روايت خرده قصههايي كه به سريال پايتخت رسيد
تنابنده: كسي نيست از صدا و سيما ايراد بگيرد
شراره داوودي / در سالهاي اخير «پايتخت» از آن سريالهايي بوده است كه توانسته جاي خود را در بين مخاطبان باز كند و حتي آنها كه علاقهاي به ديدن سريالهاي تلويزيوني ندارند هم به تماشاي اين سريال مينشينند. ماه رمضان امسال چهارمين قسمت «پايتخت» پخش شد و حالا يك هفتهاي ميشود كه از نمايش اين سريال گذشته اما با اين حال هنوز تكه كلامها و صحبتهاي بابا پنجعلي و ارسطو و نقي و رحمت و شخصيتهاي اين سريال را ميتوان در كوچه و خيابان شنيد. ارتباطي كه مردم با پايتخت برقرار كردهاند، بيشتر به احساسي است كه از هركدام از بازيگرها ميگيرند، وقتي روايتها از زندگي روزمره مردم واقعي باشد مطمئنا بر دل همين جامعه هم مينشيند. پايتخت را ميتوان جزو مجموعههاي موفق چند سال اخير تلويزيون دانست كه با روايت داستانهاي يك خانواده چهار نفره شمالي كه با خواهر و پسرخاله ارتباط نزديكي دارند و همه كارهايشان با هم است، داستان خانواده معمولي را نقل ميكنند.
تيم فيلمبرداري «پايتخت» در تمام طول پخش اين سريال در شمال ايران در حال فيلمبرداري قسمتهاي بعدي اين سريال بودند و بعد از تعطيليهاي عيد فطر و سيل شمال ايران پايتختيها به پايتخت برگشتند تا چهارشنبه عصر در دفتر سيروس مقدم جمع شوند و نشست پرسش و پاسخ برگزار كنند. در اين نشست آدمهاي مهم «پايتخت» بودند و با حوصله به سوالهاي خبرنگارها جواب دادند، هرچند كه گاهي سوالات تكراري ميشد و پاسخها هم بالطبع تكراري. سيروس مقدم، كارگردان مجموعه «پايتخت» در پاسخ به «اعتماد» درباره نحوه ساخت و آماده كردن قسمت چهارم اين سريال آن را سخت توصيف كرد و گفت: «اصولا ساخت اين مجموعه كار سختي است و ما با زمان كم و فشارهاي گاهي زياد كه مخصوصا در ٤٨ ساعت آخر به نهايت رسيده بود، پايتخت را ساختيم و به آنتن رسانديم. قرار بوده پايتخت ٢٦ قسمت ٤٥دقيقهاي توليد شود، اما همان روزهاي آخر برنامه عوض ميشود و به ٢٢ قسمت كاهش پيدا ميكند، براي همين سختي كار در دو روز آخر بيش از اندازه ميشود.
مقدم در پاسخ به اين سوال «اعتماد» كه آيا اين سريال قسمتهاي بعدي هم دارد يا نه؟ با اين توضيح كه براي ساخت مجموعههاي بعدي پايتخت آماده است اما به سه شرط ادامه ميدهد: «اگر مردم بخواهند، اگر مسوولان بخواهند و اگر همچنان حرف تازهاي براي گفتن داشته باشند.»
كارگردان «پايتخت» در ادامه صحبتهايش با تاكيد بر اينكه در هر سري از پايتخت سعي كرديم از يك فرم خاص براي روايت گويي استفاده كنيم، گفت: «يك بار از قصهگويي كلاسيك بهره برديم، يك بار با نماد گنبد و گلدسته شمال را به جنوب وصل كرديم، بار ديگر قهرمان پروري و در نهايت آدمها و افكارشان را نشان داديم كه حالا خانمي در شوراي شهر است اما با خانواده خودش تضادهايي دارد. »
خشايار الوند، نويسنده اصلي سريال «پايتخت» نيز در اين نشست حضور دارد و كار تيمي در فيلمبرداري سري چهارم اين سريال را خاص توصيف ميكند و ميگويد: «اينبار از پنج قصه مجزا كه شروع شده بودند استفاده كرديم، داستانهايي كه شروع شده بودند و حالا ما با خردهقصهها كار ميكرديم. پس فكر نكنيد ما قصه نداشتيم، داستان ما همين بود كه از اين خرده داستانها براي روايت موقعيتهايي كه به بحران ميرسند، استفاده كرديم.»
از زمان نشست پرسش و پاسخ گذشته كه نسرين نصرتي و هومن حاجي عبدالهي هم از راه ميرسند. خوش اخلاقند و خوش خلق رفتار ميكنند در مواجهه با خبرنگاران. هومن حاجي عبداللهي به خبرنگار «اعتماد» ميگويد كه بازي در پايتخت را خيلي دوست دارد: «اين تيم است كه مرا نگه داشته و حاضر هستم سه ماه در شهر ديگري حاضر باشم و با آنها كار كنم». نسرين نصرتي هم كه به خاطر لهجهاش در اين سريال هميشه مورد توجه بوده و خيليها باور نميكنند خواهر نقي كه آنقدر خوب مازني صحبت ميكند اصلا شمالي نيست، اين سري از پايتخت را ميپسندد و به «اعتماد» ميگويد: «در اين سري شخصيتپردازيها عميقتر بود و به نظرم بيشتر شبيه زندگي بود، قهرمان مشخصي نداشتيم، خوب و بد هم نداشتيم، همه با هم زندگي ميكرديم و خوبي هم را ميخواستيم.» در همين حين هم ريما رامينفر، بازيگر نقش هما است كه پر انرژي و سرحال از راه ميرسد. از دير آمدنش عذرخواهي ميكند و ميگويد كه همين حالا از برنامه «خندوانه» آمده و به همين دليل هم پر انرژي است. رامينفر در توصيف نقشش ميگويد كه «هما را دوست دارم» و ادامه ميدهد: هما به دنبال پيشرفت است، ميخواهد ياد بگيرد، حتي جاه طلبي ميكند اما شكست ميخورد. رامين فر و هماي «پايتخت» از ساخته شدن سريهاي مختلف پايتخت خوشحال است، از اينكه «يك گروه هر سال دور هم جمع ميشوند و همان شخصيتها و آدمها را دوباره بازي ميكنند» و ادامه ميدهد: « همين خيلي خوب است و كاراكترهاي پايتخت هم اينگونه هربار با ما بزرگ و پخته ميشود و ميتوانيم روي آن كار كنيم.»
صداي آقاي بائو ميآيد، وقتي همه به سمت صدا برميگردند كمي مكث ميكنند تا بشناسندش، قيافهاش بدون گريم خيلي فرق ميكند. محمد رضا عليمرداني كه تخصصش در امر دوبله و صداست به «اعتماد» ميگويد كه «از ابتدا براي مديريت صداي انيميشنهاي كوتاهي كه در پايتخت ميديديم آمده ولي بعد تنابنده كه دوستي دانشگاهي هم با يكديگر دارند، نقش بائو را به او پيشنهاد داده است». محمد رضا عليمرداني كه آلبوم هم دارد و دوبله ميكند و اين روزها با انيميشنهاي «ديرين ديرين» حسابي سرش گرم است حالا با نقش آقاي بائو خيلي معروفتر شده و درباره اين اتفاق ميگويد كه «خودم هم خوشحال هستم كه مردم با نقشم ارتباط برقرار كردهاند و باورش دارند.»احمد مهران فر، ارسطوي پر ماجراي «پايتخت» كه از همه ديرتر هم آمده در گوشهاي از دفتر سيروس مقدم در حال گپ زدن با خبرنگاران است. ارسطوي پايتخت درباره نقشش به «اعتماد» توضيح ميدهد و ميگويد كه از بازي در مجموعهاي كه دستش در ايفاي نقش باز است راضي است و ادامه ميدهد: «حضور دو چيني در سريال براي من خيلي جالب بود، آنها دو نابازيگر بودند كه زبان انگليسيشان هم خوب نبود، اما خيلي باهوش بودند و حضور آنها اتفاق جالبي بود». مهرانفر در پاسخ به سوال «اعتماد» درباره جذابتر شدن مجموعه «پايتخت» ميگويد: «اين مجموعه بايد حرف جديدي داشته باشد، به همين دليل هم بوده كه ارسطو ديگر از تكه قديمي «حساس نشو» استفاده نكرده است، حالا كابوس ميبيند و كابوسهايش را هم با انيميشن براي بيننده به تصوير ميكشند. هرچقدر ايدهها و نگاهها در هر سري تازه شود، پايتخت هم براي مردم جذابيت خودش را از دست نميدهد.»همه بازيگرها را در راهرو و حياط ميتوان پيدا كرد اما جاي تنابنده فرق ميكند. در يكي از اتاقها نشسته و با خبرنگاران تك تك گپ ميزند. به نظر خسته ميرسد ولي جوابهايي كامل ميدهد. صحبت را خودش شروع ميكند و تعريف ميكند كه «از اول قرار نبوده پايتخت را براي ماه رمضان بسازيم. مجموعهاي با عنوان «عليالبدل» آماده داشتيم اما لوكيشنهاي زيادي داشت و نتوانستيم آن را بسازيم.» تنابنده و نقي «پايتخت» كه فقط يك بازيگر در اين مجموعه نيست و در فيلمنامه و كارگرداني نيز همراه گروه است در ادامه توضيح ميدهد كه بعد از آنكه «علي البدل» نشد، صدا و سيما پيشنهاد پايتخت را ميداد و آنها هم قبول ميكنند. تنابنده در ادامه صحبتهايش از بيبرنامگيهاي سازمان صدا و سيما اعلام نارضايتي ميكند كه «سازمان نميداند ميخواهد چه كار كند و كسي هم نيست از آنها ايراد بگيرد. دست آخر هم به گروه سازنده ايراد ميگيرند كه چرا كارتان ضعيف است؟ ولي اين را نميبينند كه ما با شرايط محدود و فشردگي زياد سعي ميكنيم بهتريني كه در توان داريم را بسازيم.» نشست پرسش و پاسخ «پايتخت» در دفتر سيروس مقدم كه از حدود ساعت پنج عصر شروع شده بود تا حدود هشت و نيم طول ميكشد. مدل برگزاري اين نشست هم در نوع خودش جالب بود. با وجود اينكه سبب ميشد بازيگران و سازندگان اين سريال به سوالهاي تكراري پاسخ بدهند؛ بازيگران و سازندگان در دفتر و حياط دفتر حضور داشتند و خبرنگاران جدا جدا به سراغشان ميرفتند تا با آنها گپ بزنند و تنابنده هم در اتاق ،پاسخگوي سوالات خبرنگاران بود. ساعت به 9 شب رسيده بود و همه ديگر خسته بودند. پرسشهاي سرپايي مطرح شده بود و پاسخها هم دستهبندي شده بود. وقت پذيرايي بود و پايان مراسم. از ميوههاي تابستانياي كه از عصر در بالكن دفتر چيده شده بود و ديگر گرم شده بودند از خبرنگاران و بازيگران و عوامل پذيرايي شد. ديگر «پايتخت4» پروندهاش بسته شد، بايد ديد عوامل اين سريال در آينده چه ميكنند.