• ۱۴۰۳ سه شنبه ۲۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4797 -
  • ۱۳۹۹ دوشنبه ۳ آذر

اقتصاد بين‌الملل

فقر، بي‌پناهي و بي‌صدايي 

با توجه به اينكه به نقل از مسوولان شهرداري بندرعباس گفته شده ضمن پرداختن هزينه درمان زن بي‌سرپرست كه پس از اين اقدام دست به خودسوزي زده است، زميني را براي ساخت و ساز براي وي فراهم خواهند كرد؛ اين پرسش پيش مي‌آيد كه چرا چنين اقدامي براي رسيدگي به نياز اين خانواده پيش از اجراي حكم ياد شده براي تخريب آلونك پيش‌بيني و انجام نشد تا اين خانوار بي‌سرپرست و بي‌پناهي با چنين اقدام نگران‌كنندهاي روبه‌رو نشود و احساسات جامعه به خاطر مشاهده و شنيدن گزارش چنين رخدادي جريحه‌دار نشود؟  چنين وضعيت زندگي، آلونك‌نشيني، معلول فقر دامنه‌داري است كه زندگي را به كام بخش قابل توجهي تلخ كرده است و سبكي انتخابي نيست، بلكه اجباري است كه افراد به ناچار به آن تن مي‌دهند. بي‌پناهي ناخواسته، فقيران فرودست را به روي آوري به اين پناهگاه‌ها مي‌كشاند. اين‌گونه زيستن، ممكن‌ترين راه ادامه زندگي براي فقيراني است كه كارد فقر را بر گلو و استخوان خود لمس مي‌كنند و به هيچ روي براي آنها زندگي مطلوب و خوشايندي نيست. اگر بپذيريم كه به روايت معصوم (ع) «خانه‌اي كه از درب آن فقر وارد شود، از درب ديگر ايمان خارج مي‌شود»، پس گذر از مقرراتي چون مقررات شهرسازي براي‌شان ممكن‌تر است، چون ممكن‌ترين راه براي آنها، زنده ماندن در چارچوب و پناه در يك آلونك است. فقيران از گونه چنين خانواري همان‌گونه كه بي‌پناهي را تجربه مي‌كنند، بي‌صدايي را همراه با بي‌پناهي دارند و اين بي‌صدايي موجب مي‌شود كه نتوانند از حمايت‌هاي توزيعي نهادهاي حمايتي و اجرايي بهره‌مند شوند. چنين خانواري همانند ديگران فقيراني كه در فقر مطلق به سر مي‌برند، به تعبير چمبرز در خوشه نامساعد فقر قرار مي‌گيرند و تله محروميت آنها را در خود فرو مي‌برد.
چنين وضعيتي رسالت و وظايف نهادهاي توسعه‌اي، رفاهي و فقرزدايانه را سنگينتر مي‌كند. پايش فقر و فقيران يكي از وظايف هر حكومتي براي كاستن از آلام فقيران و توانمندسازي آنهاست. نبايد نهادها در انتظار وقوع چنين رخدادي باشند تا پس از آن به فكر جبران برآيند، كاستن از دامنه فقر براي تامين زندگي آبرومندانه شهروندان جزو وظايف جوهري هر حاكميتي و بخش‌هاي مديريتي آن است.
نگاه ابزاري در اجراي مصوبات قانوني- همچون مورد يادشده- و ملاحظه نكردن شرايط اخلاقي اجراي قانون، موجب رويارويي سازوكارهاي مديريتي و بايسته‌هاي اخلاقي براي حفظ شأن و كرامت انساني است. كرامت انساني و اخلاق از مهم‌ترين اصولي است كه حتي رسالت پيامبر اكرم(ص) در راستاي تكميل و نهادينه‌سازي اخلاق معرفي شده است. روايت‌هاي گوناگوني از سنت و سيره زندگي ائمه و معصومين(ع) نشانگر و نمادي از برتري امر اخلاقي به ديگر امور است. ماجراي خلخال زن يهودي و رويارويي امام علي(ع) با آن نمونه‌اي از اخلاق‌مداري پيشوايان  ديني  است.
ما را چه شده كه از درك فقر و فلاكت يك خانوار فقير، بي‌سرپرست و بي‌پناه- حتي اگر آلونكي را از سر ناچاري بدون ضابطه در محلي داير كرده باشد- ناتوانيم؟ آيا مي‌توانيم خود را يك «آن» به جاي اين خانوار قرار دهيم؟ اگر بستگان نزديك ما از چنين شرايطي برخوردار بودند، چنين رخدادي را چگونه ارزيابي مي‌كرديم؟ آيا بدان معنا نيست كه نگاه  ابزاري باعث شده تا «مرگ اخلاق» را در بين بخشي از جامعه  شاهد  باشيم؟
جامعه ما نياز دارد تا طبقه تهيدست را پيش از چنين رخدادهايي دريابد و در اين صورت نيازي به آلونك‌نشيني وجود نخواهد داشت. فقيران هم شهروندان جامعه هستند كه در چرخه زندگي با سختي‌ها دست و پنجه نرم مي‌كنند. بي‌توجهي به اين دسته از فقيران بي‌صدا، نه با ميثاق ملي (قانون اساسي)، نه با آموزه‌هاي ديني و نه با بايسته‌هاي اخلاقي سازگار است و افزون بر اين مي‌تواند همگرايي اجتماعي را كاهش داده و شكاف اجتماعي و واگرايي را پديد آورد. نسبت به درد و رنج فقيران بي‌تفاوت نباشيم، زيرا هر كسي ممكن است روزي در اين جايگاه قرار گيرد. در هر جايگاهي كه باشيم، بي‌تفاوتي نسبت به رنج فقيران به دور از اخلاق انساني است.


حسن نراقي  جامعه‌شناس كوچه و بازار

او القاب استاد و دكتر را نداشت و نان دانشگاه و علم را نمي‌خورد اما همچون انسان انديشمند و خلاقي بود كه براي مردم و از مردم مي‌نوشت. اكنون نراقي از ميان ما رفت. 
چقدر خوب است كه اين انسان‌هاي فرهيخته را گرامي بداريم. روح ستايشگر ايراني همواره فرهيختگان را مي‌ستايد، هر چند در غيبت و فراق آنها. بسياري از دانشجويانم را ديده‌ام كه علوم اجتماعي را يا از طريق علي شريعتي شناخته‌اند يا از طريق حسن نراقي. سهم نراقي از فرهنگ امروز ما را دستكم نگيريم. من با رويكرد و شيوه تحليل او موافقم نيستم اما حق بايد داد كه نراقي انساني محترم و فرهيخته و نويسنده خلاق و اثرگذار بود. نوشته‌هايش مناقشه‌انگيز و گاه بيش از حد بي‌پروا بود. نراقي جسارت داشت و در نوشته‌هايش تلاش مي‌كرد مواجهه‌اي فعال و انتقادي با نيمه خالي جامعه و فرهنگ ايراني داشته باشد. او بسياري از انسان‌ها را به تامل وا داشت. تا جايي كه مي‌دانم و از نوشته‌هاي نراقي پيداست، او به حزب و گروه سياسي وابسته نبود. اين افراد بسيار مظلوم و غريب مي‌مانند زيرا هيچ دسته و گروهي از آنها حمايت نمي‌كند. ياد و نام اين انسان‌هاي دلسوز و دغدغه‌مند را هميشه گرامي بداريم. اگرچه ميل زيادي نداريم براي پاسداشت اين انسان‌ها در دوره حيات آنها اما همين كه با رفتن‌شان به ديگران و جامعه بگوييم كه حواس‌مان به انسان‌هاي دغدغه‌مند و علاقه‌مندان ايران هست و نشان دهيم كه نراقي‌ها براي ما مهم هستند، باز غنيمت است. پيامي است براي آنها كه زنده‌اند و بي‌ريا مي‌نويسند و مي‌كوشند، پيامي از روي فرهيختگي و صداقت و عشق به ايران و ايراني. ياد و نام حسن نراقي گرامي  باد و روحش  شاد. آمين

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون