معلمان مدافع منافع ملي
شهيندخت مياندشتي٭
جامعه گسترده معلمان را ذيل يك جريان فكري و سياسي قرار دادن نه منطبق بر واقعيت است و نه همسو با منافع ملي و خواست صنفي اين قشر، چرا كه تنوع و كثرت ديدگاههاي سياسي در اين قشر كه از جمله اقشار تحصيلكرده و مرجع هستند مانع از اين امر شده و ميشود.
نزديك به دو ميليون فرهنگي شاغل و بازنشسته با اعضاي خانواده جمعيتي بالغ بر پنج ميليون را تشكيل ميدهند كه جداي از تفاوت نسل بين والدين و فرزندان، خود معلمان نيز به گرايشها و طيفهاي سياسي گوناگوني تعلق دارند، هر چند وجه غالب فضاي معلمان متمايل به جريان اصلاحطلبي و دولت تدبير و اميد است اما طيفهاي ناراضيتر كه حتي به اين جريان نيز اميدي ندارند هم وجود دارد و لايهاي از معلمان هم به هر دليلي مدافع وضع موجود بوده و حتي اصلاحطلبان و دولت تدبير و اميد را هم ناهمسو با خود ميدانند و مطالبات اين دولت را اپوزيسيوني ميخوانند كه اين لايه درصد كمي از معلمان را دربر ميگيرد، همان درصدي كه در قالب تشكلها يا نهادهاي حاكميتي، مستقيم و غيرمستقيم سازماندهي شدهاند. با اين وجود وقتي از جامعه معلمان به طور كلي سخن به ميان ميآيد همان بخش فعال و كنشگري منظور است كه در تحولات جامعه تاثيرگذار هستند اين بخش كه به صورت سازمانيافته يا تودهاي در فضاهاي باز سياسي و امنيتي ظهور و بروز بيشتري دارد همواره متهم به مخالفت و ضديت با كليت نظام ميشود و فعالان آنها مورد تهديدهاي شغلي، امنيتي و قضايي قرار ميگيرند. اين واقعيت تلخ در حالي صورت ميگيرد كه يك نگاه گذرا عكس آن را به اثبات ميرساند. بدنه فعال جامعه مدني معلمان در عرصههاي مختلف حضوري همسو با منافع ملي و مطالبات عمومي داشته است و متهم كردن اين طيف ريشه در بدفهمي و كجسليقگي دارد يا اينكه آگاهانه جريان سياسي كه اين معلمان را همسو با خود نميداند براي خاموش كردن آنها چنين ابزاري را به كار ميگيرد تا بدنه فعال متمايل به تغيير و اصلاح را نااميد سازد.
صرفنظر از نقشآفرينيهاي معلمان در حوادث مربوط به انقلاب 57 نگاهي به حضور آنها در مقاطعي از جمله 8 سال دفاع از ميهن و سپس حضور در مناسبتها و مراسمها و عرصههايي مانند انتخابات به خوبي اين ادعا را به اثبات ميرساند كه غالب معلمان به ويژه كنشگران صنفي و مدني مطالبات همسو با منافع ملي دارند. آخرين و تازهترين سند اين ادعا واكنشهاي جامعه فرهنگيان و معلمان به توافق هستهاي است، واكنشهايي كه هم در ابعاد عاطفي و اجتماعي و هم در بعد سياسي نشان از بلوغ معلمان كنشگر و همسويي آنها با منافع ملي دارد. همسو كردن مطالبات صنفي با منافع ملي يكي از مصاديق بلوغ و هنرمندي مدني معلمان كنشگر در قالب تشكلهاي صنفي و سياسي است كه بايد مسوولان قدرشناس اين نوع فعاليتها بوده و مشوق آن باشند تا اين قشر زحمتكش و مظلوم به وادي مخرب افراط و تندروي يا تفريط و انزوا كه سرمايهسوز خواهد بود، نيفتند. پيگيري خواستههاي درونسازماني و صنفي با حفظ چارچوبهاي قانوني و احترام به نهادها و دستگاههاي مربوطه حقي است كه رسميت شناختن آن موجب افزايش سرمايه مدني خواهد شد در حالي كه نگاه بدبينانه يا مغرضانه و جناحي به اين مقوله همانگونه كه اشاره رفت حركت معلمان را به دو جهت نامطلوب تندروي و نااميدي ميكشاند. رويكردهاي نادرست در 8 سال دولتهاي نهم و دهم به خوبي اما با هزينههاي بالا آزمون خود را پس داده و ثابت شده است كه نااميدي و انزواي معلمان آموزش و پرورش را دچار ركود و افسردگي ميكند و جامعه را از نتايج تحرك اين قشر مرجع محروم ميسازد؛ قشري كه وقتي روزنه اميد را در انتخابات سال 92 مشاهده كرد با حضور خود تاثيرگذاري گستردهاي را به نمايش گذاشت.
٭مسوول گروه صفحه مدرسه