ادامه از صفحه اول
نيمكتهاي طلايي
بيشتر شاهد نوعي «فاصله فرهنگي» در نظام آموزشي كشوري هستيم كه ادعاي «يكسانسازي فرهنگ» در ميان اقوام، طبقات و اقشار گوناگون جامعه را داشته و انتظار شكوفايي استعدادها را در رقابتي ناسالم دارد! رقابتي از آن دست كه آموزشهاي گرانبها در مدارس غيردولتي «تبحر» جاي خود را به «تبختر» داده و جالبتر آنكه اين فخرفروشي در هيچ يك از كرسيهاي مراكز عالي دانشگاهي، جاي نميگيرد و قريب به اتفاق فارغالتحصيلهاي اينگونه مدارس سر از همان مراكزي درآورده كه با شهريههاي گرانتري در انتظار اخذ مدارك نظام عالي آموزش هستند.
شوربختانه اين فاصله چنان در پايههاي آموزشي جا خوش كرده كه در تربيت اوليه، نشان از آشكار شدن امتيازهاي واهي و تلقين نادرست براي دانشآموزان اين نوع مدارس دارد كه با خود تا شكلگيري شخصيتي خاص با حضورشان در جامعه مدرن امروزي به همراه دارند و اين به تعبيري همان شكاف طبقاتي است كه در اين مدارس بستر آن فراهم ميشود.
معمولا در كشورهايي كه از اين دو نوع سيستم آموزشي بهره ميگيرند، هيچ شباهتي با كشور ما نداشته و ركن اصلي آموزش در نظام آموزشي آنها، يكسانسازي سطح توقع و انتظارات جامعه در مواردي از قبيل: اشتراك در نقشپذيري يكسان و به دور از امتيازات فردي، قبول مسووليتهاي اجتماعي و حتي سياسي آن هم بدون كوچكترين رانت، اعتماد به نفس و احترام حاكميت به خواستههاي بجا و منطقي و بطور كلي جايگاه واقعي دانشآموختهاي است كه نظام حاكم آن جامعه براي او قائل است، بر خلاف كشور ما كه آموزش را در هزينههاي سرسامآوري ميدانند كه از آن نيمكتهاي طلايي ساخته ميشود؛ نيمكتهايي كه هيچگاه از آن هيچ مدال طلايي بر گردن هيچ دانشآموز نخبهاي آويخته نميشود.
تكنرخي و چندنرخي!
بيمه بايد كارآمد شود و افراد را در برابر نابسامانيهاي زندگي مثل بيكاري و بيماري و نداشتن سرپناه و بيسرپرستي و بدسرپرستي و نظير آنها حمايت كند. همچنين تمركز دولت به جاي تامين منبع كلان براي توزيع عمومي يارانه بايد بر افزايش اشتغال باشد. اگر اشتغال بيشتر شود خودبهخود زمينههاي بروز ناهنجاريهاي اجتماعي مثل انواع بزهها هم كاسته خواهد شد. دولت موظف به ايجاد زيست كيفيتر براي شهروندان است و بايد براي اين منظور گزارش بدهد ضمن آنكه شهروندان هم اين بهبود كيفي را بايد در زندگيهاي شخصي احساس كنند. سيستم تبليغاتي دولت براي توضيح تصميماتش ناكارآمد است و در برابر، بلندگوهاي مخالفخوان قوي هستند. در اين موارد دولت براي كاستن از اثرات تورمي و نيز نارضايتيهاي اجتماعي بايد در كنار تصميمش به روشهاي توضيحي اقناعي موثر هم بينديشد كه ظاهرا توجه چنداني به اين مهم نيست.