• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۱۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3253 -
  • ۱۳۹۴ سه شنبه ۵ خرداد

جامعه ايران در جست ‌و جوي فرصت شاد بودن

سعيد معيدفر

جشن‌هاي خياباني از آن دسته پديده‌هايي است كه در همه جوامع و كشورها وجود داشته و پديده مدرني نيست. در واقع اين پديده بهانه‌اي براي انسان‌ها شمرده مي‌شود تا در تعامل با ديگران قرار گيرند و اين روح جمعي انسان است كه اين تمايل را در آدمي ايجاد مي‌كند تا تحت هر شرايطي در معرض ديد ديگران قرار گيرد و با ديگران بودن را تجربه كند.
پديده شادي‌هاي خياباني چند سالي است كه در ايران هم باب شده و شاهد هستيم به بهانه‌هاي مختلفي، از پيروزي‌هاي ورزشي تا انتخابات و حتي توافق هسته‌اي مردم شادي‌هاي خود را به خيابان مي‌كشانند تا اين شادي را با ساير افراد جامعه تقسيم كنند. برخي شايد تصور كنند اين پديده در ايران پديده مدرني شمرده مي‌شود اما با كمي دقت و مطالعه در سنت‌ها و آيين‌هاي كهن جامعه ايران به راحتي مي‌توان دريافت اين پديده در ايران نه تنها جديد نيست بلكه ريشه در سنت‌ها و گذشتگان جامعه ايراني نيز دارد. جشن‌هايي مانند چهارشنبه‌سوري، سيزده‌به‌در يا در دوره‌اي جشن مهرگان شاهد و مدرك اين ادعاست.
 اگر كمي جزيي‌تر نگاه كنيم، مي‌بينيم كه در سطوح محلي همچنين جشن‌هايي در زير كالبد جامعه ايراني رايج است و فقط ممكن است كمي تغيير شكل داده باشد، مراسمي همچون گلاب‌گيري، برداشت محصول و بسياري از اين دست مراسم در واقع فرصتي براي با‌هم‌بودن، شاد‌زيستن و تجربه همكاري‌هاي جمعي شمرده مي‌شود. بنابراين جشن‌هاي مردمي كه بروز اجتماعي داشته باشند در ايران كم نبوده و ريشه در تاريخ اين جامعه دارد.
امروز شاهد هستيم كه در كشورهاي مختلف و به ويژه در كشورهاي غربي بهانه‌هايي براي جشن‌هاي خياباني وجود دارد كه در نظر اول حتي پيش‌پا‌افتاده مي‌نمايد، مانند جشن بالش كه در 115 كشور دنيا برگزار مي‌شود و مردم به خيابان مي‌آيند و يكديگر را با بالش مي‌زنند.
همان‌طور كه گفتم چنين جشن‌هايي در نگاه اول ممكن است مورد تمسخر ما قرار گيرد اما اين پديده نشان از يك واقعيت مهم دارد كه نياز همه جوامع امروزي با هر فرهنگ و آداب و رسومي است و آن نياز به با‌هم‌بودن و تجربه در كنار هم بودن است. حقيقت امري كه در جوامع امروزي وجود دارد، اين است كه در حالت عادي افراد جامعه ناچار هستند تا در يك چارچوب و طبق قوانين تدوين شده زندگي كنند و به بيان ديگر افرادي بهنجار باشند. در چنين شرايطي افراد جامعه به دنبال فرصت و موقعيت‌هايي هستند تا از قالب هميشگي خود خارج شوند و كمي از چارچوب‌ها و مقررات فاصله بگيرند و بخشي از درون‌شان را كه در شرايط عادي نمي‌توانند بروز دهند، در يك موقعيت همگاني به نمايش عمومي بگذارند. مي‌توان گفت از همين روست كه در تاريخ هر ملت روزهايي وجود دارد كه چنين فرصتي را پديد مي‌آورد تا روزمرّگي را پشت سر بگذارند و شاد بودن را در كنار هم و در شرايط ويژه‌اي تجربه كنند و اتفاقا همين برنامه‌ها و جشن‌ها هستند كه در نهايت منشأ نشاط و تلاش در جامعه مي‌شود.
جامعه ايران امروز در شرايطي به سر مي‌برد كه نگاه بالا به اين شادي‌هاي ملي نوعي نگاه منفي و جرم‌انگارانه است و اگر قرار است شادي هم در كار باشد، تنها در
چار ديواري خانه‌ها مجاز است. در واقع به سطح خيابان كشيدن شادي‌ها غيرعادي تلقي مي‌شود. همين نگاه سبب شده است تا از يك سو تمام بهانه‌هاي شاد بودن از جامعه ايران گرفته شود و از سوي ديگر بسياري از جشن‌هاي ملي ايران نيز تغيير شكل پيدا كند و از يك جشن ملي سروربخش به يك پديده ناهنجار كه بعضا باعث مزاحمت مي‌شود، تبديل شود. مانند چهارشنبه سوري كه روزگاري منشا شادي، نشاط و صميميت جامعه ايران بود اما به دليل نگاهي كه ذكر شد مديريت جامعه تلاش كرد تا آن را از ميان بردارد و مقاومت در برابر از ميان نرفتنش باعث شد تا شكل ناهنجاري به خود بگيرد. امروز فرصت شاد بودن در محيط‌هاي عمومي در جامعه ايران محدود شده است و همين سبب شده تا ايران در رده كشورهاي غمزده و ناشاد قرار گيرد.
براي خروج جامعه از اين موقعيت و رها شدنش از زمره ناشادان تنها يك راه وجود دارد. مديريت جامعه بايد به اين نياز حياتي جامعه پاسخ مثبت و اجازه دهد جامعه ايران راه خود را براي شاد بودن پيدا كند و در مسير منطقي و درست قدم بردارد. بي‌شك جامعه‌اي شاد، جامعه‌اي سالم‌تر و كار‌آمد‌تر خواهد بود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون