• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۱۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3302 -
  • ۱۳۹۴ سه شنبه ۶ مرداد

دقت‌هايي در رمان «ساقه بامبو»

ريشه در باد

رحيم فروغي٭

رمان «ساقه بامبو» نوشته سعود السنعوسي كه در سال ۲۰۱۳ جايزه بوكر عربي را از آن خود كرد، از چند نظر حايز اهميت است كه در زير به برخي از اين موارد اشاره مي‌شود. از سعود السنعوسي پيش از اين كتاب، رمان «زنداني آينه‌ها» (2010، برنده‌ جايزه ليلي عثمان ويژه خلاقيت و نوآوري) و داستان «بونساي و پيرمرد» (2011، برنده مسابقه داستان كوتاه مجله العربي و بي‌بي‌سي عربي) منتشر شده بود. رمان «ساقه بامبو» سومين و آخرين اثر منتشرشده وي است كه موفق شد ششمين جايزه بوكر عربي را از آن خود كند. پيش از اين، اين جايزه به بها طاهر براي رمان «واحه غروب» (اين رمان از سوي نشر نيلوفر منتشر شده)، يوسف زيدان براي رمان «عزازيل»، عبده خال براي رمان «كمان و پروانه»، رجاء عالم براي رمان «توق كبوتر»، ربيع جابر براي رمان «دروز بلگراد» و درنهايت در سال 2014 به احمد سعداوي براي رمان «فرانكشتاين» اعطا شده بود.

يكم: دغدغه نويسنده در اين رمان وضعيت انسان‌هاي معلق بين هويت‌هاي چندگانه ملي، نژادي، ديني و... است. اين چندگانگي به همه جنبه‌هاي وجودي شخصيت اصلي داستان، از جمله نامي كه به آن خوانده مي‌شود، هم تسري پيدا مي‌كند. او در فيليپين و خانواده مادري‌اش هوزيه است و در كويت و خانواده پدري‌اش عيسي خوانده مي‌شود. در جوامع توسعه‌يافته انسان‌هايي با هويت‌هاي گوناگون دوگانه يا حتي چندگانه به رسميت شناخته شده‌اند. هر چند با رويدادهاي اخير جهان مقاومت‌هايي در برابر اين پذيرش صورت مي‌گيرد اما در كشورهاي در حال توسعه و توسعه نيافته يا در مورد كويت و كشورهاي خليج فارس كه روند توسعه آنها متوازن و طبيعي هم نبوده و بيشتر با فشار پول به دست آمده از نفت رفاه ايجاد شده است، تا پذيرش اين دوگانگي‌ها راه زيادي مانده و اين راه با رويدادهاي منطقه و پررنگ ترشدن مرزهاي هويتي طولاني‌تر هم مي‌شود.

دوم: رمان «ساقه بامبو» از نامش شروع مي‌شود. اينكه يك نام دو كلمه‌اي بتواند تا اين اندازه يك رمان را نمايندگي كند اتفاق كميابي است. بامبو، بنفشه شعر شفيعي‌كدكني نيست كه هرجا خواست برود، مجبور باشد وطنش را كه همان جعبه‌اي خاك است، با خود ببرد. (شعر كوچ بنفشه‌ها، مجموعه شعر آينه‌اي براي صداها، دكتر شفيعي كدكني)

بامبو گياهي است كه چندان نيازي به خاك ندارد و در آب هم مي‌تواند زندگي و رشد كند. تصور عيسي يا هوزيه شخصيت اصلي داستان كه بر مبناي تصور پدركويتي‌اش راشد و مادر فيليپيني‌اش ژوزفين شكل گرفته، همين است. اينكه انسان ساقه بامبو است و مي‌تواند بي‌خاك در هر آبي ببالد اما ايستادگي سنت‌هاي غلط و ريشه‌دار حتي اجازه نمي‌دهند بامبو يا همان عيسي در آبشان هم ريشه كند. عيسي از خير ارث و ميراث و سابقه خانوادگي‌اش مي‌گذرد و حتي حاضر مي‌شود مثل بقيه كارگراني كه از آسياي شرقي به كشورهاي خليج فارس مي‌آيند در كويت كار كند اما خانواده پدري‌اش با نفوذي كه دارند حتي اين اجازه را هم به او نمي‌دهند. بامبو يا همان عيسي كه از خير خاك گذشته، از آب هم بيرون انداخته مي‌شود. ناگاه در باد معلق مي‌ماند و تصميم مي‌گيرد تا ريشه‌اش در باد نخشكيده به گنداب خانواده مادري‌اش برگردد.

سوم: ميندوزا، پدربزرگ مادري هوزيه (عيسي) سه نوه دختري دارد. البته نوه پسري هم دارد كه در رمان نامي از آنها برده نمي‌شود. اين سه نوه از ناحيه پدر، هر كدام هويت متفاوتي با دو نفر ديگر دارند. اولي ميرلا، دختر آيدا خاله هوزيه است. «ميرلا شخصيت قوي‌اي داشت، با هوش بود و از بچگي خوي رياست داشت بچه‌هاي محل از او حساب مي‌بردند. مثل دخترهاي ديگر خيلي از زبانش كار نمي‌كشيد اما پايش كه مي‌افتاد و عصباني مي‌شد، دست بزن داشت. قدي تراشيده و نسبتا بلند و پوستي گلگون و موهايي قهوه‌اي و موج‌دار داشت.» (ساقه بامبو، ص 125) دومي عيسي يا همان هوزيه پسر ژوزفين دختر دوم ميندوزاست. ژوزفين براي اينكه تن به سرنوشت خواهر بزرگ‌ترش ندهد با پول دادن به دلال‌ها براي كار در خانه ثروتمندان به كويت مي‌رود و آنجا با راشد تنها پسر يك خانواده مرفه سنتي به شكلي پنهاني ازدواج مي‌كند اما خانواده راشد او و پسرش را نمي‌پذيرند و به ناچار به فيليپين مي‌آيند تا عيسي بزرگ‌تر شود و به كويت برگردد. راشد در جنگ عراق و كويت اسير و بعد كشته مي‌شود. عيسي به كويت مي‌آيد اما پس از كش و قوس‌هايي خانواده پدري‌اش او را طرد مي‌كنند. «... هر چه باشد من نوه‌اش هستم، عيسي راشد عيسي الطاروف نامي كه با خود شرافت مي‌آورد و چهره‌اي كه ننگ. من عيسي هستم پسر راشد شهيد و در عين حال عيسي هستم پسر كلفتي فيليپيني.» (ساقه بامبو، ص 241) نوه سوم آدريان پسر ژوزفين و آلبرتو است. ژوزفين بعد از قطع كمك‌هاي مالي راشد با آلبرتو كه در همان محل زندگي مي‌كند و هشت ماه از سال را روي كشتي مشغول كار است ازدواج مي‌كند. در شش ماهگي آدريان مادرش به ناچار براي كار به بحرين مي‌رود و آدريان در يك حادثه اتفاقي كه بر اثر سهل‌انگاري خاله آيدا و هوزيه روي داده است، معلول و عقب‌مانده جسمي و ذهني مي‌شود. «...چهره مادرم رنگ به رنگ شد. – اينجا چه خبر است. از دهان باز آدريان همين طور آب مي‌ريخت. مادرم با دست جلوي دهان خودش را مي‌گيرد. بين خواهر و برادرش مي‌نشيند. خاله آيدا تعريف مي‌كند... دچار لكنت مي‌شود...» (ساقه بامبو، ص 104) نويسنده با انتخاب اين سه نوه در داستان كه هركدام به لحاظ مادري از يك خانواده‌اند و به لحاظ پدري هر كدام از مليت و هويت جداگانه‌اي هستند درباره آينده كشورهاي فقير آسياي شرقي پيش‌بيني وحشتناكي مي‌كند. آنها براي خروج از بن‌بست فقر به ناچار خود را به زور هم كه شده به ديگري غربي يا ديگري تازه به دوران رسيده شرقي الصاق مي‌كنند تا بلكه از اين بحران رها شوند اما اين الصاق كه به شكل خفت باري هم انجام مي‌شود راهي به رهايي روبه‌روي‌شان نمي‌گشايد. آنها مانند غده‌هاي سرطاني از جامعه‌اي كه به آن الصاق شده‌اند بريده و دور انداخته مي‌شوند. نمونه اين الصاق ميرلا و هوزيه هستند. راه ديگر خودبسندگي اين ملت‌هاست كه آن هم در آخر به عقب‌ماندگي مي‌انجامد و آدريان رمان ساقه بامبو نماد اين عقب ماندگي است.

چهارم: نكته‌اي كه به نظر نگارنده ضعف اين رمان است، اكتفاي نويسنده به اشاره‌هاي خيلي كوتاه و گذرا به اشغال كويت توسط عراق در سال ۱۹۹۰ است. راشد در اين جنگ اسير و بعد هم كشته مي‌شود. به هر حال اين موضوع يكي از رويدادهاي مهم تاريخ معاصر كويت است و نويسنده مي‌توانست حالا كه راشد را راهي جنگ كرده، كمي اين موضوع را بازنمايي و تحليل كند و در عوض از توضيحات و توصيفات خسته‌كننده فصل‌هاي ابتدايي و مياني كتاب بكاهد. اما به نظر مي‌رسد نويسنده از پرداختن موازي به دو رويداد كه اتفاقا همزمان اتفاق مي‌افتند و شخصيت مشتركي هم دارند ناتوان بوده و به همين دليل از ظرفيتي كه در صورت پرداخت خوب مي‌توانست رمان را يك سر و گردن از اينكه هست بالاتر قرار دهد، صرف نظر كرده است اما نگارنده نمي‌تواند از حسرت اين موقعيت
بر باد رفته چشم‌پوشي كند.

*مترجم ادبيات عرب و رمان «واحه غروب» نوشته بها طاهر، برنده نخستين بوكر عربي.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون