• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3279 -
  • ۱۳۹۴ يکشنبه ۷ تير

فيلم‌هاي مهمي كه در شش ماه دوم سال اكران مي‌شوند


  بهار سرلك/ به نيمه‌هاي سال 2015 رسيديم و نيمي از بهترين فيلم‌ها در اين شش ماه اكران شدند. اما با نگاهي به جشنواره‌هاي امسال بهترين فيلم‌هايي را كه در جشنواره‌ها اكران بين‌المللي شدند و هنوز به اكران عمومي درنيامده‌اند، تهيه كرده‌ايم. اين فيلم‌ها پس از اكران، شاهكارهاي سال 2015 معرفي خواهند شد. فيلم‌هاي اين فهرست از جشنواره‌هاي «ساندنس»، «برلين»، «جنوب از جنوب غربي»، «تريبكا» و «كن» تشكيل شده‌اند.

بروكلين (Brooklyn)
فيلم درام و رمانتيك «بروكلين» به كارگرداني «جان كرولي» كه در جشنواره ساندنس نمايش داده شد، ماه نوامبر روي پرده مي‌رود و داستان مهاجر ايرلندي (سيرشا رونان) در دهه 50 ميلادي در نيويورك است كه وقتي بايد تصميم سختي بگيرد مدام گذشته‌اش در ذهنش تكرار مي‌شود و به بحراني كه پيش رويش است فكر مي‌كند. بروكلين با طرح جزييات ريز، حساس و يكدلانه‌اش پيچيدگي‌هاي احساسي غربت را فراتر از نوستالژي‌هاي ماليخوليايي به نمايش مي‌گذارد. بروكلين غم نبود دوستان، خانواده و تسلي انس با تعريف از زندگي است اما در آن چاشني‌هايي از تعلق خاطر به گذشته‌اي كه ديگر وجود ندارد هم ديده مي‌شود. بازي رونان در اين فيلم بسيار تحسين‌شده است. اگر «پاتريشيا آركت» براي بازي در «پسربچگي» توانست جايزه اسكار را به دست بياورد، رونان با ايفاي نقشش در اين فيلم مي‌تواند سه جايزه اسكار از آن خود كند. اگر فيلم نفسگير «پسر الف» (2007) را از جان كرولي ديده باشيد مي‌توانيد از باارزش بودن بروكلين خاطرجمع باشيد. فيلم‌هاي «كسي آنجا هست؟» (2008) و «مدار بسته» (2013) از همين كارگردان فيلم‌هايي فراموش‌شده از اين كارگردان هستند.

قبرستان جلال و شكوه (Cemetery Of Splendor)
اگر فكر كرديد فيلم «قبرستان جلال و شكوه» ساخته «اپيچاتپونگ ويراستاكول» با راه يافتن به بخش نگاهي نو جشنواره كن كم‌ارزش‌تر از فيلم سوررئال «عمو بومني زندگي‌هاي گذشته‌اش را به ياد مي‌آورد» (2010)، برنده جايزه نخل طلا، اين كارگردان است، اشتباه كرده‌ايد. آخرين شاهكار اين كارگردان تايلندي، قبرستان شكوه و جلال، داستاني خيال‌گونه و رازآميز درباره زني ميانسال «جنجيرا» است كه در كلينيكي كه سابق بر اين مدرسه بوده، از سربازاني كه به كما رفته‌اند مراقبت مي‌كند. جنجيرا به يكي از سربازان علاقه‌مند مي‌شود و او را پسر خود مي‌داند. اين فيلم جهاني را نمايش مي‌دهد كه زمان حال روي گذشته جا خوش كرده، نامحتمل با منطق درهم آميخته شده و مرزهاي بين حال و گذشته، نامحتمل و منطق به يكديگر متزلزل است. قبرستان شكوه و جلال آرام‌تر و شگفتي زيركانه‌تري از عمو بومني در خود دارد. بيننده به گونه‌اي مجذوب اين فيلم مي‌شود كه گويي به زاويه ديد ويراستاكول مسلط شده است.

پايان سفر (The End Of the Tour)
پايان سفر به كارگرداني «جيمز پونسولدت» در جشنواره فيلم ساندنس نمايش داده شد. اين فيلم براساس ملاقات «ديويد ليپسكي»، خبرنگار مجله «رولينگ‌ استون» (با بازي جسي آيزنبرگ) با «ديويد فاستر والاس» (جيسون سيگل) نويسنده كتاب «شوخي بي‌پايان» است. داستان پايان سفر در سال 1996 مي‌گذرد و بعد از انتشار كتاب والاس است كه اين نويسنده روانه سفري پنج روزه براي مصاحبه با خبرنگار رولينگ استون مي‌شود. در سفر حين اينكه اين دو مرد دوستاني صميمي مي‌شوند و با هم خوش مي‌گذرانند نقاط ضعف همديگر را نيز كشف مي‌كنند. اين فيلم پرگفت‌وگو كه لازمه آن است، هوشمندانه و با بينش بهاي شهرت تا تنهايي هنري را واكاوي مي‌كند. پونسولدت با ياري فيلمنامه «دونالد مارگوليس»، نمايشنامه‌نويس برنده جايزه پوليتزر نمايش نگاهي تكان‌دهنده به نبوغ‌هاي رنج‌ديده دارد.

اتاق سبز (Green Room)
«ويراني آبي» (2013) ساخته «جرمي سالنير» يكي از برجسته‌ترين ژانر تريلر چند سال اخير بود. ويراني آبي فيلم خوش‌ساخت با طنزي سياه و پر از ساپنس بود اما سالينر با ساخت فيلم نفسگير و گيراي «اتاق آبي» هنوز به بازي‌هاي وحشتناك خود ادامه داده به طوري كه وقتي در جشنواره كن نمايش داده شد، تماشاگران سرجاي خود ميخكوب شده بودند. داستان فيلم از اين قرار است كه حين كنسرت گروه راك پانكي، قتل صورت مي‌گيرد. «آنتون يلچين»، «ايموجن پوتس»، «عاليه شوكت»، «كالم ترنر» و «مارك وبر» از بازيگران اين فيلم هستند. فيلمنامه سالينر در توصيف روايت عجله‌اي ندارد و با حوصله صحنه‌هاي داستان را كنار هم چيده است و نتيجه آن فيلمي لذت‌بخش‌تر از ويراني آبي شده است. سالينر با خلق سكانس‌هاي نفسگير و اتمسفري كه كم‌كم جان مي‌گيرد مي‌داند چه وقت تنش داستان را زياد كند.

كريشا (Krisha)
از نخستين صحنه فيلم «ادوارد شولتز» مي‌فهميم كريشا زني است كه درونش يك اهريمن سكونت دارد. كريشا نخستين تجربه كارگرداني شولتز، برنده جايزه فيلم بلند روايي در جشنواره فيلم جنوب از جنوب غربي شد. وقتي كريشا براي شب شكرگزاري به خانه خواهر كوچك‌ترش مي‌رود، جو گرم و صميمي آن خانه سرد و بي‌روح مي‌شود. خواهر كريشا، او را كه 10 سالي مي‌شود خانواده خود را نديده، به افراد جديد خانواده معرفي مي‌كند. حضور كريشا در آن خانه تلاشي است براي جبران گذشته و بخشش ديگران از كرده او. گذشته كريشا تا آخر فيلم در ابهام است اما وقتي مي‌بينيم كسي دلتنگ او نبوده و او يك كيف پر از دارو با خود اين طرف و آن طرف مي‌برد و براي كمك مدام به معشوقش ريچارد زنگ مي‌زند، متوجه مي‌شويم كريشا از جايي آمده كه در احاطه كامل تاريكي بوده. فيلم پرتره‌اي جذاب از ناتوانايي، خود فريبي، دلسوزي براي خود و اهريمني كه درون شخصيت فراموش‌شده جاي گرفته را كشف مي‌كند.

خرچنگ (Lobster)
بسياري از فيلمسازان خارجي زبان با كمك نام‌هاي بزرگ جشنواره كن، فيلم‌هاي انگليسي زبان ساختند، اما قدرت اثر هيچ‌كدام به «خرچنگِ» «يورگوس لانتي‌موس»، نابغه يوناني كه «دندان نيش» و «آلپس» را در كارنامه خود دارد، نرسيد. آخرين فيلم سياه رمانتيك-كمدي لانتي‌موس در دنيايي مي‌گذرد كه مجردها بايد 45 روز را در هتلي بگذرانند و اگر نتوانند شريك زندگي خود را پيدا كنند تبديل به حيوان مي‌شوند. داستان فيلم هزلي است درباره آداب آشنايي و بيرون رفتن زوج‌ها و بنيادگرايي. خرچنگ با بازي «كالين فارل»، «ريچل وايس»، «بن ويشا» و «آريان لابد» فيلمي سرگرم‌كننده با داستاني عاشقانه است كه پايان آن بيننده را شوكه مي‌كند. خرچنگ استعداد شگرف لانتي‌موس در ژانر علمي- تخيلي را تاييد مي‌كند و مي‌توان اين فيلم را بهترين فيلم رمانتيك بعد از «درخشش ابدي يك ذهن پاك»، به كارگرداني «ميشل گوندري» دانست.

آزمايش زندان استنفورد (The Stanford Prison Experiment)
دكتر «فيليپ زيمباردو» در سال 1971 آزمايشي انجام داد كه در آن دانشجويان دانشگاه استنفورد نقش‌ زنداني يا نگهبان زندان را بازي كردند تا تاثير روانكاوانه حبس را بررسي كند. اما طولي نمي‌كشد كه روند آزمايش از كنترل خارج مي‌شود. آزمايشي كه الهام‌بخش ساخت فيلم «آزمايش» به كارگرداني «اليور هيرشبيگل» و بازسازي همين فيلم توسط «پل شيورينگ» و با بازي «آدرين برودي» بوده است. اما هيچ‌كدام از اين دو فيلم نتوانستند مثل «آزمايش زندان استنفورد» دين خود را به دكتر زيمباردو ادا كنند. اين فيلم با بازي «بيلي كردواپ» و بازيگران با استعدادي مانند «مايكل آنگارانو»، «جيمز فريچويل»، «ازرا ميلر» و «تاي شريدان» فيلمي روانكاوانه و جالب است. «تيم تالبوت» در فيلمنامه‌اش از دادن اطلاعات سرباز زده است و آلوارز با اين فيلم جهنم را به نمايش مي‌كشد.
منبع: ايندي واير

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون