «ارگاست در پرسپوليس» نوشته ‌اي.سي. اچ. اسميت با تجرمه مليحه وفامهر، از جمله كتاب‌هايي با زمينه نظري بودند كه فراهم شدن امكان مطالعه آنها به زبان فارسي حتي دهه‌ها پس از انتشارشان به زبان مبدا براي دانشجويان و علاقه‌مندان ايراني غنيمت است. «تحليل نمايشنامه - راهنماي موردي درام مدرن غربي» نوشته آر.جي.كاردولو با ترجمه احسان زيورعالم آخرين كتابي بود كه در قالب پروژه «تئاتر و نظريه» رونمايي شد. نمونه آخري از آن‌رو حايز اهميت است كه به اعتبار احساس نياز عملي مترجم در كلاس‌هاي تدريس دانشگاه مدنظر قرار گرفت. به اين ترتيب با اثري كاملا كاربردي در بحث آموزش تحليل نمايشنامه مواجه هستيم. مترجم در اين باره گفت: «زماني‌كه وارد حيطه تدريس شدم واحد «تحليل نمايشنامه» به من واگذار شد، اما وقتي به دنبال كتابي گشتم كه بتواند به بچه‌ها كمك كند در بازار كتاب هيچ چيز وجود نداشت. هيچ نمونه خوبي براي تحليل در دسترس نبود، حسن كتاب در اين است كه بدون ايسم‌هاي گوناگون و اسامي و تئوري‌هاي سخت، دوازده نمايشنامه شناخته شده را به زبان ساده تحليل كرده است.»
مجموعه اول تئاتر «آنسو» بهمن ماه سال ۱۳۹۸ با ترجمه چهار نمايشنامه «خانه‌ عروسك ۲» نوشته لوكاس نث، ترجمه افسانه كمالي، «بئاتريچه‌ها» نوشته استفانو بني با ترجمه هدا عربشاهي، «انقلاب در آمريكاي جنوبي» نوشته آگوستو بوآل با ترجمه علي شمس و «تاوان زيستن» نوشته مارتينا مايوك با ترجمه شبنم موتابي در مجموعه پيشخان نمايشي نشر «نيماژ» منتشر شد.
جلسه رونمايي در شرايطي برگزار شد كه نگراني از همه‌گيري ويروس همچنان ادامه داشت و روز به روز افزون شد. اما با اين حال جمعي محدود دور هم گرد آمدند به بهانه كتاب‌هاي مرتبط با تئاتر. گو اينكه قرار هم نيست هنر تئاتر مساوي باشد با آنچه بر صحنه اجرا مي‌شود. نكته‌اي كه مورد توجه صدرالدين زاهد، مترجم نمايشنامه «پيرمرد كوتوله مضحك» نوشته تادئوش روژه ويچ نيز قرار گرفت و اين هنرمند كهنه‌كار اشاره كرد: «تئاتر قرار بود هنري باشد براي وصل كردن ولي متاسفانه اين روزها حتي وقتي به بهانه اين هنر كنار هم جمع مي‌شويم بايد فاصله اجتماعي را رعايت كنيم. به اين معنا حالا مشغول فصل كردن هستيم.»
اما پيش از آنكه صدرالدين زاهد به جايگاه دعوت شود، علي شمس، مدير بخش تئاتر نشر نيماژ بود كه درباره آثار انتشار يافته صحبت كرد. اين كارگردان از جمله به نمايش «حمام» نوشته ولاديمير ماياكوفسكي پرداخت كه براي اولين‌بار به فارسي ترجمه شده و از اين نظر يك متن دست اول است. «اين متن يكي از بي‌نظيرترين آثار ماياكوفسكي است كه به سفارش مايرهولد نوشت و اجراي صحنه‌اي بسيار موفقي هم داشت.» او سپس درباره نمايشنامه «آزادي‌هاي تازه» نوشته استانيسلاو ويتكيه ويچ به اظهارنظر پرداخت. «براي اولين بار است كه ويتكيه ويچ به فارسي ترجمه مي‌شود. او چهره‌اي است تاثيرگذار و بنيانگذار آن چيزي كه بعدها تحت عنوان تئاتر آبسورد قلمداد شد. فردي موثر چندوجهي كه توامان بر كانتور و گروتوفسكي تاثير مي‌گذارد. خوشبختانه امكان ترجمه اين سه نمايشنامه توسط نشر نيماژ فراهم شد و من اميدوارم هم از منظر اجرايي و هم از نظر پژوهشي به حوزه ادبيات نمايشي كمك كند.»
اما حضور صدرالدين زاهد در جايگاه علاوه بر ترجمه نمايشنامه روژه‌ويچ از دو منظر ديگر نيز حايز اهميت بود؛ نخست از منظر بازي در نمايش تاريخي «ارگاست» به كارگرداني پيتر بروك كه در جشن هنر شيراز به اجرا درآمد و دوم اينكه يكي از عناوين جلسه رونمايي نيز كتاب «ارگاست در پرسپوليس» نوشته ‌اي.سي.‌اچ. اسميت با تجرمه مليحه وفامهر بود كه روي جلد آن تصويري از دوران جواني زاهد به چشم مي‌خورد. اين هنرمند ابتدا به موضوع كشيده شدن فعاليت‌هاي تئاتري به فضاي مجازي در دوران شيوه ويروس كرونا اشاره كرد. «اين روزها همه چيز از طريق فضاي مجازي پيش مي‌رود. البته من با آموزش مجازي مشكلي ندارم اما وقتي با طرح مباحث نظري و تاريخي طرف باشيم، نه مثلا آموزش بازيگري. اينجا قصد انتقاد يا ايراد گرفتن از دوستان و همكاران را ندارم و قضاوت نمي‌كنم اما معتقدم تئاتر هنري است كه بايد در مواجهه مستقيم هنرجو و مدرس، گروه و تماشاگر اتفاق بيفتد. اين مقوله در بحث آموزش هنر هم اهميت دارد.» آقاي زاهد در ادامه بخش‌هايي از متن ترجمه شده را براي حاضران خواند و سپس مبحث ترجمه نمايشنامه‌هاي خارجي به زبان فارسي را مدنظر قرار داد و به طرح دغدغه خودش در خصوص برگردان از زبان مبدا به زبان جديد پرداخت، چيزي كه در قالب متني با عنوان «معضل ترجمه» ارايه شد. 
«معضل ترجمه»
«كلام در تئاتر: قسمت عمده‌اي از آنچه در اين مبحث ترجمه متون تئاتري مطرح مي‌شود شامل نمايشنامه‌نويسي در تئاتر هم مي‌شود.
در ترجمه متني از زباني به زبان ديگر به گمانم بايد به دو سوال اساسي پاسخ داد: چه كسي ترجمه مي‌كند؟ و چرا ترجمه مي‌كند؟ من در اينجا به هيچ‌وجه نيت آن ندارم كه به اين دو سوال اساسي پاسخ جامعي بدهم و اتمام حجتي تمام و كمال بنمايم. ولي اين را بايد اضافه كنم كه اين دو سوال اساسي در زمينه تئاتر هم كه زمينه اصلي مورد بحث ماست، همواره مطرح بوده و ارزشيابي ترجمه‌ها همواره با توجه به اين سوالات اساسي مطرح شده است. سوالات ديگري هم علاوه بر اين دو سوال مطرح است كه اهميت و ضرورت آنها در جاي خود هيچ كمتر از اين دو سوال نيست. به عنوان مثال آيا كسي كه دست به برگردان اثري از زباني به زبان ديگر مي‌زند، الزاما بايد زبان‌شناس باشد؟ يا خود دستي توانا در ادبيات داشته باشد؟ يا در زمينه تخصصي ما كه تئاتر است، متخصص تئاتر باشد؟ 
ما چه بسيار شاهد جر و بحث‌ها و جدل‌هايي بوده‌ايم كه درست به سبب فقدان يكي از همين عوامل، حتي گاهگاهي جنبه‌اي ابسورد و مضحك و پا در هوا پيدا كرده‌اند. جر و بحث‌هايي كه به نوعي به مقابله مترجمان و اقتباس‌كنندگان بدل شده‌اند. يك چنين مقابله‌هايي هميشه وجود داشته و خواهد داشت. 
و اما چرا بايد ترجمه كرد؟ آيا نيت معرفي نويسنده يا نويسندگاني است كه تا به امروز آنچنان كه بايد و شايد به آنها پرداخت نشده است و در جامعه ايراني ناشناخته باقي مانده‌اند و ارايه نمونه كاري آنهاست؟ يا هدف ارايه نمايشنامه آنها و عرضه صحنه‌اي تفكر نمايشي آنهاست؟ خب، اگر از اين دو ديدگاه به امر ترجمه بپردازيم، گاهگاهي مواجه با ترجمه و برگردان‌هايي مي‌شويم كه احيانا حفظ امانت كرده‌اند و وفاداري كامل خويش را به اصل پابرجا نگه داشته‌اند، اما متوني مرده‌اند. خواندني هستند، اما گفتني و شنيدني نيستند. متوني كه قابليت به صحنه رفتن را ندارند و درست در همين جاست كه بايد به نوعي به معضل برگردان تئاتري پرداخت: زبان تئاتر چگونه است؟ در اينجاست كه نوشته تئاتري بهانه‌اي مي‌شود براي اجرايي تئاتري. يك اجراي تئاتري كه حد فاصل برخورد كلمات و حركات يا ژست‌هاست. حد فاصل برخورد بين علامت‌هاي فعلي - فعل - و غير فعلي است. فصل برخورد بين كلام ادبي و ادبيات و كلام احساسي و حسي است. 
در امر ترجمه و برگردان تئاتري يا برگرداننده، تئاتري و از اهالي تئاتر است يا اينكه او خود با عنوان كارگردان عامل به صحنه بردن نمايش، با افرادي است كه ما آنها را به نام بازيگر يا بازيگران تئاتر مي‌شناسيم. خب، در اين فصل است كه من از ترجمه تئاتري خواهم گفت كه خود بياني ديناميك و فعال و كمال‌گرا دارد و ناتمامي تماميت خود را در روندي تكميلي مي‌بيند. ترجمه و برگرداني از زباني به زبان ديگر كه از روندي اجرايي مي‌گذرد و گسترش و بلوغ خويش را در امري اجرايي كه صاحب‌نظراني همانند كارگردان و بازيگر هم در آن سهيم هستند، مي‌يابد. در اين حالت ديگر برگرداننده تنها نيست؛ او واسطي است بين مولف و تماشاچي. تماشاچياني كه آفريننده اثر، اثر خود را از وراي دهن و بدن و ذهن كساني ديگر آنها را مخاطب قرار مي‌دهد. در زمينه‌اي اينچنين برگرداننده و مترجم پيامبر چه پيامي است؟ و چه انتظاري بايد از برگردان نمايشي او داشت؟ به‌طور قطع و يقين انتظارات معمول و معقول ما در اين پاسخ مكاني براي خودنمايي نخواهند يافت، بلكه اين واقعا مكاني خواهد بود غيرمعمول و بيگانه. تفكري كه از زباني بيگانه كه لاجرم بار تفكري نوع ديگري دارد مي‌آيد، آن‌ هم از زبان همنوع و همزباني كه با شناخت كمبودها و كاستي‌هايش در امر ترجمه، شباهت تام و تمامي به خود او (كه تماشاگر باشد) دارد. در اين حالت است كه برگرداننده تصميم مي‌گيرد تا چه حد و حدودي مي‌تواند و بايد جلو برود و تا چه اندازه برگردان و خلق دوباره‌اش در زباني ديگر بايد اقتباسي در جهت خدمت به هموطنان تماشاچي‌اش باشد.»
علي شمس، نمايشنامه‌نويس، مترجم و كارگردان كه هدايت بخش تئاتر نشر «نيماژ» را برعهده دارد، نمايشنامه «كاسپار» را ميراث دوران «كارگاه نمايش» دانست و از اينكه متن يك‌سال بعد از اهداي جايزه نوبل به هانتكه در اختيار علاقه‌مندان فارسي زبان قرار مي‌گيرد، ابراز خشنودي كرد. سودابه فضايلي، نويسنده، پژوهشگر و اسطوره‌شناس شناخته شده كشور، يكي ديگر از مترجمان عناوين تازه نشر «نيماژ» بود كه ترجمه نمايشنامه «كاسپار» نوشته پيتر هانتكه را برعهده داشت، اين پژوهشگر به دليل مسائل مرتبط با قرنطينه امكان حضور در جلسه را پيدا نكرد، اما دست‌نوشته‌اي خطاب به حاضران فرستاد. «دوستان عزيزم، به ملاحظات كرونايي، خودم را از ديدار با شما محروم كردم. هنرمندان نسل ما يا مهاجرت كردند يا سكته و اين روزها كرونا به جان‌شان افتاده. سرنوشت ترجمه كاسپار مثل شخصيت خود كاسپار، غريب است. سال 51 براي «كارگاه نمايش» ترجمه و سال 58 همراه ترجمه‌ها و دست‌نوشته‌هاي ديگر به جوب خيابان جمهوري ريخته شد، از قضاي روزگار چهار، پنج سال پيش استنسيل ترجمه به دستم رسيد و حالا به همت علي شمس و نشر نيماژ چاپ شده است.
