امروز روز قلم است
مناسبتي اما عبرتآموز
جواد مجابي
بيشتر از 10 سال است كه چهاردهمين روز تير، روز قلم است. اما در اين سالها، هيچ تغييري نديدهام و نامگذاري اين روز، يك نامگذاري خشك و خالي بوده و مسالهاي تشريفاتي و بيفايده. حالا درست است كه هر سال در اين روز، از پيشكسوتاني تجليل كردهاند، همايشهايي برگزار كردهاند، نكوداشتهايي گرفتهاند و بنهاي 100 هزارتوماني هم به بعضي از اهالي قلم دادهاند، اما هيچكدام از اين برنامهها و كارها، به معناي واقعي كلمه در تجليل از اهالي قلم نبوده و بيشتر رفتاري مناسبتي است؛ شبيه باقي روزهايي كه در تقويم نامگذاري ميشوند و معناي واقعي خود را از دست ميدهند. شبيه روز مادر، كارگر، روزنامهنگار و... اين نامها مقابل روزها ميآيند تا آنها را از معناي واقعي خود تهي كنند، چرا كه تجليل و نكوداشت واقعي بايد قلبي باشد.
در هشت سالي كه گذشت، همه ديديم كه حتي با وجود چنين روزي، چه بر سر دنياي ادبيات آمد. ديديم كه نويسندگان خانهنشين شدند و كتابها در ارشاد ماندند و جوانان با ديدن تمام اينها از پيشروي و نوشتن، نااميد شدند. حالا درست است كه در اين روزها، اوضاع كمي بهتر شده و فضاي بازتري اين اميد را ميدهد كه ميشود نوشت و كار كرد، اما ادبيات به كمي اوضاع بهتر نياز ندارد و نيازمند روزها و مديريتي كامل و درست است؛ مديريتي كه به معناي واقعي كلمه بايد دلسوز باشد و بداند روزي به نام قلم تا زماني كه به معناي واقعي به اهالياش ارج نهاده نشود، بيفايده و مناسبتي است. اهالي دنياي ادبيات به آزادي بيان، آزادي قلم احتياج دارند. آنها احتياج دارند كه به جاي بنها و كارتهاي هديه چندصدهزارتوماني، بيمه كارآمد و مفيدي داشته باشند. كانون نويسندگان بايد دوباره راه بيفتد تا نويسندگان از هر نسلي را دور هم جمع كند و آنها را در جريان هم قرار دهند. نويسندگان قديمي و پيشكسوت به بزرگداشت احتياج ندارند؛ آنها بايد بنويسند، منتشر كنند و خوانده شوند. وقتي تمام اين شرايط براي اهالي ادبيات به وجود بيايد، وقتي نويسندگان نسل جوان ببينند كه نويسندگان نسل قديميتر فعال و دست به قلم هستند، اميدوار و باانگيزه آستين بالا ميزنند. اگر چنين شرايطي پيش بيايد، مديران فرهنگي هم ميتوانند راحتتر از قبل سراغ كتابخانهها بروند و بر پربار شدن آنها برنامهريزي كنند. ميتوانند تمركز خود را در بازار نشر و چرخه انتشار كتاب بگذارند و با مديريت صحيح مشكلات چاپ و توزيع را از بين ببرند. با بيانيه، بزرگداشت و روز نامگذاري كردن، اتفاق خاصي نميافتد؛ همانطور كه ديديم كه تا امروز، اتفاقي نيفتاده. اما با نگاه به شرايط امروز جامعه، دسترسي آزاد اطلاعات و وضعيت اهالي ادبيات و درك عميق و دلسوزانه، بسياري از نامراديها رفع ميشود. نزديك به 40 سال پيش گفتم كه تهران به پاتوق احتياج دارد و حالا امروز، آدمها درباره پاتوق حرف ميزنند و مديران به اهميت پاتوق در زندگي اجتماعي و شهري پي بردند. حالا اين حرفها هم شبيه همان حرفهاي 40 سال پيش است كه اميدوارم رسيدگي به آنها، اينهمه سال طول نكشد و سال ديگر و روز قلمي ديگر، شاهد اوضاع كاملا مناسب ادبيات باشيم.