لذت توافق با جهان
علي عالي
تصــوير نشستهـاي ظــريــف با لبخند دلنشين و اعتمادبه نفس ذاتي و وزراي خارجه قدرتهاي جهان، از ماندگارترين تصاوير نسل من خواهد بود. لذت اينكه كشورهاي بزرگ دنيا مجاب شدند به پاي ميز مذاكره بيايند. حالا هر شهروندي در هرجاي دنيا اگر نام «ايران» را نشنيده باشد، مشكل خودش است. توافق قرن، در طولانيترين مذاكره صلح تاريخ؛ اينكه حالا با دنيا توافق كردهايم براي زندگي بهتر.
نه اينكه نبود ارتباطات بينالمللي تنها مشكل جامعه ايراني باشد اما سنگ محك مناسبي براي رقابت، كيفيت و استاندارد خواهد بود. همه ما نياز به «فكر كردن» داريم. تفكر موجب ميشود تا تناقضهاي موقعيت انساني در خود و ديگران را ببيند و دريابد. ما هميشه بر سر دو راهي «خوب» و «بد» نيستيم. در زندگي روزمره همه ما، همهچيز در مرزهاي آشفته نيكي و بدي رخ ميدهد و گزينشهاي ما را دشوار ميكند.
افرادي كه ميانديشند، دشواري تصميمگرفتن و داوري كردن، هر دو را ميشناسد. هيچ كشوري نتوانسته در نيم قرن اخير توسعه پيدا كند مگر اينكه تناقضات خود را با محيط بينالمللي به حداقل برساند. حالا ما نسلي هستيم كه لذت حل تناقضهايمان با دنيا را حل كردهايم. مقابل ابرقدرتهاي دنيا نشستيم و از «حق» خودمان و آنها گفتيم.
مشخص است كه منظور از بينالملليشدن، هماهنگ و همراه شدن صرف با غرب نيست. ميشود هم پيشرفت فوقالعادهاي داشت و هم چارچوبهاي وطن را بهبهترين شكل حفظ كرد. مثال مشخص، كرهجنوبي است.
همزبان، فرهنگ و ادبياتش را حفظ كرده است و هم بدون منابع طبيعي، نزديك به يك تريليون دلار توليد ناخالص داخلي دارد. اما همه اين پيشرفتها و توسعه در پناه توافق با جهان، محصول افراد نيست، محصول ساختار و سيستمي است كه تفكر «توليدي» دارد و «كار تخصصي» ايجاد ميكند. حال، كشورمان در برهه تاريخياي قرار گرفته است. تنها با تفكر درازمدت است كه ميتوان ظرفيتهاي توليدي را تقويت كرد. اين تفكر توليدي است كه ما را مجبور ميكند نگاه درازمدت داشته باشيم. ما نياز به سيستم داريم. ساختاري براي پيشرفت. ارتباط با دنيا بايد ما را به سمت الگوهاي مناسب ببرد.