كاسپار هاوزر اوايل قرن نوزده، پريشان، در حالي‌ كه بيش از چند كلمه نمي‌دانست، در خيابان‌هاي نورنبرگ ظاهر شد. اين پسر گراند دوك بادن، بعد از تولد به دست رعيتي سپرده و در طويله‌اي تاريك زنداني شد. پس از نجات از طويله، در خيابان‌هاي نورنبرگ سرگردان بود تا تحت قيموميت مدرسي قرار گرفت و چهار سال بعد از نجات، با ضربه چاقوي ناشناسي كشته شد. 
نمايشنامه كاسپار پيتر هانتكه، چاپ 1968، نمايش تنهايي كاسپار در طويله، ندانستن زبان و نشناختن اشيا و فقط تكرار يك جمله بود: من مي‌خواهم آن‌طوري باشم كه يك كسي، يك وقتي، آن‌طوري بود.»
اما شهرام زرگر، مترجم و مدرس دانشگاه كه در كنار صدرالدين زاهد به جلسه آمده بود، درباره ترجمه نمايشنامه «عچق» نوشته موري شيسگال صحبت كرد. «خيلي خوشحالم در روزي اينجا هستم كه آقاي زاهد هم حضور دارند چون اولين نمايش زندگي‌‌ام كه ديدم، كاري بود به كارگرداني ايشان. اين متن در روال معمول كارهايم قرار مي‌گيرد چون همواره به ترجمه آثار طنز علاقه دارم. ما در سنت امريكايي پس از جنگ جهاني دوم كه اصولا طنز تا حد زيادي به محاق رفت، سه نويسنده داريم كه بار كمدي در پنجاه دهه اخير ايالات متحده را به دوش كشيده‌اند. نيل سايمون، وودي آلن و همين شيسگال كه اگرچه دوست و هم‌دوره هستند، اما در سه زمينه متفاوت ادامه مسير دادند. سايمون در تئاتر ماند، شيسگال بيشتر در تلويزيون فعال كرد و وودي آلن هم به سينما رفت. شايد كمدي از دوره ارسطو به بعد كمي بدشناسي آورد. كار با بعضي آثار شكسپير ادامه پيدا كرد اما بعد از اسكار وايلد دو جنگ جهاني اتفاق افتاد و براي چندين دهه از طنز خبري نبود. البته انگلستان و ايتاليا هم كمدي‌‌نويسان خوبي در پنجاه سال اخير معرفي كرده است.» اين مترجم در ادامه اشاره كرد كه هفده سال قبل عنوان «عششق» با دو «ش» را معادل نام اصلي كتاب «luv» گرفته بود، اما پيشنهاد «عچق» از دل شبكه‌هاي اجتماعي و ادبيات متفاوت جاري در فضاي مجازي آمد. «نمايشنامه ساده سه نفره‌اي است كه حرف چندان زيادي ندارد و فقط مي‌خواهد براي دقايقي سرگرمي بسازد. من همواره گفته‌ام مانند فوتبال است كه قصد دارد 90 دقيقه سرگرمي بسازد و پيام فوق‌العاده‌اي ندارد، گرچه شما مي‌توانيد از دل بازي بارسلونا و رئال مادريد پيام‌هايي بيرون بكشيد ولي هدف اصلي خود فوتبال است. به قول شخصي امريكايي اگر پيام مي‌خواهيد برويد تلگرافخانه.» 
مليحه وفامهر نفر بعدي بود كه درباره كتاب «ارگاست در پرسپوليس» صحبت كرد. او كه بيشتر در زمينه ترجمه آثار مرتبط با حوزه روانشناسي كوشيده از اين گفت كه ترجمه كتابي در حوزه هنرهاي نمايشي، آن‌ هم درباره تجربه اجراي نمايش مهم «ارگاست» برايش بسيار اهميت زيادي داشته است. او از اين اتفاق با صفت «شانس» ياد كرد.


چه بسيار شاهد جر و بحث‌ها و جدل‌هايي بوده‌ايم كه درست به سبب فقدان يكي از همين عوامل، حتي گاهگاهي جنبه‌اي ابسورد و مضحك و پا در هوا پيدا كرده‌اند. جر و بحث‌هايي كه به نوعي به مقابله مترجمان و اقتباس‌كنندگان بدل شده‌اند. يك چنين مقابله‌هايي هميشه وجود داشته و خواهد داشت.  و اما چرا بايد ترجمه كرد؟ آيا نيت معرفي نويسنده يا نويسندگاني است كه تا به امروز آنچنان كه بايد و شايد به آنها پرداخت نشده است و در جامعه ايراني ناشناخته باقي مانده‌اند و ارايه نمونه كاري آنهاست؟ يا هدف ارايه نمايشنامه آنها و عرضه صحنه‌اي تفكر نمايشي آنهاست؟ 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون