• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5483 -
  • ۱۴۰۲ يکشنبه ۲۴ ارديبهشت

به بهانه جدايي بوسكتس از نيوكمپ

استعداد بي‌نظيري كه بارسلونا و فوتبال را تغيير داد

ترجمه: هانيه نيك

اين هافبك به عنوان يك مهره كليدي كه محور اصلي تيم به حساب مي‌آيد به‌رغم اينكه كارش اغلب مورد توجه قرار نمي‌گيرد، در پايان فصل بارسلونا را ترك مي‌كند.

زمانبندي هميشه بزرگ‌ترين استعداد سرخيو بوسكتس بود و اكنون او تصميم به رفتن گرفته است. كاپيتان بارسلونا گفت: «تصميم آساني نبود اما لحظه آن فرا رسيده است.» بوسكتس دو ماه ديگر 35 ساله مي‌شود. امشب او تيمش را در دربي مقابل اسپانيول هدايت مي‌كند، زيرا مي‌داند كه يك برد ديگر آنها را دوباره قهرمان لاليگا مي‌كند. نهمين قهرماني لاليگا در دوران حرفه‌اي‌اش آخرين قهرماني او خواهد بود. در پايان اين فصل، پانزدهمين فصل او، سرخيو نيوكمپ و باشگاهي كه او از آن با عنوان «زندگي من» ياد كرده را ترك خواهد كرد. اين يك دوران است كه با او به پايان مي‌رسد.
ژاوي هرناندز كه زماني هم‌تيمي بوسكتس بود و اكنون مربي او، از او خواسته بود كه بماند، همان‌طور كه لوئيس انريكه از او مي‌خواست در تيم ملي ادامه دهد. اما بوسكتس پس از جام جهاني قطر از فوتبال بين‌المللي كناره‌‌گيري كرد و بارسلونا را نيز ترك خواهد كرد. آن هم به مقصدي كه هنوز مشخص نيست، زيرا مذاكرات بر سر قرارداد جديد به نتيجه نرسيده است. حالا ديگر هيچ كس از تيم اسپانيا كه جام جهاني را برد، در كاتالونيا و از تيمي كه قهرمان شد، همان نسلي كه همه‌ چيز از جمله خود فوتبال را تغيير داد، باقي نمانده است.
زمان زيادي گذشته است. بوسكتس در سال 2005 به بارسلونا پيوست و در سپتامبر 2008، 719 بازي پيش، اولين بازي خود را در برابر راسينگ سانتاندر در تيم اول انجام داد. مربي ريسينگ بعدا اعتراف كرد كه چيز زيادي در مورد او نمي‌دانست. تقريبا هيچ كس نمي‌دانست. هيچ كس جز پپ گوارديولا!
بوسكتس يك بچه قد بلند و لاغر، پسر دروازه‌بان سابق بارسا كارلوس بود. بوسكتس زير نظر گوارديولا با تيم B بارسلونا در ليگ‌هاي زيرگروه لاليگا بازي كرد. تعداد كمي مي‌توانستند بفهمند كه چرا او اينقدر پيشرفت كرده است. اما او به سرعت برنده سه‌گانه شد، فصلي كه در سانتا اولاليا شروع شد و با فينال ليگ قهرمانان اروپا در رم به پايان رسيد. تنها يك‌سال پس از آن، او قهرمان جهان شد. يك ليگ قهرمانان ديگر و پشت سرش قهرماني يورو از راه رسيد. او با 9 قهرماني ليگ، هفت جام حذفي، سه جام قهرماني اروپا و در مجموع 34 جام از بارسا خواهد رفت. او 864 بازي انجام داده است و پنج بازي ديگر نيز وجود خواهد داشت.
نه اينكه همه ‌چيز در مورد اعداد باشد. بوسكتس تقريبا ضد آمار است. فوتباليستي كه نمي‌توان آن را اندازه‌گيري يا به اين راحتي رمزگشايي كرد. او به عنوان يك مهاجم كارش را شروع كرد و در اولين بازي خود براي بارسلونا B به ميدان رفت، اما به عنوان يك بازيكن چشمگير شروع به دريبل‌زني نكرد و گلي هم به ثمر نرساند (او در مجموع 20 گل زد) و پاس گلي هم به ثبت نرساند، نداد. او يك هافبك تدافعي بود كه «دفاع خوبي» هم نمي‌كرد. او تكل‌هاي قهرمانانه‌اي هم نداشت. در واقع ترجيح مي‌داد از درگيري بيرون بيايد تا به داخل آن شيرجه بزند. او ورزشكار بزرگي نبود يا به نظر نمي‌رسيد. كيلومترهاي بي‌شماري را طي نكرد و سريع جابه‌جا نمي‌شد. با اين حال، با نظر او توپ زماني كه قرار بود سرعت بگيرد، مي‌گرفت و زماني هم كه قرار بود كند شود، كند مي‌شد. فكر بوسكتس هم همين‌طور. بوسكتس فقط مي‌ديد و مي‌دانست.
او پستي كه در آن بازي مي‌كرد را دوباره تعريف كرد. او پارادايم ايده هافبك دفاعي را تغيير داد. ژاوي گفت: «او يكي از بهترين هافبك‌هاي فوتبال جهان و بهترين هافبك دفاعي تاريخ اسپانياست.» البته واژه هافبك دفاعي يك توصيف ناكافي و نادرست براي اوست. «Pivot» كلمه بهتري است؛ آن قطعه‌اي در سيستم كه همه‌ چيز به آن بستگي دارد. بازيكني كه سرعتش در ذهن و چيزي است كه بايد به توپ تحميل شود: «كسي كه مي‌داند چه زماني بايد مكث كند، چه زماني نگه دارد و مهم‌تر از همه چه زماني رها كند. كسي كه بي‌سر و صدا باعث مي‌شود همه‌ چيز در اطراف او كار كند.» و درست هم كار كرد: «حضور او در كنار ژاوي و آندرس اينيستا را مي‌توان تعريف خط هافبك دانست.»
البته كل تيم براي باشگاه و كشور بود. در تيمي با اينيستا و ژاوي، با ليونل مسي و داويد ويا، فرناندو تورس و سرخيو راموس، با جرارد پيكه و كارلوس پويول. ممكن بود حضور او در تيم‌هايي كه تيري آنري و ساموئل اتوئو، يا و زلاتان ابراهيموويچ، لوئيس سوارز و نيمار را داشتند، ديگر هيجان‌انگيز به نظر نرسد. آن زمان برخي مي‌خواستند بوسكتس نباشد. اما ويسنته دل بوسكه در جام جهاني آفريقاي جنوبي، زماني كه بسياري از حضور بوسكتس در تيم سوال مي‌كردند، اظهار داشت: «اگر مي‌توانستم اكنون بازيكن شوم، دوست دارم مانند بوسكتس باشم.» مربيان و هم‌تيمي‌ها او را در آغوش گرفتند، يوهان كرايف او را هديه خواند. گوارديولا به ياد مي‌آورد كه مسي درست پس از شروع تمرين بوسكتس با تيم اصلي به سمت او برگشت و به سادگي گفت: «او مي‌تواند بازي كند.»
بوسكتس گفت: «من نمي‌خواهم مردم درباره من صحبت كنند. من مصاحبه‌هاي زيادي انجام نمي‌دهم. توييتر ندارم. در فوتبال مهاجمان مورد تحسين قرار مي‌گيرند، اما من اين‌طور خودخواه نيستم، من مشتاق ستايش يا نقش اصلي نيستم. من ترجيح مي‌دهم مهاجمان گل بزنند. آنها با گل زدن زندگي مي‌كنند. من اهميتي نمي‌دهم اگر اين كار را مي‌كردم يا در اين پست بازي نمي‌كردم. من نقشم را دوست دارم، عاشق كارم هستم.» او اين كار را بر خلاف هر كس ديگري انجام داد، ناشناس ماندن مناسب او بود. جمله‌اي منسوب به دل بوسكه وجود دارد كه حتي ممكن است واقعي نباشد اما كاملا كار مي‌كند. جمله‌اي كه بوسكتس را اين‌گونه خلاصه مي‌كند: «بازي را تماشا مي‌كني و بوسكتس را نمي‌بيني.» او ادامه مي‌دهد: «بوسكتس را تماشا مي‌كني و بازي را مي‌بيني.»
لوئيس انريكه، سرمربي سابق اسپانيا چندي پيش گفت: «او منحصر‌به‌فرد است.» و اين كلمه مناسبي است. به گذشته فكر كنيد. فكر كردن به بازيكني مانند بوسكتس سخت است، فوتباليستي كه نحوه ديده شدن پستي كه او در آن حضور دارد را تغيير داده است. او اين كار را به گونه‌اي متفاوت با ديگران انجام داد و به تعريف جديدي هم رسيد. او ضد فرهنگ جا افتاده به نظر مي‌رسيد. اما به تجسم يك فرهنگ جديد مسلط به بازي دست يافت. او گفت: «محور بودن بيشتر به اين است كه از نظر تاكتيكي زيرك باشيم تا از نظر فيزيكي مسلط باشيم: فكر كردن، محاسبه كردن، ارايه راه‌حل‌ها، تدافعي و تهاجمي، كنترل همه ‌چيز.» براي مدت طولاني، او همه‌ چيز را منطقي كرد.
در سن و سال او، طبيعي بود كه برخي در مورد ادامه حضور او ترديد داشته باشند كه هنوز هم همين‌طور است، از جمله خودش. روزهاي بدي نيز وجود داشت. هزينه حفظ او در ميان بحران مالي بارسلونا بالا بود. وقتي جام جهاني به پايان رسيد، لوئيز انريكه وظيفه خود دانست تا او را متقاعد كند كه تا سال 2026 به كار خود ادامه دهد و به اين امر اصرار ورزيد. «من فكر مي‌كنم او اشتباه گرفته شده است، شايد به اين دليل كه سال‌ها در اطراف بوده و مردم اكنون به اندازه كافي او را ديده‌اند.» در همين حال، ژاوي همچنان او را بازيكني «بنيادي» خطاب مي‌كرد و سعي داشت او را متقاعد كند كه تا انتها ادامه دهد. اما اگر يك چيز وجود داشته باشد كه بوسكتس هميشه مي‌دانست، اين بود: زماني بود كه بايد رها كرد و رفت. 
منبع: گاردين

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون