• ۱۴۰۳ شنبه ۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3293 -
  • ۱۳۹۴ چهارشنبه ۲۴ تير

چهره‌هاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي از تفاهم هسته‌اي و فرداي آن مي‌گويند

طلوع صبح ديپلماسي

آغازي بر همدلي و همزباني

محمدجواد حق‌شناس

به عنوان يك معلم تاريخ تحولات ايران، بر اين باور هستم كه در آينده‌اي نه‌چندان دور و در صورتي كه توافق هسته‌اي نهايي شود و در شوراي امنيت سازمان ملل قطعنامه‌اي مبني بر لغو مصوبات قبلي و به رسميت شناختن حق هسته‌اي كشورمان صادر كند، تاريخ ايران و تاريخ تحولات روابط بين‌المللي را مي‌توان به قبل از توافق و بعد از توافق هسته‌اي تقسيم كرد. اعتقاد دارم كه توافق هسته‌اي ايران و گروه 1+5 مي‌تواند يكي از تحولات مهم تاريخ سياسي ايران معاصر قلمداد شود و در رديف تحولاتي مانند پايان هشت سال دفاع مقدس، پايان اشغال ايران توسط متفقين و... تلقي شود. از اين جهت، طبيعتا كاركردها و ويژگي‌هايي كه به عنوان مشخصه‌هاي جامعه و نظام سياسي و نظام تصميم‌گيري خود را نشان مي‌دهد، اين علايم و رويكردها داراي وجوه متمايز از يكديگر و با ابعاد جديد و متنوع‌تري نسبت به حوادث پيشين است و مي‌توان گفت فضاي بعد از توافق داراي آثار و ابعادي در حوزه ملي، منطقه‌اي و نظام جهاني است. يكي از مباحثي را كه مي‌توان به آن اشاره كرد، روند مذاكرات هسته‌اي است كه در زمان خود، با اين گستره و اين زمان‌بندي و كيفيت بي‌نظير است و ركوردهاي خاص خود را در عرصه ديپلماسي بين‌المللي برجاي گذاشته است. اين مذاكرات 13 سال است كه در عرصه جهاني مطرح است و در سه دوره رياست‌جمهوري و با سرپرستي چهار نفر هدايت شده است؛ از آقاي روحاني كه هم‌اينك عهده‌دار مقام رياست‌جمهوري شده‌اند، نخستين فردي بودند كه سرپرستي پرونده مذاكرات را برعهده گرفتند، سپس آقايان لاريجاني و جليلي اين مسووليت را عهده‌دار شدند و هم‌اينك مسووليت آن برعهده آقاي دكتر ظريف است. از طرفي، شايد كمتر پرونده‌اي بوده است كه قدرت‌هاي بزرگ جهاني پاي ثابت و دايم حضور در مذاكراتي اينچنيني بوده‌ باشند و در عين حال نيز در عالي‌ترين سطح خود يعني وزير امور خارجه كنش‌ورزي كنند. همچنين در 22 ماه گذشته، اگر به حجم رفت‌‌و‌آمدها، ديدارها و رايزني‌ها وزراي امور خارجه شش قدرت جهاني و مسوول سياست خارجي اتحاديه اروپا نگاه كنيم، يك آمار بي‌سابقه و باورنكردني را مشاهده خواهيم كرد. شايد در تاريخ ديپلماسي امريكا در تمام اين سال‌ها، وجود نداشته باشد كه دولت اين كشور اينچنين و با اين گستره براي مساله‌اي، با اين گستره وقت گذاشته باشد و شايد در مذاكرات سالت بوده است كه وزير امور خارجه ايالات متحده، 9 روز در خارج از مرزهاي اين كشور حضور داشته و ما مي‌بينيم كه جان كري از چهارم تيرماه در وين حضور داشته و برخلاف تمامي وزراي ديگر در مذاكرات كه دايما در حال رفت و آمد هستند، در وين بود. حضور وزير امور خارجه 70 ساله امريكا، آن‌هم با پاي شكسته نشان از اهميت مذاكرات براي امريكا دارد. با اين حال، اعتقادي راسخ دارم كه اتخاذ سياست تعامل سازنده و رفع تنش در چارچوب رويكرد راهبردي برد - برد توسط آقاي حسن روحاني رييس‌جمهوري كشورمان و همچنين راهبرد نرمش قهرمانانه توسط مقام معظم رهبري، به عنوان دو شاخص اصلي توانسته است پس از دو سال رايزني طاقت‌فرسا، سخت و دشوار، مذاكرات را در مراحل نهايي خود رهنمون سازد. ضمن اينكه بايد متوجه باشيم كه اين مذاكرات با وجود اراده سياسي طرفين موانع سنگيني را در پيش‌روي خود داشته است كه با دقت، ممارست و تيزبيني به شكل گام به گام گره‌گشايي شده است كه از جمله آنها مي‌توان به مخالفت‌هاي لابي‌هاي حامي اسراييل در امريكا و اروپا و مخالفت عربستان و برخي ديگر از كشورهاي عربي به توافق هسته‌اي با اتكا به دلارهاي نفتي اشاره كرد كه سنگ‌اندازي‌هاي بسياري داشته‌اند و دولت امريكا را تحت سنگين‌ترين فشارها گذاشتند و اخيرا نيز با سفرهاي پي‌در‌پي به مسكو و پاريس و انعقاد قراردادهاي سنگين اقتصادي و تجاري و مخالفت‌هاي عجيب و غريب توسط جمهوريخواهان و لابي‌هاي عربي، عبري خواستند راه را بر توافق هسته‌اي مسدود كنند. نكته مهم ديگر اينكه بعد از توافق هسته‌اي، اين پيام بايد داده شود كه اين مساله آغازي بر يك راه و لزومي براي يك برنامه‌ريزي گسترده براي عبور از موانعي است كه تحريم‌ها و بي‌تدبيري‌هاي دولت قبل، فشارهايي سنگين براي كشور و مصايبي زياد براي مردم ايجاد كرده است. به عبارت ديگر، برداشتن تحريم‌ها به‌تنهايي كافي نيست و موتور محرك كشور نيازمند اراده، شجاعت، برنامه‌ريزي و هدف‌گذاري مطلوب است و نياز است در اين خصوص تلاش‌هايي صادقانه و ايثارگرانه بكنيم. متاسفانه در طول سال‌هاي گذشته و به خصوص در سال‌هاي پاياني دولت دهم، مسائل و مشكلات بسياري در عرصه اقتصادي، اداري و سياسي كشور صورت گرفته كه منجر به بي‌ثباتي در عرصه بازار، فساد گسترده اقتصادي و اداري، نداشتن برنامه منسجم براي توسعه و عدم تشخيص اولويت‌هاي اصلي كشور شده است. به نظر مي‌رسد توجه به راهكار‌هايي كه مقام معظم رهبري تحت عنوان اقتصاد مقاومتي ابلاغ كرده‌اند، راهبرد خوبي است كه البته اجراي آن نيازمند همدلي و همزباني است. رسانه‌ها‌ بايد به مردم بگويند كه توافق هسته‌اي آغازي بر همدلي و همزباني است و براي عبور از مشكلات و دستيابي به توسعه و پيشرفت، نيازمند وحدت، همدلي و ايثار و برنامه‌ريزي هستيم تا از نمادهايي مانند بابك زنجاني، خاوري و فساد سه هزار ميلياردي و گم شدن دكل‌ها كه نشانه‌هاي اندك از بحران عميق هستند، عبور كنيم. با اين وجود، خوشبختانه با عزم مردم در انتخاب آقاي روحاني به عنوان رييس‌جمهوري و هدايت‌ها و حمايت‌هاي مقام معظم رهبري از دولت و ملت و حمايت‌هاي ايشان از مذاكره‌كنندگان كشورمان مي‌توان اميدوار بود كه بخش جدي و زيادي از اين مسير برداشته شده است.

 

هزينه‌هاي تحريم ايران

شيرين هانتر

توافق هسته‌اي بين ايران و گروه 1+5 اگر به امضا برسد و نهايي شود براي تمام طرف‌هاي مذاكره نتايج بسيار خوبي خواهد داشت. اين توافق به خصوص اگر به تدريج منتج به بهبود روابط ايران و امريكا شود مي‌تواند اثرات مثبتي نيز براي برقراري صلح و امنيت در خاورميانه، آسياي جنوب غربي و مركزي داشته باشد. همچنين موفقيت مذاكرات هسته‌اي در صورتي كه شرايط ديگر نيز فراهم باشد به توسعه همكاري‌هاي منطقه‌اي در زمينه‌هاي اقتصادي، تجاري و ارتباطات كمك خواهد كرد اما بيشترين اثر اين توافق براي ايران و امريكا خواهد بود. مهم‌ترين نتيجه مثبت و اوليه اين توافق براي ايران اين خواهد بود كه خطر هرگونه حمله نظامي به ايران را به صفر خواهد رساند. درصورت امضاي توافق و به خصوص اگر روند بعد از توافق به سوي بهبود روابط ايران و امريكا باشد ديگر حتي يك «رييس‌جمهور» از حزب محافظه‌كار متعلق به گروه به اصطلاح «عقاب‌ها» نخواهد توانست كنگره و مردم امريكا را راضي به اقدام نظامي ديگر در خاورميانه به خصوص عليه ايران كند. همچنين متحدان امريكا در منطقه نيز كه دل به اين اميد بسته بودند كه بتوانند از نيروي نظامي برتر امريكا استفاده كرده و اهداف خود را در قبال ايران تحقق بخشند ناچار خواهند شد كه در قبال ايران با احتياط بيشتر رفتار كنند. به عبارت ديگر با از بين رفتن خطر حمله نظامي امريكا به ايران موازنه قواي منطقي‌تري كه منعكس‌كننده شرايط واقعي باشد در منطقه برقرار خواهد شد. بنابراين نه‌تنها همسايه‌هاي عرب ايران بلكه همسايه‌هاي شمالي و شرقي آن نيز ناچار خواهند شد با ايران رفتاري داشته باشند كه متناسب با موقعيت و شأن كشور است در حالي كه در دهه گذشته حتي كشورهايي مانند آذربايجان و تركمنستان نيز گاهي اوقات از مشكلات ايران به خصوص با امريكا استفاده كرده و رفتار نامناسبي با ايران داشته‌اند. حتي كشورهايي مانند چين، هند و روسيه نيز ناچار خواهند شد در معادلات خود با ايران تا حدي منافع ايران را نيز در نظر داشته باشند و فقط از ايران به عنوان كارتي در بازي‌هاي سياسي خود استفاده نكنند. دليل اين امر آن است كه در دوره پساتوافق آنها رقبايي در شكل كشورهاي اروپايي خواهند داشت و ايران نيز گزينه‌هاي بيشتري در زمينه شركاي تجاري و اقتصادي خواهد داشت در حالي كه در حال حاضر كشورهايي مانند چين و روسيه از موقعيت ضعيف ايران سوءاستفاده مي‌كنند. البته واضح است كه از جنبه اقتصادي نيز توافق هسته‌اي منافع زيادي براي ايران خواهد داشت. گرچه درست است كه مسائل ديگري مانند اشتباهات در انتخاب استراتژي‌هاي اقتصادي، كوتاهي‌ها در زمينه مديريت و غيره نيز به تشديد مشكلات اقتصادي ايران كمك كرده‌اند ولي قدر مسلم اين است كه در چند سال گذشته كمبود منابع مالي باعث افت اقتصادي در ايران شده است.

از آنجايي كه مشكلات اقتصادي مي‌تواند نتايج بسيار منفي اجتماعي و امنيتي نيز داشته باشد، رفع موانع مالي رشد اقتصادي در ايران نتايج مثبتي از نظر اجتماعي و امنيتي نيز براي ايران خواهد داشت. بالاخره توافق هسته‌اي موجب خواهد شد كه برگشت كامل ايران به جامعه بين‌المللي تسريع شود و ايران جايگاه خود را در صحنه بين‌المللي بازيابد. اين برگشت در ضمن باعث خواهد شد كه ايران نقش موثرتري در حل و فصل مسائل منطقه‌اي و بين‌المللي بازي كند و در برقراري ساختارهاي جديد امنيتي و غيره در سطح منطقه‌اي و بين‌المللي نقش بهتري داشته باشد. از نظر كشورهاي غربي نيز توافق هسته‌اي منافع زيادي براي آنها خواهد داشت . در وهله اول سياست انزواي ايران براي غرب نيز مضرات زيادي داشته است. به طور مثال در دهه‌ 90 ميلادي سياست مهار ايران باعث شد كه دولت‌هاي غربي در مقابل به وجود آمدن گروه‌هايي مانند طالبان و القاعده سكوت كنند و چه بسا حتي براي به وجود آمدن آنها كمك نيز كنند. همچنين كشورهاي غربي كاملا متوجه خطراتي كه طرز تفكر وهابي- سلفي براي خود آنها دارد نبودند. برعكس آنها افكار سلفي را وسيله‌اي براي مقابله با اسلام انقلابي ايران دانستند. در شرايطي كه ايران ديگر در انزوا نيست وكشورهاي غربي مي‌توانند از اسلام معتدل و اصلاح‌طلب ايران كه خواستار همزيستي مسالمت‌آميز نه‌تنها ميان مذاهب مختلف اسلام بلكه با اديان ديگر نيز هست براي مقابله با افكار خشن و تندرو سلافيون استفاده كنند. به طور كلي برگشت ايران به جامعه بين‌المللي گزينه‌هاي بيشتري را براي كشورهاي غربي نيز فراهم مي‌كند. به طور كلي منزوي كردن ايران، كشوري كه از يك طرف به درياي خزر و قفقاز و آسياي مركزي و از طرف ديگر به خليج فارس متصل است باعث به هم خوردن بسياري از معادلات منطقه‌اي و بين‌المللي شده بود. بازگشت ايران باعث خواهد شد كه اين معادلات صورت منطقي‌تر و طبيعي‌تر به خود بگيرند. به‌طور مثال سياست منزوي كردن ايران باعث شده بود مساله صدور منابع انرژي آسياي مركزي و قفقاز به جاي آنكه مبتني بر منطق اقتصادي و جغرافيايي باشد در چارچوب ديدگاه سياسي بررسي شود.

در نتيجه به جاي اينكه اين منابع بيشتر از طريق ايران صادر شوند راه‌هاي گران‌تري از طريق تركيه و غيره انتخاب شود. تحريم ايران همچنين باعث افزايش وابستگي انرژي اروپا به روسيه شد كه نتايج آن پس از بحران اوكراين ديده مي‌شود.به‌طور خلاصه اگر توافق هسته‌اي به امضا برسد و قطعي شود منافع زيادي نه‌تنها براي طرفين مذاكره بلكه همه كشورها خواهد داشت به جز آنهايي ‌كه با ايران خصومت و رقابت‌هاي خاص دارند. اما لازم به تذكر است كه تحقق بخشيدن به اين پتانسيل‌هاي مثبت بستگي به كوشش فراوان دارد. همچنين ايجاب مي‌كند كه هم ايران و هم طرفين مذاكره از اشتباهات گذشته خود درس بگيرند و آنها را در آينده تكرار نكنند، در غير اين صورت افق روشن‌تري كه يك توافق هسته‌اي مي‌تواند به وجود آورد دوباره تيره خواهد شد.

 

گشايش پس از گشودن پيله!

فريدون مجلسي

از زماني كه نزديك به دو سال پيش ديدارها و مذاكرات متعارف و منطقي، در شرايطي محترمانه و برابر، ميان بالاترين مقامات ايراني با قدرت‌هاي اصلي جهاني در نيويورك رخ داد، نگران بودم كه نكند تحليل‌هايم از بي‌طرفي منطقي و پژوهشي عدول كند و قدري رنگ جانبدارانه بيابد؛ جانبداري به سود به كار انداختن آن كليد راهگشا. گاهي نگران مي‌شدم كه مبادا خوشبيني آرزوانديشانه مرا از واقع‌بيني كارشناسانه دور كند. يكي از اصول تحليل در برآوردهاي سياسي اين است كه اگر براي يك مساله فقط يك راه‌حل وجود داشته باشد چاره‌اي جز توسل به آن نيست. براي ايران فقط راه‌حل سازگاري و تفاهم و اعتدال راهگشا بود و راه ديگر ستيز بود كه راه‌حل نيست بلكه فقط موجب زيان و پيچيدگي بيشتر مي‌شود. اكنون بار ديگر با التهاب در انتظار اعلام نتيجه نهايي مذاكرات نهايي هستيم. اكنون احساس مي‌كنم كه آن خوشبيني آرزوانديشانه به واقع‌بيني نزديك‌تر بوده است. بار ديگر وزيران و بالاترين كارشناسان بزرگ‌ترين كشورهاي جهان و اتحاديه اروپا گرد آمده‌اند كه لابد سندي تاريخي را امضا كنند. وقت آنها ارزنده‌تر از آن است كه براي هيچ و پوچ هدر دهند و به اينگونه ماراتن‌هاي مذاكره تن دهند كه شايد براي همه آنان تجربه‌اي نامكرر بوده است. اكنون ايام شهادت و عزاداري مذهبي در ايران نيز پايان يافته و زمان مناسب‌تري براي اعلام توافق نهايي و ابراز شادماني ملي فراهم آمده است. شادماني براي چه؟ براي پيشگيري از آسيب‌هاي جبران‌ناپذيري كه مي‌توانست از سوي تندروان و تازه به دوران رسيده سياسي در منطقه و فراتر از آن پديد ‌آيد. خوشحالي از اينكه آرامش جايگزين تنش شود. خوشحالي از اينكه فرزندان ما اميدوار شوند كه كشور بزرگ‌شان در شرايط معقول با هزاران و ده‌ها هزار طرح و برنامه كه بايد اجرا شود براي‌شان زمينه اشتغال و درآمد و مسكن و زندگي در شأن ايران و ايراني فراهم كند تا جبران مافات شود. تا افسوس همسايگاني را نخورند كه به جاي آنكه الگوي آنها باشيم براي‌مان سرمشق شده‌اند. تا با سربلندي بتوانيم نقش آرام بخش را در منطقه‌اي ناآرام فراهم آوريم كه آتش در خانه همسايه خانه ما را هم در معرض خطر خواهد افكند. با امضاي موافقتنامه مشكلات انباشته حل نخواهد شد، فقط فرصت حل كردن فراهم خواهد شد و راهي گشوده خواهد شد كه پيمودن آن زمان خواهد برد و نياز به كار فراوان دارد. اما «اميد» نيروي محركه خوبي است. سهم ملت و كشوري بزرگ، با سطح فرهنگي و آموزشي بالاتر از هميشه، با نيروي انساني تجربه آموخته و آماده در داخل و خارج، زير ساخت‌هاي خوب و آماده و با منابع طبيعي گوناگون و انرژي‌هاي فسيلي و خورشيدي و غير آن‌كه بايد به سرعتي معقول و با به كارگرفتن نظرات كارشناسي كه آثار تورمي و بيماري زاي هلندي ديگري را در پي نداشته باشد، با تشويق مردم و بخش خصوصي واقعي به مشاركت در صنعت و تجارت و كشت و توليد و با راه‌اندازي صنايع موجود كه يا تعطيل هستند يا زير ظرفيت كار مي‌كنند كه بتوانند مازاد توليد خود را آزادانه و با تسهيلات و ارتباطات متعارف بانكي بين‌المللي صادر كنند. در توليد دو نوع مساله پديد مي‌آيد، يكي اين پرسش كه با ركود و تورم و كسادي چه بايد كرد، و ديگري اينكه چگونه بايد پاسخگوي تقاضاهاي مشتريان و متقاضيان بود. مساله نوع دوم با مساله نوع اول فرق مي‌كند. مساله نخست نوميدي و يأس و افسردگي به بار مي‌آورد، و مساله نوع دوم همه عناصر در توليد، از كارگر و كارفرما و كارشناس تا حتي بانك وام‌دهنده را به شوق مي‌آورد. اميد اين است كه اقتصاد و توليد و اشتغال ملت و كشور ما با گذر از مساله نوع نخست، به مقابله عاقلانه و هوشمندانه و يافتن بهترين و سريع‌ترين راه‌ها براي حل مساله از نوع دوم روياروي شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون