• ۱۴۰۳ يکشنبه ۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3301 -
  • ۱۳۹۴ دوشنبه ۵ مرداد

درباره قصه‌هاي وحشي و گونزالس

فيلمي درباره انتقامجويي

پويا معنوي / شايد نخستين بار نباشد كه در چند سال اخير فيلمي متشكل از چند اپيزود مجزا را از يك كارگردان امريكاي لاتين مي‌بينيم. الخاندرو گونزالس ايناريتو كارگردان مكزيكي كه سال گذشته با فيلم «بردمن» سه جايزه اسكار را به تنهايي به خانه برد را بسياري ابتدا با «عشق‌هاي سگي» شناختند كه در سال ۲۰۰۰ به عنوان نخستين فيلم بلندش در مكزيكوسيتي فيلمبرداري كرد و تحسين بسياري را بر انگيخت. بعدتر نيز ايناريتو «۲۱ گرم» و «بابل» را ساخت كه آن دو نيز مثل اولي از چند اپيزود تشكيل مي‌شدند كه البته در بخشي از روايت نهايتا با يكديگر ارتباط پيدا مي‌كردند.

داميان سيفرون نيز حال با «قصه‌هاي وحشي» فيلمي شش اپيزودي را روانه سينماها در سرتاسر جهان كرده. فيلمي كه بينندگانش به آرژانتين و امريكاي لاتين محدود نشده‌اند چراكه تمامي اپيزودها به شكلي اغراق‌آميز به يكي از بدوي‌ترين منويات بشر يعني حس انتقامجويي پرداخته و با لحني مضحكه‌آميز آن را روي پرده سينماها حكاكي كرده‌اند. «قصه‌هاي وحشي» با هر انساني ارتباط برقرار مي‌كند و بي‌دليل نيست كه آن را «موفق‌ترين فيلم تاريخ سينماي آرژانتين» لقب داده‌اند. نشريه آلماني اشپيگل در مطلبي فيلم را «به شكل ناخوشايندي شديدالحن» خوانده و افزوده است: «اما از اين لحن شديد و ناخوشايند طنزي بسيار سرگرم‌كننده خلق شده كه يادآور آثار پدرو آلمودواري است كه نامش به عنوان تهيه‌كننده اين فيلم در تيتراژ به چشم مي‌خورد.»

نشريه اشپيگل در ادامه اين مطلب مي‌نويسد: «روايت‌هايي كه در اين فيلم تعريف مي‌شوند همه در آرژانتين اتفاق مي‌افتند و تصويري همخوان با زندگي طبقه متوسط اين جامعه ترسيم مي‌كنند. از بروكراسي احمقانه تا ثروتمنداني كه هميشه فقيري را قرباني اهداف‌شان مي‌كنند، يا حتي مراسم ازدواج به سنت آرژانتيني. اما در حقيقت اين قصه‌هاي وحشي مي‌توانند از هر گوشه و كناري در جهان كه انساني در آن زندگي مي‌كند سرچشمه بگيرند چرا كه بدون استثنا هر انساني وضعيت‌ها و احساساتي كه در اين فيلم به تصوير كشيده شده را مي‌شناسد: حس انتقامجويي.» اين فيلم هشتم ژانويه سال ۲۰۱۵ در آلمان اكران شده و در حال حاضر هنوز سينماهاي اندكي آن را نمايش مي‌دهند.

ديگر نشريه آلماني يعني «هنر + فيلم» نيز در مطلبي به «قصه‌هاي وحشي» پرداخته و در ابتدا از سينماي معاصر آرژانتين سخن رانده است: «در ۲۰ سال گذشته سينماي آرژانتين خودش را به عنوان يكي از مهيج‌ترين سينماهاي امريكاي لاتين معرفي كرده است. شهرتي كه شايد با شرايط ناآرام سياسي اين كشور بي‌ارتباط نباشد. فساد و نابساماني در سيستم اداري از مسائل روزمره اين كشور هستند و بالاخره زماني اين عقده‌ و خشم بيرون خواهد زد. فيلم داميان سيفرون نيز از اين موضوع سخن مي‌گويد؛ آن همچنين گويا و جهانشمول.» در بخش ديگري از اين مطلب آمده است: «نقطه اتصال اپيزودهاي فيلم رفتار شخصيت‌ها به هنگام شرايط اضطراري است. آنها همگي در اين شرايط تصميم مي‌گيرند كه گفت‌وگو، معامله و وساطت كمكي نخواهد كرد. آنجاست كه كنترل‌شان را از دست مي‌دهند و بدون توجه به قوانين و ارزش‌هاي جامعه غرق در حس انتقام‌جويي و نابودي طرف مقابل مي‌شوند، امري كه آكنده از طنز به تصوير كشيده مي‌شود.» سيفرون در چند گفت‌وگو به اين نكته اشاره كرده بود كه «ما در جامعه‌اي زندگي مي‌كنيم كه به ما اجازه نمي‌دهد خودمان باشيم.» شايد به همين خاطر شخصيت‌هاي فيلم وي به نيابت از تماشاگران، فانتزي‌هاي خشونتبارشان را به مرحله اجرا مي‌گذارند. از سوي ديگر يكي از نويسندگان وب‌سايت مطرح راجر ايبرت با دادن چهار ستاره به فيلم آن را «بهترين فيلم چندروايتي» كه تا به حال ديده لقب داده است: «ژانر فيلم‌هاي چندروايتي معمولا ژانر موفقي نيست چرا كه نتيجه‌گيري يك داستان و شروع داستاني ديگر به طور مداوم جريان روياوار ذهن مخاطب كه عادت به دنبال كردن يك داستان دارد را قطع مي‌كنند.» در ادامه اين مطلب نويسنده با اشاره به اپيزود «جاده‌اي به جهنم» به مساله «درگيري طبقاتي» اشاره مي‌كند. اين اپيزود به درگيري بدوي يك شهروند خوش‌پوش با اتومبيلي شيك و يك كارگر با اتومبيلي قديمي و درب و داغان پرداخته. درگيري كه در بياباني اتفاق مي‌افتد كه گويي قدم هيچ آدميزادي تا به حال به آن نرسيده است. در انتهاي اين مطلب نويسنده بار ديگر به تحسين اثر مي‌پردازد: «هر كدام از اپيزودها به تنهايي مي‌توانستند جوايز مربوط به بخش فيلم‌هاي كوتاه را در جشنواره‌ها به دست بياورند. با سبك تصويري متكي به نفس و دلنشيني شبيه كارهاي جاناتان دمي يا شايد برايان دي پالما. سيفرون با «قصه‌هاي وحشي» خودش را تا حد يك نويسنده بين‌المللي بالا مي‌كشد.»

اما همه نقدها در مورد فيلم مثبت نبوده‌اند. يكي از نويسندگان نشريه اينترنتي «ايندي واير» براي توصيف فيلم از واژه «نفرت‌انگيز» استفاده كرده و نوشته: «چه كار خواهيد كرد وقتي با فيلمي روبه‌رو شويد كه تماشاگر پسند است اما شما به هيچ‌وجه با بينندگان هم‌نظر نيستيد؟»

يكي از نكات جالب توجه فيلم تيتراژ آغازين آن است. پس از اپيزود تقريبا ۱۰ دقيقه‌اي اول با عنوان «پاسترناك» تيتراژ فيلم با معرفي بازيگران و عوامل آغاز مي‌شود و نام هر فرد در كنار تصوير حيواني وحشي قرار مي‌گيرد. در مورد خود داميان سيفرون نامش در كنار تصوير روباه قرار مي‌گيرد. اين هفتمين فيلم آرژانتيني است كه تا به حال نامزد دريافت جايزه اسكار بهترين فيلم خارجي شده و سومين فيلم متوالي با بازي ريكاردو دارين يكي از بازيگران مطرح سينماي اين كشور. پلي كه در يكي از اپيزودهاي فيلم و در بيابان محل درگيري بدوي دو شخصيت فيلم در بيابان است به مكاني توريستي تبديل شده و بسياري براي ديدنش به ۶۰ كيلومتري جاده ميان كافاياته و سالتا مي‌روند، آدرسي كه توسط شخصيت حاضر در فيلم نيز به آن اشاره شده بود.

داميان سيفرون كه فيلمنامه اثر را نيز نوشته به اين نكته اشاره كرده كه بيشتر اين سناريوي خشن را در وان حمام و در حالي كه اطرافش شمع روشن بوده روي كاغذ آورده است. فيلمنامه‌اي كه نسخه اوليه‌اش شامل هفت اپيزود بوده و اپيزود هفتم «قطعه جايزه» نام داشته است. يكي از نكات جالب ديگر در مورد فيلم شايد اين باشد كه پس از سقوط هواپيماي «جرمن وينگز» پرواز ۹۵۲۵ در ماه مارچ سال جاري دو شركت مطرح پخش‌كننده فيلم به دليل شباهت اپيزود اول با واقعه سقوط هواپيماي مذكور در مراحل پخش فيلم در سينماها تغييراتي ايجاد كردند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون