• ۱۴۰۳ جمعه ۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3253 -
  • ۱۳۹۴ سه شنبه ۵ خرداد

موزه و ضرورت‌هاي امروز

 عمران گاراژيان٭

موزه و ميراث فرهنگي و البته تفكرات پشت سر آن، وارد شده، به فرهنگ و سنت و منطقه ما است؛ وارد شده‌اي «كه به قصد غارت آمده بود». سال‌ها غارت كرد و تخريب كرد و شكست و بُرد و خورد! اين تصويري است كه ما از موزه‌هاي دنيا و تفكري داريم كه ميراث فرهنگي بخشي از آن است. اما آيا اين تصوير واقع‌نماست؟ اين تصور عمق لازم را دارد؟ اين تصوير، خود ما را تبديل به مخرب و غارتگر ميراث خودي نكرده است؟ مرزهاي پررنگ «خود و ديگري‌هاي بسيار» زاييده آن نيست! اگر كار موزه‌ها غربي و شرقي، تخريب و غارتگري بوده، چه نهادهايي حفاظت و مرمت آثار باستاني را انجام داده‌اند؟ كدام نهادها با هزينه‌هاي هنگفت، پژوهش‌هاي ميداني را پشتيباني كرده‌اند؟ چه بخش‌هايي از دولت‌ها و حاكميت‌هاي سياسي و منطقه‌اي آموزش، آن هم آموزش‌هاي غيرمستقيم و همگاني را براي نسل‌هايي كه ما هستيم، فراهم كرده‌اند. ميراث مشترك و فرهنگ فرهيخته بشري آنچه ما را در كنار هم نگه مي‌دارد، بدون اينكه امثال جنگ‌هاي جهاني را سازماندهي كنيم، فعاليت كدام بخش‌هاست: ارتش‌ها! نيروهاي شبه‌نظامي، نهادهاي سياسي و امنيتي، پليس و نيروهاي وابسته به سازمان‌هاي عريض و طويل قضايي و حقوقي؟ اين نهادها ميراث مشترك و فرهيخته بشري را سامان داده‌اند؟ بعيد مي‌دانم. اينها حامياني درجه چندم هستند. زمينه‌ها را فراهم مي‌كنند. موزه‌ها همان نهادهايي كه ما آنها را به غارتگري مي‌شناسيم و معرفي مي‌كنيم و تفكري كه ميراث فرهنگي را شكل داد، ما را به فرهيختگي و پرهيز از جنگ و خشونت به همزيستي مسالمت‌آميز دعوت مي‌كنند. اما آيا اين نهادها، مي‌توانند دستمايه‌اي براي خشونت و ارعاب و تهديد شوند؟ براي انحصارطلبي، طبقاتي چطور؟ براي نژادپرستي و قوميت‌پرستي چطور؟ براي منطقه‌گرايي و تجزيه‌طلبي چگونه؟ براي جنگ، براي تهديد و براي نمادسازي‌هاي خطرساز چطور؟ آيا موزه‌ها و ميراث فرهنگي براي اين منظورها مي‌توانند مورد بهره‌برداري قرار گيرند؟
براساس تعريفي ايكوموس (بيست و يكمين جلسه عمومي، وين اتريش، 2007) موزه موسسه‌اي دايمي و غيرانتفاعي در خدمت جامعه و توسعه آن است،روي عموم باز و حفاظت، تحقيقات، ارتباطات و نمايش ميراث ملموس و غيرملموس بشري و محيط آن را با هدف، آموزش، مطالعه و لذت بردن انجام مي‌دهد
(http: / / icom. museum/ the-vision / museum - definition). بياييد ببينيم براساس همين تعريف خيلي كلي موزه‌هاي ما در كشوري كه شبه‌قاره فرهنگي است و چهارفصل را دارد با تاريخي و فرهنگي غني چقدر با مقياس‌هاي جهاني قابل ارزيابي هستند.
به سوال اصلي بازگردم: چرا موزه مي‌خواهيم؟ موزه‌ها چيزها را
به نمايش مي‌گذارند. چيدمان هنري چيزها را سازماندهي مي‌كنند. نورپردازي و معماري داخلي، طراحي‌هاي هدفمند براي رساندن ساده‌ مفاهيم بسيار مشكل و بنيادي، كار موزه‌هاست. موزه مي‌خواهيم براي اينكه آموزش‌هاي كاربردي و بين نسلي را به كودكان‌مان بياموزد. براي اينكه بزرگسالان‌مان را به روز نگه دارد. نگذارد با فناوري روز آنقدر فاصله بگيرند كه قبل مُردن، احساس كنند آنقدر به اطرافيان وابسته‌اند كه بهتر بود، مُرده بودند. موزه مي‌خواهيم براي اينكه فرهنگ‌انديشاني، با انديشه‌هاي همه‌جانبه‌نگر در آن به فعاليت بپردازند و خط مشي فرهنگي آينده جامعه را ترسيم كنند، نه اينكه انحصارطلباني ميراث ما را
تنها و تنها در انحصار خود بگيرند. موزه مي‌خواهيم براي اينكه دنياي مادي و نمايش آن را استفاده كرده آموزش همگاني را تجسم واقعي بخشند. موزه مي‌خواهيم براي اينكه فرزندان‌مان با فعاليت‌هاي كاربردي و عملي آشنا شوند. نه با ديد پليسي‌گونه‌اي كه ترس از اشيا را تشويق و فاصله و گريز را زمينه‌سازي مي‌كنند. موزه مي‌خواهيم براي اينكه فاصله‌هاي بين گذشته، امروز و آينده را از ميان بردارند نه اينكه فاصله‌هاي بسيار عميق‌تر ايجاد كنند؛ موزه‌هايي كه غارتگر بودند. موزه‌هاي قرن نوزدهم ميراث منفي‌شان را به ما دادند. موزه انبار نيست كه هر اثري را مي‌بلعد و ديگر پس نمي‌دهد و در اختيار حتي متخصصان قرار نمي‌دهد. موزه درهايش روي همگان باز است. نه اينكه در هفت‌توي انبارهايش مرگ تدريجي هزاران شي را فراهم كند. موزه مي‌خواهيم براي اينكه گذشته‌مان را بدون گزينش‌هاي سليقه‌اي، فرقه‌اي و قبيله‌اي براي‌مان به نمايش بگذارد نه اينكه از بين هزاران شيء انتخاب كند و سليقه معدود كساني را در انتخاب، دخالت دهد. موزه مي‌خواهيم براي اينكه انسانيت و تفكر همزيستي انساني را به نمايش بگذارد، نه اينكه مبنايي براي خودپرستي و قبيله‌پرستي و خودمركزبيني شود.
خيلي ساده، موزه مي‌خواهيم كه طبقه‌بندي را آموزش بدهد نه اينكه خودش چنين اكسيري را نداشته باشد. موزه مي‌خواهيم براي اينكه بافت و چيدمان ايجاد كند. فرهنگ‌سازي كند نه اينكه اشيا را از بافت فرهنگي و اجتماعي‌شان خارج كند و در خدمت اهداف گزينشگرانه خود قرار دهد. موزه مي‌خواهيم كه ما و جامعه‌مان را به‌روز نگه دارد. موزه مي‌خواهيم كه زندگي و اميد فراهم كند نه اينكه گرد مرگ بپاشاند. موزه‌هاي مرده‌گراي قرن نوزدهم كه غارتگري مي‌كردند، سال‌هاست مرده‌اند و به جاي آن نسل نويي از موزه‌ها پديد آمده‌اند كه خلاقيت‌ها را مديريت مي‌كنند نه اينكه آن را سركوب كنند.
موزه مي‌خواهيم كه فرهنگ ما را نمايندگي و به جهانيان معرفي كند. فرهنگ ما را به ميان جهانيان ببرد نه اينكه در هزارتوي انبارهايش منزوي كند، بميراند و به خاموشي بكشاند. موزه مي‌خواهيم كه جولانگاهي براي فعاليت فرزندان‌مان باشد نه اينكه يادآور زندان باشد؛ زنداني براي آثاري كه از بيم دزديده شدن چند لايه حفاظت مي‌شوند. بدون شك حفاظت و صيانت از آثار مساله‌محوري است اما هدف موزه‌ها به نمايش گذاشتن فاصله نيست. حفاظت و صيانت بهتر است نامحسوس باشد نه اينكه همه‌چيز موزه را تحت تاثير خود قرار دهد. موزه مي‌خواهيم كه آموزش دهد نه اينكه بدآموزي به بار آورد و فرزندان ما را از خود بترساند: آنجا جايي است كه اشيا حبس مي‌شوند. موزه‌ها براساس تفكري عينيت‌گرايانه شكل گرفتند و بهتر است براي ملموس شدن آموزش هم فضايي فراهم كنند.
موزه مي‌خواهيم كه الگوسازي كند. الگوهاي فرهنگي را براي آينده ترسيم كند. نه اينكه هر روز در اختيار اهداف گروه سياسي خاصي قرار بگيرد و هيچ الگوي بلندمدتي نداشته باشد. تنها ما را به گذشته‌اي موهوم ببرد و هنرش در اين باشد كه ما را به گذشته مي‌برد؛ بازنمي‌گرداند. گذشته مرده را در موزه با ابزار هنر و فناوري زنده مي‌كنند، نه اينكه چون گورستاني، اشيا را دفن كنند.
موزه ايده‌آل و امروزي، موسسه‌اي فرهنگي، دايمي و غيرانتفاعي است. آموزشي است. در خدمت جامعه و توسعه آن است. نمايش ميراث ملموس و غيرملموس و محيط آن را انجام مي‌دهد. بياييد تامل كنيم موزه‌هاي ما كدام يك را انجام مي‌دهند.
٭دكتراي باستان‌شناسي دانشگاه تهران

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون